تعطیلی اجباری تئاترها برای همدردی با زلزلهزدگان غرب کشور، در حالی صدای اعتراض هنرمندان را درآورده که معتقدند "تعطیل کردن" در چنین موقعیتی، دمدستیترین راهی بود که برای اعلام همدردی و همراهی انتخاب شد.
پس از وقوع زلزله ۲۱ آبانماه در کرمانشاه و چند استان دیگر که به درگذشت تعدادی از هموطنانمان منجر شد، روز سهشنبه ۲۳ آبانماه در سراسر کشور عزای عمومی اعلام شد. این تصمیم که خبر آن در ساعات پایانی دوشنبهشب در رسانهها منتشر شد، ساعتی قبل از نیمهشب با اطلاعیه معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همراه و در آن تاکید شد تمام برنامههای هنری برای همدردی با زلزلهزدگان در روز سهشنبه تعطیل خواهند بود.
این در حالی است که به هنگام اعلام عزای عمومی، اصولا برنامههای “شاد” با تعطیلی روبهرو میشوند و در حوزه معاونت هنری، این برنامهها بیشتر شامل کنسرتهای پاپ یا نمایشهای کمدی میشود. اما از آنجا که در ایام ماه صفر نه کنسرت پاپ و موسیقی خاص دیگری اجرا میشود و نه حدود دو ماه است که نمایش کمدی روی صحنه رفته، این بحث پیش آمد که عملا با پاک کردن صورت مساله، امکان هر نوع فعالیت همراهانهی دیگری از فعالان این حوزه گرفته شد.
اعلام تعطیلی برنامههای هنری که بیشترین ضربه را به اجراهای تئاتر زد، از چند جنبه اعتراض برخی اهالی تئاتر – بویژه آنها را که اثری روی صحنه داشتند – در پی داشته است. جدا از مسائل اقتصادی که بخشی از آن به پیش خرید بلیتها از قبل مربوط میشود، بسیاری از گروههای تئاتری در هماهنگیهایی که انجام داده بودند، قصد داشتند برای همدردی با هموطنان زلزلهزده، فروش سهشنبه شب خود را به کمک به زلزلهزدگان اختصاص دهند؛ که نه تنها این امکان برای آن شب از آنان گرفته شد، بلکه با توجه به تبعات ضرورت پاسخگویی به خریداران بلیت اجراهای آن شب، احتمال انجام آن در دیگر شبها را کاهش داد.
یکی از این هنرمندان معترض به این موضوع حسین پاکدل است که این شبها نمایش «کلنل» را به عنوان بازیگر روی صحنه سالن اصلی تئاتر شهر دارد. او در نوشتاری کوتاه اظهار کرده است: «بهطور قطع، زشتترین و ناپسندیدهترین رویه برای نشان دادن همدردی و همراهی با مصیبتها در کشور ما، تعطیل کردن فعالیتهای پسندیده فرهنگی از جمله تئاتر است. وقتی میشود از ظرفیتهای پایانناپذیر این هنر والا در جهت همدلی عمومی بهره برد، چرا تعطیلی؟!»
همچنین افشین هاشمی – بازیگر تئاتر – در صفحه شخصی خود با اشاره به اینکه امروز نمایشی روی صحنه ندارد و به جایش همکارانش نمایشهایی مملو از تماشاگر بر صحنه دارند، نوشته است: «بیاینکه نگران بلیتهای نمایشم باشم، میگویم که با تعطیل کردن تئاتر، یکی از قویترین امکانات بالقوه کمک به زلزلهزدگان حذف میشود. باور دارم که به جای تعطیلی میتوان از ظرفیتهای بالقوه یک پدیده استفاده کرد و برای احترام، «کار کردن» را جایگزین «تعطیلی و کار نکردن» کرد. مطمئن باشید برابر زلزله، راههایی بهتر از تعطیلی تئاتر وجود دارد!»
