تاریخ: ۱۲:۴۶ :: ۱۳۹۹/۰۵/۲۸

کیست که وعده ی محقق شده نداشته باشد؟

 رضا بردستانی:هر وعده ی محقق نشده یک بی اعتمادی است و هر بی اعتمادی یک نگرانی، در این میان همگان اذعان دارند حسن روحانی رئیس جمهور کارنابلدی نیست حال باید دید در این وانفسای گرانی و تورم، دلار و ارز و سکه و سقوط هر روزه ی بورس، چه لزومی داشت وعده ای داده شود که کارشناسی شده نبود، نقش اطرافیان و مشاوران حسن روحانی در قضیه ی اخیر چیست؟!
تبلیغات انتخاباتی، وعده های انتخاباتی و حرف هایی که بوی «تهییج» و «برانگیختن» دارد یک سوی ماجرا است و اما وعده هایی که در بزنگاه هایی سخت و تعیین‌کننده داده
می شود؛ سوی دیگر ماجرا و اما، رئیس جمهوری یک کشور نمی تواند و نباید حرفی بزند، قول و وعده ای بدهد، امید و انگیزه ای ایجاد کند که در نهایت راه به جایی نبرد زیرا فرق است بین شعارهای انتخاباتی و وعده های انتخاباتی با مثلا وعده ی ایجاد تحول صد روزه در اقتصاد، گزارش دادن به مردم بعدِ صد روز یا عادی شدن وضعیت کرونایی تا همین شنبه ی آینده! این جا دیگر پای وعده و تبلیغ انتخاباتی در میان نیست بلکه پای امید و زندگی و سرمایه های اجتماعی یک کشور در میان است و حتماً باید دقت کافی به کار برده شود.
>همه روسای جمهور، همه نمایندگان مجلس!
کیست که وعده ی محقق شده نداشته باشد؟ نمایندگان مجلس یا روسای جمهوری؛ پای انتخابات که در میان باشد، وجود وعده های محقق نشده امری طبیعی و بدیهی است. نماینده مجلس نهم که ردای استادی دانشگاه بر دوش خود دارد در یکی از مصاحبه های خود با آفتاب یزد به خاطره ی قابل تاملی اشاره کرد که مشخص می کند،
رای دهندگان نیز با وعده های محقق نشده ی نمایندگان و روسای جمهور چندان ناآشنا نیستند! این استاد دانشگاه در یکی از سفرهای خود به مناطقی روستایی، اذعان به این مسئله داشت که:«تلاش کردم خدای ناکرده وعده ای ندهم که تحقق آن ناممکن باشد یا اساساً از حوزه ی اختیارات من خارج! سخنرانی ام که تمام شد پیرمردی درب محل سخنرانی راه من را سد کرد و گفت: واقعاً می خواهی بروی مجلس؟ من در جواب گفتم: بله پدرجان این چه پرسشی است و او لبخندی زد و گفت: چهارتا شعار، چهارتا وعده، ناسلامتی رقابت انتخاباتی است نه کلاس اخلاق»! اگرچه در تمامی موارد باید اخلاق مدار و قانون مند رفتار کنیم اما داستان رقابت های انتخاباتی، داستانی خاص است و اما وعده های مهم محقق نشده داستانی دیگر.
>کار رسانه یادآوری وعده ها است
نه این که مردم یادشان برود یا دچار «کاهلی» حافظه بشوند؛ نه! در این میان اما وظیفه ی رسانه است که «وعده ها» را یادآوری کند، پیگیری کند و حتی به نقد بکشد.
کافی است در قسمت جست و جوی موتورهای جست و جوگر، بنویسی:«وعده های رئیس جمهور» یا «وعده های نمایندگان مجلس» کمی بعد عبارت«محقق نشده» را نیز بدان بیافزایی و تیتر و یادداشت و لیست است که پیش رویت رژه خواهد رفت:«لیست وعده های رئیس جمهور قبل از انتخابات امسال»، «کدام یک از وعده های روحانی محقق شد؟!»، «وعده‌های رئیس‌جمهور به کجا رسید؟»، «کدام یک از وعده های روحانی محقق شد؟» واین تیتر کیهان که یکی از آخرین یادداشت ها با همین موضوع یعنی «وعده های محقق نشده» است:
« وعده‌های دولت راستگویان؛ ملت ایران! یادتان هست؟»
>برای آن زمان بود!
