صمصامی سرپرست اسبق وزارت اقتصاد در گفتگویی عجیب ادعا کرد در مزان مدیریت سیف بر بانک کارآفرین این بانک ارز از بانک مرکزی گرفته و بعد از گران شدن ارز و التهاب آن، فروخته است!
حسین صمصامی،در گفتگو با روزنامه وطنامروز اظهارات عجیبی مطرح کرده و حتی تلویحا به رئیس کل بانک مرکزی اتهام زده که در جریان التهاب ارزی سال ۱۳۹۰ نقش داشته است.
در زیر گفتگوی صمصامی را میخوانید:
در التهاب استاد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی و عضو هیات علمی این دانشگاه با سابقه ۶ ماه سرپرستی وزارت اقتصاد در دولت نهم یکی از این گزینهها برای بررسی وضعیت موجود اقتصاد ایران است. صمصامی پیش از سرپرستی ۶ ماهه خود دبیر کمیسیون اقتصادی دولت بوده است. با وجود اینکه دوران سرپرستی صمصامی کوتاه بوده اما ایجاد پایگاههای اطلاعاتی شفافیتزا، شروع قیمتگذاری دلار بر مبنای روشهای علمی و حذف مدیران وزارت اقتصاد که سالیان سال بر کرسیهای مدیریتی خود تکیه زده بودند، جزو کارهای قابل توجه او بوده است.
به نظر شما مشکل نقل و انتقال پولی- بانکی ما مرتفع شده است؟
ما نفت صادر میکنیم و در قبال آن یورو میگیریم، پول را هم در بانک خارجی میگذاریم، دلیل آن هم این است که نمیتوانیم پول نفت را منتقل کنیم اما بخش عظیمی از اقتصاد کشور از نفت است پس دولت از بانک مرکزی پول میگیرد و به پشتوانه همان پولی که در خارج است هزینه میکند. آن دلار یا یورو در همان بانک میماند و اگر توانستیم از همان کشور کالا وارد میکنیم، اگر هم نتوانستیم میتوانیم با کشورهای دیگر ارتباط مالی برقرار و تجارت کنیم.
پس به قطعیت میگویید ارتباطهای بانکی پس از برجام شکل نگرفته است؟
خیر! انجام نشده است. یک جاهایی با یکسری بانکهای دسته دوم ارتباط برقرار شده است و این یعنی ما هنوز مشکل انتقال ارز داریم.
پس دستاورد اقتصادی برجام چه بوده است؟
هیچ! یک آبنباتی نشان دادند که بتوانند با ایران مذاکره کنند. آنها میخواهند همانطور که هستهای را به هم زدند و در رآکتور هستهای بتن ریختند، در موشک هم بتن بریزند. اگر غرب میخواست برای ما تسهیلاتی ایجاد کند الان ما مشکل تبادلات ارزی نداشتیم. برجام نقاط ضعف کشور را برای کشورهای خارجی عیان کرد و آنها با جسارت بیشتری دست به محدود کردن ایران زدند. همین که ما نشان دادیم حاضریم برای موضوعات اقتصادی هر کاری بکنیم یعنی در اقتصاد بسیار آسیبپذیر هستیم.
یک روزی تحریمها اقتصاد ایران را به هم ریخت و قیمتها به یکباره افزایش پیدا کرد، این یعنی تحریمها میتواند آزاردهنده باشد ؛ دلیل بحران اقتصادی پس از سال ۹۰ چیست؟
نه! اینطور نیست، تحریمها آنقدر هم قوی نبودند که اقتصاد ایران را به هم بریزد، بلکه اقتصاد خود مریض و مستعد به هم ریختن بود. مثالی میزنم تا برای شما جا بیفتد؛ در نظر بگیرید ۲ فرد یکی سالم و یکی با مشکل قلبی را میترسانیم و به آنها شوک وارد میکنیم مطمئنا آن کسی که مشکل قلبی دارد سکته میکند ولی فردی که سالم است کمی میترسد، حال سوال اینجاست که چه چیزی باعث مرگ شده؟ مشکل قلبی ۲۰ ساله یا یک ترساندن ساده؟ اتفاقی که سال ۹۰ هم افتاد همین بود؛ غرب تحریم کرد اما چرا چنین اثری روی اقتصاد گذاشت که قیمت ارز بالا رفت و سرمایهگذاریها کم شد؟ این به دلیل ضعف اقتصاد ما بود لذا همین مشکل بود که بحث اقتصاد مقاومتی را در کشور شکل داد.
