تاریخ: ۰:۴۲ :: ۱۳۹۸/۱۱/۰۷
سخنان آقای ظریف بیش از آنکه به مواضع نماینده یک کشور خیانتدیده، زخم خورده و طلبکار شبیه باشد، به گلایههای دوستانه کودکان هنگام قهر و آشتی از یکدیگر شباهت دارد.
حسن رضایی: محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه اخیرا در گفتوگو با مجله آلمانی اشپیگل از آمادگی مشروط ایران برای مذاکره با دولت ترامپ پس از ترور شهید سپهبد قاسم سلیمانی سخن گفته است. سوال مشخص خبرنگار اشپیگل این بوده که آیا با توجه به ترور سردار سلیمانی، شما امکان مذاکره [با آمریکا] را رد میکنید؟ آقای ظریف هم در پاسخ گفته است: «نه، هرگز… دولت ترامپ میتواند گذشته خود را اصلاح کند، تحریمها را لغو کند و به میز مذاکره بازگردد. ما همچنان در میز مذاکره هستیم. آنها میز مذاکره را ترک کردند». وزیر امور خارجه کشورمان در بخشی دیگر از همین مصاحبه میگوید: «متأسفانه، اروپا، ایران را شریک خود نمیداند! بگذارید برای اروپاییها شفافسازی کنم: اگر آنها بخواهند به تعهداتشان عمل کنند، ما آمادگی داریم تا خیلی فوری به تعهد کامل بازگردیم». چنانکه مشخص است، سخنان آقای ظریف بیش از آنکه به مواضع نماینده یک کشور خیانتدیده، زخم خورده و طلبکار شبیه باشد، به گلایههای دوستانه کودکان هنگام قهر و آشتی از یکدیگر شباهت دارد.
این حد از ملایمت در مواجهه با خائنان معاهده برجام و قاتلان سردار ملی کشور اما چگونه قابل توجیه است؟ براستی، آقای ظریف و همکارانش پس از ۲ سال سر کار گذاشته شدن توسط اروپا هنوز نمیدانند اروپا هرگز قدمی در راستای انجام تعهدات برجامی خود برنخواهد داشت؟ بعید است ندانند! مهمتر اینکه آیا نمیفهمند حرف زدن از تمایل به مذاکره با ترامپ در شرایط فعلی، چیزی جز کمک به کمپین تبلیغاتی او در انتخابات نیست؟ طبعا این را هم میفهمند! پس این کدام عقل سلیم است که به آقای ظریف و همکارانش میگوید در شرایط فعلی هم چنین مواضعی اتخاذ کنند؟ پیش از پاسخ به این سوال، لازم است واکنش ترامپ به اظهارات آقای ظریف را مورد توجه قرار دهیم. دونالد ترامپ فورا با استفاده از پاس گل آقای ظریف، به فارسی توئیت کرده: «وزیر امور خارجه ایران میگوید ایران خواستار مذاکره با ایالات متحده است اما میخواهد که تحریمها برداشته شود. نه، مرسی!»
«نه، مرسی!» ترامپ را میتوان خلاصه پاسخ غرب به توهم رفع تحریمها از رهگذر مذاکره در تمام ۷ سال گذشته دانست. غرب کاملا به این واقعیت توجه دارد که چسبندگی دولت آقای روحانی به برجام در حال حاضر اگر بیش از دوره مذاکرات برجام نباشد، کمتر نیست. شهریورماه ۹۳ محمدجواد ظریف در همین زمینه به رادیو ملی آمریکا گفته بود: «هر نوع توافق را با عدم توافق قیاس کنید، باید بگویم آشکار است که حصول یک توافق بسیار بهتر است». سخنان اخیر آقای ظریف نیز برداشت دیگری از همان رویکرد سابق دولت به مسأله توافق به هر قیمتی است، با این تفاوت که پس از ۷ سال خیانت دیدن از غرب و ترور رسمی و علنی سردار سلیمانی توسط دولت آمریکا بیان شده است. وزیر امور خارجه البته در پاسخ به ترامپ نوشته بهتر است به متن مصاحبهاش با اشپیگل رجوع کرده تا اینکه به سخنان فاکسنیوز گوش کند!
ارجاع وزیر امور خارجه اما دقیقا به همان متنی است که در ابتدای این یادداشت آمد و در آن صریحا و دقیقا بر امکان مذاکره با آمریکا حتی پس از ترور سردار سلیمانی تاکید شده است. با تمام انتقادات وارده بر این موضع اما دلیل این تاکید طبعا باید آن باشد که آقای ظریف و دولت هنوز هم در مذاکره با آمریکا منافعی برای کشور یا دولت میبینند. منافع چنان مذاکرهای برای کشور و منافع ملی طی ۷ سال گذشته به روشنی مشخص شده است. منفعت ارسال مجدد پالس مذاکره با آمریکا برای دولت اما چیست؟ ظاهرا در پاسخ باید به ۲ مورد اشاره کرد. اول خیال جلوگیری از نهایی شدن مکانیسم ماشه و برملا شدن واقعیت مفتضح برجام با ارجاع مجدد پرونده ایران به شورای امنیت. دوم، خریدن زمان برای حامیان سیاسی برجام در انتخابات آینده مجلس و ریاستجمهوری حتی با حفظ لاشه چاک چاک برجام.
به واقع، مخاطب اصلی سخنان اخیر وزیر امور خارجه را نه شخص ترامپ، که باید دولتهای اروپایی دانست. آقای ظریف در مصاحبه با یک نشریه معتبر اروپایی احتمالا سعی دارد این پیام را به آنها منتقل کند که ما حتی پس از فاجعه ترور سردار ملیمان توسط کشور نابودکننده برجام نیز، باز هم آماده مذاکره حتی با همین ترامپ هستیم، لذا جا دارد شما پرونده چنین کشور منفعل و خوبی را با استفاده از مکانیسم ماشه به شورای امنیت نبرید! آقای ظریف البته بهتر بود مشخصا به این اشاره کند که ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت، مساوی با مرگ ابدی غربگرایی و غربدوستی در ایران خواهد بود. چنین رویکردی اولا از طرح معامله خیالی بر سر خون مطهر سردار ملی کشور صورت بهتری داشت و ثانیا ایشان را هم زودتر به مقصود مذکور میرساند.