یکی از موضعگیری ها و سخنان حسن روحانی که بسیار با انتقاد رو به رو شد باز می گردد به اوایل تیرماه ۱۳۹۹ در حاشیه چهارمین جلسه برنامه ریزی برای تحقق شعار جهش تولید که گفته بود:«وعده‌هایی که من در سال ۹۵ دادم، برای شرایط آن زمان بود.» بسیاری از منتقدان دولت و حتی همراهان دولت این موضعگیری و نحوه ی پاسخگویی به انتقادات را نپسندیدند و در مقام اعتراض گفته بودند؛ یک رئیس جمهور حتما وقتی وعده می دهد به شرایط حال و آینده باید توجه داشته باشد که این خود دلیلی است بر درایت و قدرت اندیشه.
حسن روحانی در همان جلسه و در توضیح این گفته ی خود که«وعده‌هایی که من در سال ۹۵ دادم، برای شرایط آن زمان بود.» در مقام تحلیل و تفسیر می گوید:« ۳ گروه ارتجاع منطقه‌ای، صهیونیسم و تندرو‌های آمریکا نتوانستند برجام را تحمل کنند و یک آدم کم تجربه هم آمده بود سر کار که اینطور شد. ملت ما ایستادگی و مقاومت کرد و آن‌ها فهمیدند اشتباه کردند. این را باید برای مردم توضیح دهیم.» این ها دلیل محقق نشدن وعده های انتخاباتی است؛ وعده هایی که لیستی بلند بالا دارد.
اگرچه کنشگران سیاسی موافق و منتقد و حتی مخالفان دولت در طی سال های اخیر، بارها و بارها، دست روی وعده های تحقق نیافته ها گذاشته اند اما برخی وعده ها و موضعگیری ها به قدری درشت و متقن ایراد شده است که تقریباً هیچ کس آن ها را از یاد نمی برد:
ـ رئیس اگر اهل مشورت و برنامه‌گرا نباشد نمی‌تواند کشور را به منزل مقصود برساند.
ـ با کار مشکلات قابل حل است.
ـ چنان رونق اقتصادی ایجاد می‌کنم که مردم به یارانه نیاز نداشته باشند.
این یکی از پر حرف و حدیث ترین وعده ی محقق نشده ای است که حتی موافقان و نزدیکان دولت نیز نسبت به آن نقد ها و
کنایه های بسیاری منتشر کرده اند.(۶ خرداد ۹۲) گفت‌وگوی ویژه خبری: روحانی گفته بود:« اساس اقتصاد دولت تدبیر و امید این است که آرامش به مردم بدهد در بخش اقتصاد نگرانی را بردارد تا مردم برای کالای اساسی‌شان نگران نباشند. اصلاً بالاتر، دولت تدبیر و امید دنبال این است که آنچنان رونق اقتصادی ایجاد کند و آنچنان درآمد سرشار در اختیار مردم قرار بگیرد که اصلاً به این ۴۵ هزار تومان خودشان نیاز نداشته باشند. زندگی خوب داشته باشند و همه افراد در خانواده باافتخار شاغل باشند، صدقه گرفتن افتخار نیست صدقه دادن افتخار است. ما اگر زندگی مردم را خوب کنیم مردم باافتخار مالیات به دولت می‌دهند و نیاز ندارند دست به سوی دولت دراز کنند. من می‌خواهم کاری کنم دولت به سوی مردم دست دراز کند نه اینکه ملت بزرگ و عزیز ما به سمت دولت دست دراز کند.»
ـ مگر اقتصاد دستوری امروز در دنیا مفهومی دارد؟!
علی رغم طرح این مسئله بارها شاهد بوده ایم حداقل در حوزه ی تنظیم بازار کالا و ارز از همین روش دستوری استفاده شده است یا در هنگامه ای که نرخ اجاره بها صدای مردم را درآورد بازهم دولت جز ارائه ‌ راهکارهای دستوری هیچ خلاقیتی از خود بروز نداد!
