یادداشت روز
گروه: سیاسی / ویژه
تاریخ: ۰:۵۹ :: ۱۳۹۸/۱۲/۱۹
جنگ شناختی ـ کرونایی را جدی بگیرید!

برای نگارنده هنوز محرز نیست ویروس منحوس کرونا، یک پروژه جنگ بیولوژیک هست یا نه.

سیدپویان حسین‌پور:  هر چند قرائن و شواهدی که قابل تأمل هم هست، اینقدر شک برانگیز است که نتوان بسادگی از کنار این گمانه که کرونا را طراحی کرده‌اند تا رقیب اقتصادی آمریکا یعنی چین و دشمن ایدئولوژیکش یعنی ایران را از پای درآورند اما این هنوز در قاعده یک گمانه رسانه‌ای است و تا وقتی توسط بیولوژیست‌ها تأیید نشود، نمی‌توان آن را در تحلیل‌ها دخالت داد.
با این حال، ماهیت آزمایشگاهی داشتن یا ناشی از یک رژیم غذایی احمقانه چینی بودن، تغییری در آنچه ما آن را یک جنگ تمام‌عیار و پر‌حجم و پر از هیاهوی رسانه‌ای می‌دانیم، ایجاد نمی‌کند. در واقع می‌توان به جرأت گفت کرونا خواه یک توطئه باشد، خواه یک بیماری اپیدمی بین‌المللی، در حال حاضر تبدیل به یکی از مهلک‌ترین سلاح‌های جنگ رسانه‌ای شده و بیراه نیست اگر درصد تخریب این سلاح در جنگ روانی علیه کشورهای هدف (که مشخصا چین و ایران بویژه ایران در صدر آنها هستند) را از آسیب آن به عنوان یک بیماری بیشتر بدانیم.
البته در این ایام به قدر کفایت درباره جنگ رسانه‌ای پیرامون کرونا گفته شده اما به نظر می‌رسد برای ادامه راه، نیاز مبرمی به محوریابی مجدد این جنگ بویژه در شاخه‌ای که علیه کشورمان طراحی شده و چه بسا شاخه مهم‌تری از نمونه علیه چین آن است، داریم؛ جنگی که می‌توان آن را بیش از جنگ روانی و فراتر از آن دانست و به جرأت می‌توان گفت فی‌الواقع ما در صحنه یک نبرد بزرگ جنگ شناختی هستیم و اگر آن را جدی نگیریم، معلوم نیست تبعاتش برای کشور چه خواهد بود. محورهای اصلی که در این حمله فراگیر به کشورمان می‌توان برشمرد، به این شرح است.
الف- حوزه داخلی
۱- بی‌‌اعتبارسازی منابع رسانه‌ای رسمی
در این محور، هدف، در سطح عملیاتی، ایجاد اختلال در سیستم فرماندهی و کنترل مرکزی بحران بویژه در حوزه مدیریت افکارعمومی و جهت‌دهی به آن در مسیر کنترل بحران است. ایجاد بی‌اعتنایی نسبت به دستورالعمل‌ها و در نهایت فراگیر شدن بحران، دستاورد این هدف عملیاتی است. در سطح تاکتیکی نیز ایجاد یک خشم عمومی نسبت به سازوکارهای مدیریتی کشور و بسترسازی برای تحقق آشوب‌های جدید مبتنی بر تاکتیک‌های جنگ هیبریدی در دستور کار است تا در کنار ایجاد شکاف‌های اجتماعی دیگر، بستر وقوع آن فراهم شود.
۲- القای ناکارآمدی نظام در مدیریت بحران‌ها
در این لایه از تهاجم شناختی دشمن، باید نظام جمهوری اسلامی به عنوان نظامی که توانایی حل مسائل و مدیریت چالش‌ها و رفع موانع و عبور از بحران‌ها را ندارد شناخته شود. در ذهن طراحان این لایه از جنگ، خواه این بحران یک چالش اقتصادی باشد، خواه یک چالش پزشکی، در هر حال باید مخاطبان در داخل کشور به این باور برسند که جمهوری اسلامی توانایی حل مشکلات آنان را ندارد و این مسأله در سطح کلان‌تر، به القای ناامیدی از بهبود اوضاع در آینده نزدیک و حتی دور مبدل خواهد شد.
ب- حوزه خارجی
در حوزه خارجی به نظر می‌رسد مبنای عملیات شناختی دشمن به برجسته‌سازی کاذب این گزاره که «ایران مبدأ صدور کرونا به سایر کشورهاست» گره خورده است و اینگونه که از پیام‌های رسانه‌ای پیداست، نوعی زامبی‌نمایی از ایران و ایرانیان برای مردم منطقه در وهله اول و برای کل جهان در سطح کلان‌تر در دستور کار قرار گرفته است.
در این چارچوب باید ایران به عنوان منشأ و ریشه همه مشکلات مردم منطقه از تروریسم و ناامنی تا بیماری‌های فراگیر شناخته شود. این گمانه را وقتی در کنار پمپاژ خبری ماه‌های اخیر درباره بحران‌های اقتصادی- اجتماعی عراق و لبنان و خط رسانه‌ای پررنگ نقش ایران در این بحران‌ها قرار دهیم، می‌تواند به عنوان یکی از مبانی اصلی طراحی این محور عملیات شناختی تحلیل شود.
در سطح جهانی نیز وقتی ایران به عنوان مبدأ ویروسی که شیوع بالا و گستردگی زیاد دارد شناخته شود، هم‌نشانی و همنشینی تصویری و رسانه‌ای با مفهوم زامبی در سینما [که یک بیماری با سرایت بالا بین انسان‌ها به تصویر کشیده شده] با ایرانیان، می‌تواند گمانه محوریت ایران در بحران‌های جهانی را تقویت دهد. تثبیت این گمانه می‌تواند زمینه همراه‌سازی افکار عمومی مردم جهان برای اقدام حتی نظامی علیه مبدأ این زامبی‌ها را فراهم کند!
با این وصف به نظر می‌رسد عبور ساده از کنار امواج خبری و رسانه‌ای کرونا و تحلیل آن به عنوان صرف موج‌سواری توسط رسانه‌های معارض، در واقع تقلیل آن به یک موضوع مثل همیشه است و این ساده‌انگاری می‌تواند خطرات بعدی حتی تا سطح دخالت نظامی خارجی را برای کشور ریل‌گذاری کند. از این رو، نیاز به فراتحلیلی از طراحی‌های عملیات شناختی دشمنان ایران داریم تا زمینه بهره‌برداری‌های آتی را از بین ببریم.
print

پاسخی بگذارید