تاریخ: ۱:۴۳ :: ۱۳۹۹/۰۵/۲۵
برکت در مستطیل سبز

دیشب، تیم سوم بوندسلیگا، تیم سوم لالیگا را در یک‌چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا شکست داد.

علیرضا مویدی فر:وجه مشترک بیشتر انشاهایی که در سالیان دور و نزدیک، با موضوع ازلی و ابدی “میخواهید چه‌کاره شوید؟”، توسط دانش‌آموزان ایرانی نوشته میشد، این جمله بود : “میخواهم فرد مفیدی برای جامعه باشم”. این آرزو بسیار نیکو بود و هست. اما برای ذهن خردسال و کم‌تجربه کودک ایرانی مبهم و ناقص بود؛ چرا که هیچوقت به پاسخ روشنی درباره “چگونه” محقق شدن، نمیرسید.
عمده خواسته والدین، از کودک درحال آموزش این بود که باید از دیگران “بهتر” باشد. و این استراتژی، رخ نمیداد جز از راه تشویق و تشدید “رقابت”. اما بازهم کیفیت، هدف و نتیجه این تاکتیک، روشن نبود.
درنتیجه کودک ایرانی، با ذهنی چیده شده با استراتژی “برتری” و تاکتیک “رقابت”، بدون وجود هدف روشن و بدون توجه به توانمندی‌های فردی و بدون توجه به “واقعیت‌ها”، بزرگ شد و در مواجهه با ارزیابی عملکردش، با وجود همه نواقصی که ذکر کردم، در بیشتر موارد، راهی نیافت جز اینکه به ریسمان ناامن “توجیه” آویزان شود. و این میراثی بود که بسیاری از ما، از دوران کودکی، با خود حمل کرده و به همراه آورده‌ایم.
دیشب، تیم سوم بوندسلیگا، تیم سوم لالیگا را در یک‌چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا شکست داد. با شیوه‌ای شبیه شیوه متداول رقیب و البته با کیفتی چند برابر آن. سیمئونه و شاگردانش را در این سالها، در قالب گلادیاتورهایی به یاد می‌آوریم که روحیه لبالب از جنگجویی‌، برآمده از روحیه و کاراکتر سرمربی، در وجودشان موج میزند. فوتبال فیزیکی و درگیرانه و تلاش با تک‌تک سلولها برای رسیدن به پیروزی. این شیوه اما دیشب، دربرابر نسخه مشابه و ارتقا یافته‌ای که رقیب اجرا کرد، شکست خورد. اما واکنش‌ها به این شکست چه بود؟
شاید در تفکر و ذهنیت مدل ایرانی، برای تیمی که از شکست متنفر است، اولین واکنش‌های مورد انتظار، آویزان شدن به همان ریسمان ناامن مذکور بود؛ “توجیه”.
به بایگانی خاطراتتان مراجعه کنید. چند مورد واکنش مشابه به واکنش سرمربی و بازیکنان اتلتیکو مادرید، در قبال شکست، درمیان موارد مشابه ایرانی‌اش خواهید یافت؟ چند بار رخ داده که تیم شکست خورده، ضمن پذیرش شکست، به احترام کیفیت برتر حریفش بایستد و ضمن ادای این احترام، امیدوارانه، به آینده و به تلاش برای آموختن و پشت‌سر گذاشتن شکست بیاندیشد؟
تفاوت فوتبال ایران با سطح اول دنیا، فقط پول، امکانات، مدیریت، علم و استعداد نیست. بخش بزرگی از این تفاوت، در تفاوت کیفیت “ذهنیت” است. ذهنیتی که به مدد آموزش و تجربه‌های برآمده از کودکی، درک مفهوم “فوتبال” را درمیان ایرانی و همتای درجه یکش، متفاوت میکند.
فوتبالیست درجه یک جهانی، به تحقیر عملکرد حریفش، در پیروزی یا شکست نمی‌پردازد. یا دست کم، در بیشتر موارد نمی‌پردازد. ضعف عملکردش را می‌پذیرد. و به گونه‌ای از پیش آموخته، میداند که راه جبران، تنها و تنها تلاش بیشتر است. به ندرت می‌بینید که بازیکنان و مربیان درجه یک، برای توجیه و بالاکشیدن موضع خود، از ابزاری برای پایین کشیدن رقیب بهره ببرند. جمله مبتذل “یک توپ آوردند و دو گل زدند”، در قاموس آنها جای ندارد.
اینچنین است که آنها، بطور مکرر، قله‌ها و جایگاه‌ها را فتح میکنند و ما، در رقابتی بی‌حاصل، با رقیبی که واقعی نیست، روزگار میگذرانیم. می‌گویند، برکت، نتیجه قدرشناسی و انصاف و درستی است. شاید تفاوت برکت سفره فوتبال ما، با فوتبال اول دنیا، در همین واژه خلاصه شود. فوتبال ایران برکت ندارد، چون لبالب است از توجیه، تحقیر و بی‌انصافی. و این همه، ریشه در ذهنیتی دارد که از کودکی، برای تک‌تک‌مان ساخته‌اند. مبارزه با این ذهنیت، حالا خیلی دشوار است. اما برای آیندگان و رسیدنشان به مرزهای شکوفایی واقعی، چاره‌ای جز اصلاح این طرز تفکر، از همین حالا نیست. این قاعده در همه شئون زندگی فردی و اجتماعی، صدق میکند.

print

برچسب ها:

پاسخی بگذارید