گروه: اجتماعی
تاریخ: ۵:۳۵ :: ۱۳۹۹/۰۴/۰۷
خودکشی بهزاد و زینب عاشقانه بود؟

رنگ مشکی دستبند آن دو نفر نشان دهنده این است که دنیا برایشان تیره و تار است، با هم بودنشان نشان دهنده پیمان مودت بستن است به این معنا که علی رغم اینکه شما اجازه ندادید ولی ما تا ابد با هم خواهیم بود و خودکشی آن ها نوعی اعتراض و عصیان علیه نظام مسلط خانوادگی است که توجهی به خواسته نوجوانان ندارد.

سرویس اجتماعی به نقل از آفتاب یزد؛ طی چند روز گذشته در فضای مجازی فیلم از آب گیری جسد دختر و پسری که با یک طناب مشکی رنگ به یکدیگر بسته شده بودند در فضای مجازی دست به دست می شد، پس از ساعاتی مشخص شد این اتفاق در شهرستان اندیکا خوزستان رخ داده و این دو جوان در رودخانه گدار کارون خودکشی کرده اند. در تحقیقات اولیه محلی های این منطقه
می گفتند این دختر و پسر همدیگر را دوست داشتند اما با مخالفت خانواده ها مواجه شده بودند و در نهایت دست به این خودکشی همزمان و عاشقانه زده اند، اما مدتی بعد خانواده این دو جوان به طور کلی علاقه آن دو را انکار کردند، با این همه باید دید خانواده تا
چه اندازه در چنین اقداماتی نقش دارد و از طرف دیگر مفهوم چنین خودکشی های نمادین چیست؟
>خودکشی عجیب و عاشقانه
چندی بعد از اعلام خبر خودکشی دو جوان، حسین مولایی رییس هلال احمر مسجد سلیمان راز این خودکشی را فاش کرد. او در اظهارات اولیه خود گفته بود: « بهزاد ۲۲ ساله و زینب ۱۸ ساله از اهالی شهرستان اندیکا بودند که صبح روز دوشنبه ۲ تیرماه همراه هم به کنار روخانه آمدند و در برابر دیدگان اهالی منطقه دست به خودکشی زدند که این ماجرا خیلی زود به هلال احمر گزارش شد و نیروهای امدادی به سرعت در محل حاضر شدند. این دختر و پسر جوان قبل از خودکشی دستانشان را با یک طناب به هم بسته بودند و یک وصیت نامه نیز در کنار روخانه گذاشته بودند، حتی تلاش شاهدان ماجرا برای نجات جان آنها نتیجه نداشت تا اینکه پس از یک روز جسد آنها از رودخانه بیرون کشیده شد.»
>عشق پنهانی دخترخاله و پسرخاله
در پیگیریهای صورت گرفته در خصوص این حادثه تلخ ابتدا مشخص شد که خواهر بهزاد و برادر زینب سالها قبل با هم دیگر ازدواج کردند و مادر زینب نیز سال گذشته به خاطر مشکلات اعصاب و روان دست به خودکشی زده است. از طرف دیگر هیچ یک از اهالی این منطقه از عشق و علاقه دخترخاله و پسرخاله اطلاع نداشتند و خانواده های این دختر و پسر جوان نیز هنوز نمی دانند چرا زینب و بهزاد دست به خودکشی زده اند. بهزاد و زینب صبح روز دوشنبه از خانه خارج شده و به روستای سدگدار که در ۵ کیلومتری محل زندگی شان است رفته و بهزاد در تماس به برادرش می گوید که ما فرار کردیم و می خواهیم خودکشی کنیم. بهزاد با بستن یک طناب مشکی رنگ به دستان خودش و زینب به سمت سدگدار رفته و قبل از اجرای نقشه شان گوشی های موبایلشان را بیرون آب گذاشته و روی یک سنگ نوشت: « گناه ما پای شما اگر جنازه مان را کنار هم دفن نکنید»، بهزاد بعد از نوشتن این دست نوشته با زینب به داخل سد گدار رفته و به زندگی خودشان پایان می دهند.
>ناگفته های پدر داغ دیده
به گزارش رکنا، عباس خداوردی در خصوص خودکشی پسرش گفته است:« هیچ یک از اعضای خانواده و بستگان در جریان اینکه بهزاد و دختر خاله اش بهم علاقه دارند، نبودند و هیچ وقت درباره ازدواج نیز با ما صحبت نکرده بودند و نمی دانیم چرا او و دخترخاله اش دست به این کار زدند. روز دوشنبه بهزاد به برادرش اطلاع داد که همراه زینب فرار کردند که فردای آن روز جسد آنها در سد گدار پیدا شد، پسرم اگر مطرح می کرد که قصد دارد با دخترخاله اش ازدواج کند هیچ مخالفتی نبود و حتی دخترمان نیز با برادر زینب که دختر خاله و پسرخاله هستند در گذشته با هم ازدواج کرده اند و رابطه خوبی بین فامیل است.»