درست است که در سال ۹۰ برخی بانکها دلار نفروختند؟
بله! در سال ۹۰ چنین اتفاقی افتاد، بانک مرکزی حدود ۲۰ میلیارد دلار به بانکها داد تا بانکهای عامل بازار را مدیریت کنند اما آنها ارز را نفروختند و وقتی قیمت ارز بالا رفت، فروختند. تازه ریالی از سود آن را هم به بانک مرکزی ندادند، یعنی حتی با بانک مرکزی تسویه هم نکردند که بانک مرکزی هم شبانه از حسابهای این بانکها پول برداشت کرد. حالا بگذریم از اینکه عدهای نادان میگویند بانک مرکزی حق نداشته چنین کاری کند.
کدام بانکها چنین کاری کردند؟
کلی بگویم بخشی از بانکهایی که در حال حاضر بدهی دارند، یکی از این بانکها بانکی بود که رئیس کل بانک مرکزی حال مدیر عامل آن بود (بانک کارآفرین) یا بانک دیگر بانک ایرانزمین بود.
به نظر شما قیمت دلار باید در کشور ما چقدر باشد؟ تفکری که نزدیک به دولت هم هست معتقد است قیمت دلار باید بالای ۵ هزار تومان باشد.
نه! اینطور نیست. ما اصلا تفکری برای قیمت دلار در ایران نداریم. هیچ کدام از نرخهایی که عنوان میشود مبنای علمی ندارد. اینکه مطرح میکنند باید قیمت دلار بالاتر رود، منطق آنها چیست؟
استدلال میکنند که با افزایش نرخ دلار شاهد بهبود صادرات خواهیم بود.
اگر دلار بشود ۵ هزار تومان صادرات بهبود پیدا میکند؟ پس چرا سال ۹۰ که دلار بالا کشید صادرات تغییری نکرد؛ طبق این تفکر باید ما در سال ۹۰ شاهد شکوفایی صادرات میشدیم. به جرأت میگویم هیچ تحلیلی از وضعیت اقتصادی موجود توسط دولت وجود ندارد، ما در دولت یک تحلیلگر اقتصادی دقیق نداریم؛ دولتیها هیچ اشرافی به مسائل اقتصادی ندارند. اطلاعاتی که بتواند وضعیت اقتصادی ایران را عیان کند وجود ندارد، در تحلیل اقتصادی دولت هم ضعف فکری و علمی وجود دارد و هم ضعف آماری داریم.
تا کی باید منتظر وعدههای تکنرخی باشیم؛ به نظر شما شدنی است؟
به کلی تکنرخی شدن ارز در شرایط فعلی امکانپذیر نیست، تکنرخی شدن یعنی یک نرخ تعیین و از آن حمایت کنی و هر کس که ارز خواست تامین کنی؛ سوال اینجاست که دولت چنین حجم ارزی دارد؟
در همایش روز صادرات آقای جهانگیری اعلام کردند در شرایط خوبی از نظر اعتبارات ارزی هستیم.
دولت اگر میخواهد ارز خود را از بین ببرد باید یکسانسازی نرخ ارز را انجام دهد، اتفاقا یکسانسازی نرخ ارز بهترین راه برای از بین بردن ارز دولتی است که پیامدهای منفی زیادی دارد. توجه کنید که اگر میخواهید ارز را تکنرخی کنید باید نیاز همه را برطرف کنید و هر محدودیتی میتواند باز هم بازار را دونرخی کند. اگر نیازهای همه را برطرف نکنید مانند ۲ بار قبلی این طرح شکست خواهد خورد.
در سالهای گذشته شما بارها از بالا بودن سود سپرده انتقاد کردهاید، حالا سود بانکی به ۱۵ درصد کاهش پیدا کرده، به نظر شما حجم نقدینگی موجود در بانکها به کدام بخشهای اقتصاد میرود، آیا میتوانیم امید داشته باشیم که به سمت اقتصاد مولد برود؟
مگر الان حجم سود پایین آمده است؟! بانکها با تغییر وضعیت از کوتاهمدت به بلندمدت سود قبلی را میدهند و بانک مرکزی هم گفته این موضوع اشکالی ندارد. یعنی باز هم همان سودهای بالا پرداخت میشود.
