گروه: مذهبی
تاریخ: ۷:۳۵ :: ۱۳۹۹/۰۶/۰۱
روز دوم محرم کاروان امام حسین(ع) به کربلا رسید

بنابر مشهور وقتی حضرت اباعبدالله الحسین، سید الشهداء (علیه السلام) با اهل بیت و اصحابشان وارد کربلاى معلى شدند، در آنجا اسب حضرت حرکت نکرد. امام (علیه السلام) پرسیدند: نام این زمین چیست؟

 امام حسین علیه السلام پس از آن که با دعوت مردم کوفه و نامه‌هاى فراوان و پى در پى آنان روبه‌رو شد، تصمیم به هجرت از مکه به سوى کوفه گرفت. با این که برخى از آشنایان و بزرگان مدینه، مانند محمد حنفیه، عبدالله بن عباس، عبدالله بن جعفر و عبدالله بن عمر، آن حضرت را از سفر به کوفه بر حذر کرده بودند و با دلایلى چند، تلاش کردند که وى را منصرف کنند، با این حال امام حسین علیه السلام سفر به کوفه را براى خویش تکلیف فرض ‍ کرد و به آن اقدام نمود.
امام حسین علیه السلام در ماه ذى حجه سال ۶۰ قمرى به قصد کوفه، از مکه خارج گردید. قافله امام حسین علیه السلام پس از رسیدن به سرزمین عراق، در منزلگاه «شراف» با سپاه یک‌هزار نفرى حر بن یزید ریاحى که از سوى عبیدالله بن زیاد براى تعقیب و یا نبرد امام حسین علیه السلام ماءموریت یافته بود، مواجه گردید و از آن پس، مسیر تاریخ به سوى دیگر کشیده شد.
حر بن یزید که در پى نامه هاى روزانه عبیدالله، امام حسین علیه السلام را کنترل کرده و در مراقبت کامل خویش داشت، بنا به فرمان عبیدالله بن زیاد، آن حضرت را از مسیر اصلى به صحراى خشک و غیر آباد کشانید. تا این که در روز پنج شنبه، دوم ماه محرم سال ۶۱ قمرى در سرزمین کربلا، راه را بر امام حسین علیه السلام بست و از ادامه حرکت آن حضرت، ممانعت به عمل آورد. امام حسین علیه السلام همین که متوجه شد، آن سرزمین، کربلا است دانست که در این محل خواهند ماند تا به شهادت برسند.
بنابر مشهور وقتی حضرت اباعبدالله الحسین، سید الشهداء (علیه السلام) با اهل بیت و اصحابشان وارد کربلاى معلى شدند، در آنجا اسب حضرت حرکت نکرد. امام (علیه السلام) پرسیدند: نام این زمین چیست؟ گفتند: «غاضریه». نام دیگرش را پرسیدند، گفتند: «شاطئى الفرات». فرمودند: اسم دیگر هم دارد؟ گفتند: «کربلا» هم مى‌گویند. در این هنگام حضرت آهى از دل کشیدند و گریه شدیدى نمودند و فرمودند: «اللهم انى اءعوذ بک من الکرب و البلاء. به خدا قسم زمین کربلا همین است. بخدا اینجا مردان ما را مى کشند! بخدا قسم اینجا زنان و کودکان ما را به اسیرى مى برند! بخدا قسم اینجا پرده حرمت ما دریده مى شود. اى جوانمردان، فرود آید که محل قبرهاى ما اینجاست …»
در روز دوم محرم، امام حسین علیه‌‏السلام به اهل کوفه نامه‌‏ای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه ـ که مورد اعتماد حضرت بودند ـ را از حضور خود در کربلا آگاه کرد. حضرت نامه را به “قیس بن مسهّر” دادند تا عازم کوفه شود. اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام علیه‌‏السلام را دستگیر کرده و به شهادت رساندند. زمانی که خبر شهادت قیس به امام علیه‏‌السلام رسید، حضرت گریست و اشک بر گونه مبارکش جاری شد و فرمود:

«اللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا وَلِشِیعَتِنا عِنْدکَ مَنْزِلاً کَریما واجْمَعْ بَینَنا وَبَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِکَ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیی‏ءٍ قَدیرٌ.

خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاهِ والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی.»

عبیدالله بن زیاد نامه‌ای بدین مضمون برای حضرت نوشت: «خبر ورود تو به کربلا رسید. من از جانب یزید بن معاویه مأمورم سر بر بالین ننهم تا تو را بکشم و یا به حکم من و حکم یزید بن معاویه باز آیی! والسلام.» امام علیه السلام فرمود: این نامه را جوابی نیست! زیرا بر عبیدالله عذاب الهی لازم و ثابت است.
امام حسین (علیه السلام)، چون نامه ابن زیاد را خواند، فرمود: «لا اَفلَحَ قَومٌ اشتَرَوا مَرضاتِ المَخلوُقِ بِسَخَطِ الخالِق؛ رستگار نشوند آن گروهی که خشنودی مردم را با غضب پروردگار خریدند. (خشنودی مردم را بر غضب خدا مقدم داشتند).» تعداد نظامیانی که لباس و سلاح جنگی و حقوق از حکومت غاصب بنی امیه گرفته و به جنگ امام حسین (علیه السلام) آمده بودند را، بالغ بر ۳۰ هزار جنگجو نوشته اند.»

منابع:

فیض الاعلام و وقایع الایام شیخ عباس قمی، روزشمار تاریخ اسلام سید تقى واردى

عبدالحسین نیشابوری در کتاب تقویم شیعه روز

print

پاسخی بگذارید