>ماجرای عشق و مخالفت خانواده برای ازدواج دروغ است
به این طریق ابعاد جدیدی از ماجرای این تراژدی عاشقانه مشخص شد، به طوریکه جبار، پسر دایی زینب و بهزاد درباره خودکشی آن ها گفت:« بهزاد به من زنگ زد و اطلاع داد ما فرار کردیم و ادعا کرد که می خواهیم خودکشی کنیم و دستانمان را به هم
می بندیم و به داخل رودخانه سد می رویم، پس از آن دیگر اطلاعی از آنها نداشتیم تا اینکه جسدشان پیدا شد. ماجرای علاقه و مخالفت خانواده‌ها به ازدواجشان کاملا دروغ است چون هیچ یک از اعضای خانواده و فامیل در جریان علاقه و تصمیم آنها به ازدواج نبودند و هنوز برای خودمان جای سوال دارد که چرا زینب و بهزاد دست به این کار زدند. اگر ماجرای ازدواج را هم مطرح می کردند هیچ کسی با آنها مخالفت نمی کرد. آخرین جمله ای که از بهزاد شنیدم این بود که این دنیا به ما وفا نکرد. باور کنید هیچ مشکل خانوادگی نداشتند و حتی خواهر و برادرهایشان نیز از ماجرای علاقه آنها اطلاع نداشتند.»
جبار ادامه داد: «ما می دانیم چه کسی این ادعای دروغ را مطرح کرده که از سوی مقام قضایی پیگیر ماجرا خواهیم بود چون بهزاد و زینب مثل خواهر بودند هیچ وقت درباره علاقه شان حرفی نزدند و اگر آنها ماجرای ازدواج و علاقه شان را مطرح می کردند
خانواده ها هیچ مخالفتی با این ماجرا نداشتند و از مردم
می خواهیم به شایعات توجه نکنند چون هنوز برای ما مشخص نشده که چرا آنها دست به خودکشی زدند و ماجرای خودکشی به خاطر مخالفت خانواده ها به ازدواج آنها کاملا دروغ است.»
>نقش خانواده در این گونه خودکشی ها
این طور که پیداست ماجرای خودکشی بهزاد و زینب ابعاد
پیچیده ای دارد و زمان زیادی طول می کشد که ابعاد این ماجرا روشن شود چرا که خانواده این دو هنوز هم زیر بار عشق آتشین آن ها نمی روند و دلیل خودکشی را چیزی غیر از علاقه این دختر خاله و پسر خاله به یکدیگر می دانند. با این همه اگر فرض را بر این بگیریم که این دو جوان عاشق یکدیگر بودند و به دلیل عشق دست به خود کشی زده اند، سوالی که مطرح می شود این است که خانواده‌ها تا چه اندازه در این گونه خودکشی ها نقش دارند؟و این نوع خودکشی های نمادین چه مفهومی در بر دارد؟
دکتر علیرضا شریفی یزدی مشاور و روانشناس اجتماعی در خصوص نقش خانواده در این نوع خودکشی ها به آفتاب یزد گفت:« چنین اتفاقاتی ناشی از خلاء بزرگی است که در نظام تعلیم و تربیت ما در خصوص تربیت جنسی بر اساس آموزه های فرهنگی، دینی و اعتقادی خودمان وجود دارد، در غرب چیزی تحت عنوان آموزش جنسی وجود دارد که در کشور ما به این دلیل که مبانی اعتقادی، فرهنگی و اجتماعی در کشورمان این اجازه را نمی دهد، این نوع آموزش ها را نداریم. از طرفی لزومی هم برای آن وجود ندارد و بر اساس چارچوب ها و فرهنگ ما اصلا درست هم نیست اما در کشور ما بر پایه مبانی فرهنگی، دینی و اخلاقی باید برای کودکان و نوجوانان تربیت جنسی داشته باشیم و این مسئله با آموزشی جنسی متفاوت است. »
او در ادامه تاکید کرد:« تربیت جنسی به این معناست که فرزندانمان را به گونه ای بار بیاوریم که درک مناسبی از جنس مخالف داشته باشند و رابطه با جنس مخالف را در یک چارچوب تعریف و تعیین شده بدانند، این کمک می کند به اینکه بسیاری از عشق و عاشقی های آتشین نوجوانی کاهش پیدا کند و یک درک واقع بینانه تر و درست تر نسبت به رابطه با جنس مخالف برای افراد شکل بگیرد که البته این درک مسلما بر مبنای اصول مبانی فکری، عقیدتی وفرهنگی – اجتماعی خودمان است. متاسفانه به دلیل اینکه آموزش و پرورش در این زمینه ابتر است، و از طرف دیگر اکثریت خانواده ها در این زمینه نا توانی سوادی و یا اخلاقی دارند و به همین دلیل هم بچه ها از دوران دوم کودکی به دوران نوجوانی پرتاب می شوند بدون اینکه آمادگی لازم روحی، روانی و جسمی داشته باشند، به دلیل ترشحات هورمونی به ارتباط با جنس مخالف گرایش پیدا می کنند. در خانواده های سنتی تر که امکان ارتباط با جنس