وی در ادامه با اشارهای کنایهآمیز به اینکه پنج سال قبل هم همزمان با درگذشت حمید سمندریان، تئاتر به بهانه احترام به او تعطیل شد، گفت: «آن روز پرسیدم و امروز هم میپرسم «به احترام»؟! این یک رفتارِ عادت شده است؛ بیهیچ فکر نویی؛ همچون عمل بازاریان و کاسبان در عزای درگذشت حجرهدار همسایه.»
این بازیگر و کارگردان تئاتر در ادامه نوشته است: «هرکس در این جهان و در این کشور وظیفهای دارد؛ هلال احمر و نیروهای امداد وظیفهشان کمکرسانی است و ستاد مدیریت بحران قرار است این فاجعه را سر و سامان دهد. ریس جمهور موظف بود در مکان حضور یابد و بازیگر هم باید روی صحنه تئاترش میرفت. تالارهای تئاتر شهر، وحدت، ایرانشهر و… با اینهمه تماشاگر بهترین امکان کمک به زلزلهزدگان بوده است! همه این نمایشها میتوانستند شب گذشته روی صحنه بروند و همه فروش آن شبشان را برای کمک اختصاص دهند. همه این نمایشها میتوانستند علاوه بر پول بلیتشان از تماشاگران همت عالی کمک دریافت کنند. اگر بازیگر یا کارگردانی در تالار وحدت به زبان کُردی از تماشاگران کمک میخواست بیجواب میماند؟ یا اگر بازیگر تئارشهر یا تماشاخانه ایرانشهر صندوق کمکهای مردمی را در تالار انتظار به تماشاگران نشان میداد، آن صندوق لبریز نمیشد؟ سایتهای فروش بلیت به جای اینکه پیام تعطیلی تئاتر و بازگرداندن پول برای تماشاگران ارسال کنند، میتوانستند با همان تعداد پیامک از مردم بخواهند هرچه برای کمک دارند با خود به تئاتر بیاورند، آن هم مردمی که با کوچکترین پیامی، از همه سو کمکهایشان را به انواع و اقسام حسابها و انجمنها واریز میکنند.
و چه احساس خوبی بود دیدن آنهمه کمک در تالار انتظار و احساس پشتگرمی به داشتن هموطنانی که در مواقع خطیر به کمک میآیند؛ چه بسا فردا روز خود ما آن ایرانیِ در بلا افتاده باشیم. آنهایی که تئاتر را تعطیل کردند ـ که به نیتشان در احترام شکی نیست ـ این امکان عالی کمک را گرفتند و به جایش چیزی نگذاشتند.»
او همچنین اضافه کرده است: «گیریم چند بازیگر بروند مناطق زلزلهزده. حاصلش چیست؟ جز چند عکس که بعدا بیشتر به کار خود آن بازیگران میآید تا مردم. و با عکس و بیعکس و با خیرترین نیات هم جز اینکه جلوی دست و پای کمککنندگان واقعی را بگیریم چه از ما برمیآید؟»
بد نیست یادآوری کنیم که دو ماه دیگر اولین سالگرد از دست رفتن آتشنشانهایی است که در حادثه پلاسکو جان باختند. از یاد نرفته که این اتفاق در آستانه برگزاری جشنواره تئاتر فجر رخ داد؛ جشنوارهای که به همت دستاندرکارانش، با یادی از این قهرمانان و حضور تعدادی از مدیران و هنرمندان در یکی از ایستگاههای آتشنشانی نزدیک به تئاتر شهر آغاز شد. همچنین جشنواره موسیقی فجر هم که در شبهای پایانی خود با این حادثه تداخل پیدا کرد، با تقدیم اجراها از سوی هنرمندان به ازدسترفتگان و آتشنشانان پلاسکو همراه شد و این دو رویداد هنری بدون تعطیلی و برعکس، با بیشترین توجه به آن فاجعه برگزار شدند.