درباره قاچاق صحبت کرده بودید، به نظر شما کاهش حجم قاچاق در سالهای اخیر واقعی است؟
اصلا اینجوری نیست. آماری که ما داریم به هیچوجه آمار درستی نیست. یک سر به بازار بزنید میبینید شرایط چگونه است. شما اگر آمار گمرکات ایران را با کشورهای صادرکننده مقایسه کنید همه چیز مشخص میشود.
نظر شما درباره یارانه نقدی چیست؟
در حال حاضر اطلاعات درستی از وضعیت درآمدهای خانوادهها نیست، پس طبقهبندی خانوارها به ثروتمند و غیرثروتمند کار بسیار سختی است، حتی ضریب جینی که داریم بر مبنای هزینه است نه درآمد. این پایگاه اطلاعاتی که ما میگوییم باید شکل بگیرد باید شامل مسکن، ماشین و حسابهای بانکی باشد.
شما در سالهای گذشته مشکل اصلی اقتصاد ایران را عدم شفافیت و نبود بانکهای اطلاعاتی اعلام کرده بودید، حالا که هر دستگاهی برای خود یک بانک اطلاعاتی ایجاد کرده، سامانه جامع تجارت، پنجره واحد گمرک، سامانه رفاهی و… چرا مشکلات اقتصاد پابرجاست؟ چرا باز هم فساد داریم؟
طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، در ایران ۶۴ پایگاه اطلاعاتی وجود دارد، تعداد بانکهای اطلاعاتی زیاد شده اما به صورت هدفمند این موضوع انجام نشده است، هدفمند از این منظر که این پایگاهها باید به یکدیگر متصل شوند تا فعالیتهای اقتصادی قابل رصد باشد که هنوز متصل نشدهاند.
اتصال بانکهای اطلاعاتی همان چیزی بود که شما میخواستید در زمان حضورتان در وزارت اقتصاد ایجاد کنید تا جلوی فساد را بگیرید؟
ما یک پایگاه داده ایجاد کردیم و بانکهای عامل را به یکدیگر متصل کردیم، تمام اطلاعات افراد را در یک مرکز داده جمع کردیم؛ میدانستیم هر کس چه میزان وام گرفته، چه میزان سپرده دارد و… این مرکز داده را به اداره مالیات متصل کردیم، یعنی ما میفهمیدم هر کس با چه میزان گردش حساب چقدر مالیات میدهد. در این کاری که ما انجام دادیم اگر کسی برای مثال گردش مالی بالایی داشت اما یک تومان هم مالیات نمیداد مشخص میشد مشکل دارد و میشد رفت سراغش و پرسید چه کار میکنی؟ نکته تجمیع اطلاعات است، اگر نه بانکهای اطلاعاتی مختلف دردی را دوا نمیکند. برای مثال ما از گمرک کالا وارد میکنیم، اگر اطلاعات انبارهای کشور را داشته باشیم میتوانیم مدیریت کنیم که چه کالایی بیاید یا چه کالایی نیاید. باید این پایگاهها به یکدیگر متصل شوند تا بفهمیم کسی که میلیارد میلیارد پول درمیآورد کجا هزینه میکند، در ارز سرمایهگذاری میکند که بازار را خراب کند یا به سمت بنگاه تولیدی میبرد.
صحبت از شفافیت و مبارزه با فساد مالی و پولشویی کردید، سازوکارهای بینالمللی مانند FATF میتواند این اهداف را برای ما محقق کند؟
خیر! کاری که FATF انجام میدهد این است که ما اطلاعات را که شامل گردش حسابها میشود در اختیار طرف خارجی قرار دهیم تا آنها مطمئن شوند این گردشهای مالی با سازمانهایی که تحریم کردهاند ارتباطی ندارد. در حال حاضر هم که سپاه را تحریم کردهاند و هر گونه مبادله بانکی هر بخشی از کشور با سپاه داشته باشد تحریم میشود. FATF به دنبال شفافیت در اقتصاد ایران نیست بلکه آنها میخواهند ببینند گردش حسابها در ایران چگونه است که نقاط اصلی را به اسم تروریسم بزنند.
محمد نجارصادقی