مخالف معمولا در آن ها کمتر است، این گرایش ها در دایره قوم و خویش های درجه دو و سه رخ می دهد؛ بنابر این اگر ما آموزش مناسب را در دوران کودکی و پس از آن نوجوانی برای بچه ها داشته باشیم
تا حد زیادی از میزان خودکشی ها در این سن، رفتار های غلط، فرار از خانه و امثال آن کاسته خواهد شد. در نتیجه اتفاقی که در خوزستان رخ داده است نشان دهنده این مسئله است که دو منبع مهم تربیتی فرد، یعنی خانواده و آموزش و پرورش در زمینه تربیت مسائل جنسی کودکان به شدت ناکارآمد و ساکت هستند و تا زمانی که این مسئله وجود دارد ما همیشه باید شاهد
خروجی های نا مطلوب این پدیده باشیم. ما سالانه تعداد زیادی خودکشی در کشور داریم که خوشبختانه خیلی از آن ها موفق نیست و به نظر من بخش زیادی از آن ها ماحصل خلاء تربیت آموزشی است.»
>عصیان علیه خانواده
او در خصوص انکار خانواده ها درباره اطلاع از عشق و علاقه بهزاد و زینب نیز گفت:« این پدیده خیلی قابل پذیرش نیست چرا که برای والدین خیلی کار پیچیده ای نیست که بتوانند درک کنند فرزندانشان به شخصی علاقه یا کششی دارد، البته ما نمی خواهیم با زیر ذره بین بردن این موضوع درد خانواده را بیشتر کنیم اما یا واقعا این خانواده ها آگاهی نداشتند که این موضوع نشان می‌دهد این خانواده ها به نوجوانشان توجه ندارند و یا اینکه آگاهی داشتند و به شکل نا مناسب مخالفت کردند و حالا به دلایلی مثل عذاب وجدان، فشار اذهان عمومی و یا نظارت اجتماعی این موضوع را انکار می کنند؛ اگر تربیت جنسی را به شکل مناسب داشته و فرزندانمان در دوران نوجوانی این امکان و توان برای آن ها وجود داشته باشد که بتوانند از خواسته هایشان با والدینشان صحبت کنند حتی اگر این خواسته ها غیر منطقی هستند و از طرف دیگر خانواده ها به جای مخالفت های سنگین و قطعی از یک متخصص روانشناس جوان و نوجوان کمک بگیرند تا شیوه درست در برخورد با نوجوانان را در چنین مواقعی یاد بگیرند و انجام بدهند، در چنین شرایطی رفتار هایی از قبیل خودکشی نو جوانان که خیلی از آن ها هم به دلایل آبروی خانواده و غیره رسانه ای نمی شود کاهش پیدا خواهد کرد.»
این روانشناس تاکید کرد:« دوره نوجوانی به شدت تحت تاثیر هورمون ها است و مغز هیجانی بر خلاف مغز عقلانی به شدت کار می کند، به همین دلیل هم بسیاری از کار ها هیجانی است و
عشق های آتشین نوجوانی که زود شعله می کشد و زود هم سرد می شود از این قبیل رفتار های هیجانی است. در ماجرای خودکشی بهزاد و زینب، رنگ مشکی دستبند آن دو نفر نشان دهنده این است که دنیا برایشان تیره و تار است، با هم بودنشان نشان دهنده پیمان مودت بستن است به این معنا که علی رغم اینکه شما اجازه ندادید ولی ما تا ابد با هم خواهیم بود و خودکشی آن ها نوعی اعتراض و عصیان علیه نظام مسلط خانوادگی است که توجهی به خواسته نوجوانان ندارد.»
حالا اما نوجوانانی که توسط خانواده و جامعه درک نشده اند، مردن را به زندگی ترجیح داده اند و شاید خلاء آموزش به خانواده ها و نوجوانان بزرگترین دلیل بروز چنین مشکلاتی است.
print
برچسب ها:

پاسخی بگذارید