ـ والله العظیم اگر مشکلات راه‌حلی نداشت، کاندیدا نمی‌شدم…
ای امان از شعارهای بی‌محتوا
ـ تحریم و مشکلات بانکی را رفع خواهم کرد قول می‌دهم که احترام را به پاسپورت ایرانی برگردانم
ـ استفاده از چارچوب اختیارات قانونی به توانمندی رئیس‌جمهور بستگی دارد
ـ برای حل مشکلات اقتصادی برنامه یک‌ماهه، سه‌ماهه، یک‌ساله و چهارساله دارم
ـ اگر تورم بخواهد افسارگسیخته باشد یارانه هر روز بی‌ارزش‌تر می‌شود
ـ اگر اشتباه کردم مدیریت ناتمام خود را توجیه نمی‌کنم
ـ دولت تدبیر چنان برنامه‌ریزی می‌کند که مردم دائماً نگویند هر
سال دریغ از پارسال
ـ حقوق کارگران مطابق تورم افزایش پیدا خواهد کرد
ـ ارزش پول نباید کاهش یابد
ـ مشکلات با مدیریت قابل حل است
ـ هیچ‌کاری را بدون مشورت با صاحبنظران انجام نخواهم داد
ـ با متخلفان دولتی باید برخورد شود
ـ نمی‌گذاریم ارزش پول ملی در ۶ ماه به یک‌سوم کاهش پیدا کند
این هایی که یادآوری شد و بسیاری از این دست مسائل به وفور
در رسانه ها و نشریات و مطبوعات و خبرگزاری ها یافت می شود.
>وعده محقق نشده و سرمایه ای اجتماعی به نام اعتماد عمومی
این روزها که بسیاری بعدِ سال ها نماینده مجلس بودن و کارگزاری در دولت و دیگر ارگان ها، خود به صف منتقدین تبدیل شده اند!
آن چه بیشتر از هر مسئله ای به چشم می آید در کنار هم قرار دادن وعده های محقق نشده و آسیب زدن به سرمایه ای اجتماعی به نام «اعتماد عمومی» جامعه ای است که می کوشد برای برون رفت از تنگناها و مشکلاتی که دارد راهی پیدا کند.از میان سیل عظیم و خیل کثیری از وعده های محقق نشده که پیشتر عنوان شد برای همه ی نمایندگان مجلس و روسای جمهوری وجود دارد، حسن روحانی گفته بود:« هیچ‌کاری را بدون مشورت با صاحبنظران انجام نخواهم داد.» مسئله ای که اگرچه در قالب یک وعده ی محقق نشده ی انتخاباتی رخ می نمایاند اما اصلی منطقی در«حکمرانی» است که «حکمران» نباید و نشاید که در انجام هیچ کاری از مشورت با صاحبنظران غفلت بورزد مسئله ای که این روزها و با دیدن برخی مسائل، آرزو می کنیم ای کاش بدون نظر به اصطلاح صاحبنظرانی که گویی دایره ای تنگ و خیلی خاص پیدا کرده اند کارها به روال انجام می شد.
این که رئیس جمهور بگوید:«تا شنبه وضعیت کرونا در کشور عادی خواهد شد» در حالی که هنوز این ویروس ناشناخته و هولناک به نظر می رسد، نمی تواند از دو دلیل خالی باشد: یا رئیس جمهور می خواهد جامعه ترسیده و ملتهب از کرونا را آرام کند و یا این که صاحبنظری به نظرش رسیده اگر این گونه سخنی به نقل از رئیس دولت به گوش مردم برسد لابد تبعات کرونا کمتر خواهد شد و این در حالی است که در دو دلیل یک اصل مهم نادیده انگاشته می شود؛ و آن لطمه و
خدشه ای است که به اعتماد عمومی وارد می آید.
>«وعده ی گشایش اقتصادی روحانی»دست پخت که بود؟
از همه ی وعده های انتخاباتی محقق نشده و دیگر وعده های روی زمین مانده که بگذریم، وعده ی اخیر که بورس را به تلاطم انداخت، مردم را تا سرحد«سکته» نگران کرد و همه را مات و مبهوت یعنی«وعده ی گشایس اقتصادی» به این سادگی ها نمی توانیم گذشت از آن جهت که حتم داریم این مسئله نه دست پخت روحانی ـ که او را پخته تر و کار
بلد تر از این‌ گونه گفتن ها و رفتارها می دانیم ـ که دست بر قضا
دست پخت صاحبنظران و مشاوران و برخی از اطرافیانی است که خود را
«عقل کل» می دانند! سوال اساسی این جا است که از ۶ اسفند ۱۳۹۰ که این جمله را محمد رضا رحیمی معاون وقت محمود احمدی‌نژاد بر زبان می آورد:«بزودی گشایش ارزی بزرگی رخ می دهد که بمبی از تعجب و ناباوری را در میان غربی‌ها و به ویژه تحریم‌کنندگان منفجر خواهد کرد.» تا ۱۵ مرداد ۱۳۹۹ یعنی ۹ سال بعد که…
۹ سال بعد اما بار دیگر خبرگزاری ها به نقل از حسن روحانی خبردادند «گشایش اقتصادی» در راه است که دست دولت را باز می کند. بلافاصله پس از سخنان روحانی به نقل از رئیس مجلس خبر آمد که این گشایش بازار پول و ارز را سامان می دهد.حسام الدین آشنا نیز که مولف توئیت های پر کنایه و مبهم است به مردم پیغام داد قبل از هر تصمیم شخصی اقتصادی یک هفته صبر کنند. مجموعه این اظهارات، تب و تاب در فضای خبری و اقتصادی را بالا برد به گونه ای که یک منبع مطلع به اقتصادنیوز می گوید: «سخنگوی دولت که بواسطه کرونا بستری است با سیل تماس های تلفنی روبرو شده که به دنبال کسب اطلاع از این گشایش بوده اند.» این که در پس پشت پرده چه گذشته است را هنوز هیچ کس به درستی نمی داند اما در همین راستا و بر پایه ‌ وعده ی«گشایش اقتصادی» ۵ گمانه مطرح می شود، پنج
گمانه ای که تا این لحظه هیچ کدام درست نبوده و همچنان همه منتظر و مترصد وعده ای هستند که نه تنها گشایش ایجاد نکرد که بازار را به هم ریخت، دلار را دوباره در کانال افزایشی قرار داد، بخش مهمی از
سرمایه های اجتماعی دولت را ویران کرد و اعتماد عمومی به وعده های دولت مستقر را به نحو چشمگیری از بین برد. گمانه ها این ها بودند:
ـ گمانه نخست: اولین گمانه ای که شنیده شد افزایش عرضه اولیه
در بازار سهام بود.
ـ گمانه دوم: گشایش در حوزه همکاری با گروه اقدام مالی مرسوم به “اف.ای.تی.اف” است.
ـ گمانه سوم: در این گمانه احتمال تعدیل تحریم های ایران مطرح شده است.
ـ گمانه چهارم: در این گمانه باز پای چین به میان می آید و سوئیفت
ـ گمانه پنجم: پیش فروش نفت است.
تا این لحظه هیچ کدام از گمانه ها محقق نشده، و هیچ کس نیز
نمی داند که «وعده ی گشایش اقتصادی» دست پخت کیست، برخی انگشت اتهام را به دو چهره ی همیشه حاضر در کنار حسن روحانی یعنی واعظی و نوبخت نشانه رفته اند و حتی برخی می گویند ریشه ی این مسئله به روزی باز می گردد که واعظی برای پایان دادن به تولید پراید راهی سایپا شد اما آن چه مسلم است این که مردم دیگر به
هیچ وعده و گشایشی توجه نخواهند کرد زیرا نه گشایشی محقق شد و نه وعده ای جامه ی عمل پوشید اما آن چه خیلی ملموس
بر همگان ظاهر شد، گرانی و تورم و ریزش شدید بازار بورس بود که بازهم این مردم بودند که «سنگ زیرین آسیاب» شدند و آسیب دیده تر
از همیشه بازهم چشم به آینده دوختند!
پیشترها، ذره ای از وعده ها محقق می شد به اصطلاح اگر چه«کوه موش می زایید» اما بالاخره«چیزکی» می زایید اما این بار نه تنها کوه موش نزایید که خالق این وعده یعنی «وعده ی گشایش اقتصادی» نیز معلوم نشد که کیست!؟ اگرچه حتم داریم خالق این وعده حسن روحانی با کوهی از تجربه و سابقه در پست های حساس امنیتی نیست اما ای کاش این بار هم حسن روحانی بدون توجه به نظر صاحبنظران عمل کرده بود که گویی با همه ی ناموفق بودن، موفق تر عمل می کند!

print

پاسخی بگذارید