تاریخ چشمش ضعیفه، صداش گاهی از ته چاه در میاد، یه وقتایی هم رعد آساست." این را مارکی دو ساد از شخصیت های اصلی نمایش ۱۳ ژوئیه نوشته یوسف فخرایی به کارگردانی بهرام نوروزی می گوید.
نمایشنامه ” امروز ۱۳ ژوئیه” توسط یوسف فخرایی با الهام از نمایشنامه ” مارا ساد” پتر وایس نوشته شده و به واقعه ی روز قتل ژان پل مارا از انقلابیون فرانسه و دگرگونی های اجتماعی سیاسی آن دوره می پردازد.
برای درک نمایش ابتدا حتما باید کمی تاریخ را ورق بزنیم .نمایش، برشی از تاریخ انقلاب فرانسه را نشانمان می دهد . ژان پل مارا پزشک، سیاستمدار و نویسنده انقلابی فرانسوی زاده سوئیس بود. وی در کنار ژرژدانتون و ماکسیمیلین روبسپیر یکی از سه چهره سرشناس انقلاب فرانسه بود و سرانجام جانش را هم در راه انقلاب گذاشت.
صحنه ” امروز ۱۳ ژوئیه ” فخرایی بر خلاف ” ماراساد” وایس، نه در تیمارستان که گویا در گورستانی رخ می دهد و بخشهایی از دکور صحنه های نمایش نیز شبیه تابوت است . ژان پل با فریادش ملت مرده را بیدار می کند و شخصیتهای نمایش از قبر فراخوانده می شوند تا با ما از تاریخ بگویند و از سرانجام خشونت ، جهل ،استثمار و بازی های سیاسی مزورانه و سودجویانه.
“ژان پل مارا ” شخصیت اصلی نمایش با بازی امیرحامد، وطن پرست آرمانخواهی است ناکام که خود قربانی خشونت انقلاب می شود. او در پی عدالت ، آزادی و برابری است و باور دارد که جمهوری بدون فداکاری خواهد مرد .
وی گرچه می گوید ” فرانسه محبوب من حالا شده یه زندان بزرگ” و به کمیته نجات ملی امیدی ندارد با اینحال تاکید می کند ” ما برای یک روزنه می جنگیم” .
در تاریخ او را بعنوان کسی که در ابتدا به استفاده از خشونت برای پیش برد انقلاب باور داشت یاد می کنند اما در این نمایش او خود نیز از مخالفان خشونت و در نهایت قربانی خشونت است.
بر خلاف او مارکی دوساد بدبین با بازی علی اصغر کهن قنبریان نویسنده ای بدنام متهم به جرایم اخلاقی است که او را تشویق به فرار از فرانسه و به در بردن جان خود می کند .
نمایشنامه فخرایی برداشت درخشانی از مارا ساد است و تاریخ را چون آینه ای برابرمان قرار می دهد به ویژه صحنه ای که قشرهای مختلف مردم با در دست داشتن پلاکاردهایی که یک طرف آن درود بر “مارا” و طرف دیگر مرگ بر “مارا” نوشته شده تاریخ ۲۸ مرداد و آنچه بر دکتر مصدق گذشت را به یادمان می آورد.
کار گرچه ارزشمند است اما مخاطبان خاص خود را دارد و به نظر می رسد بین مخاطبان تئاتر تنها با روشنفکران ارتباط برقرار می کند . قبل از دیدن نمایش حتما باید قدری در مورد تاریخ انقلاب فرانسه و شخصیتهای اصلی خوانده باشی.
کارگردان به خوبی از عهده هدایت بازیگران برآمده و هماهنگی خوبی بین بازیگران وجود دارد . بازیگران اصلی نمایش از هنرمندان شناخته شده تئاتر گیلان هستند و به خوبی از عهده اجرا بر آمده اند.
بازی ها به ویژه بازی کیوان خسرو مرادی و امیر حامد ( که به تازگی نیز عمل جراحی قلب داشته ) درخشان است و حتی بازیگران نقش های فرعی، نقش های خود را به خوبی ایفا می کنند .
از نکات خوب و جذاب کار طراحی لباس خلاقانه نمایش بود به نحوی که لباس هر شخصیت نشانگر یک شغل یا قشر است .
با توجه به طولانی بودن نمایش چابکی گروه تغییر دکور بی شک کار را جذاب تر می کند.
سالن نمایش تالار شهر رشت گرچه بزرگ است و نو نوار اما همچنان با استانداردهای یک سالن تئاتر فاصله دارد. به شکلی که اگر در ردیف اول بنشینی صحنه به درستی قابل دیدن نیست. صداها هم به خصوص اگر بازیگر در انتهای صحنه باشد گاه به درستی شنیده نمی شد.
امیر حامد، فریبرز زیده سرایی، شیرین سامی، کیوان خسرومرادی، حدیث نیکرو، اصغر کهن قنبریان، سیامک حسین پور، پویا ییلاقی، محمدعلی حقانی فر و مرتضی زینل از جمله بازیگران این نمایش هستند.
نمایش تا سوم آبان ماه جاری عصرها ساعت ۱۸:۳۰ در تالار مرکزی رشت در مجاورت بوستان ملت اجرا می شود.
علاقه مندان برای تهیه بلیت می توانند به سایت www.iranconcert.com مراجعه یا بلیت را در محل خریداری کنند.
نمایش ما را به اهمیت شناخت تاریخ برای درک بهتر رویدادها بیش از پیش واقف می کند و در پایان به بخشهایی از زبان شخصیتهای نمایش اشاره می کنیم :آزادی یه خوشبختی یه تقدسه ، زیبایی یه نه انتقامجویی ؛ و تاریخ چیزی را که درسته صدا می زنه .
برای آشنایی بیشتر مخاطبان علاقمند بخشهایی از اطلاعات تاریخی را وام می گیریم : ” از انقلاب فرانسه به عنوان یکی از انقلاب های مادر تاریخ جهان یاد می شود که پس از فراز و فرودهای بسیار منجر به تغییر نظام سلطنتی به جمهوری دمکراتیک فرانسه شد. این دگرگونی ها با آشوب های خشونتآمیز، اعدام ها و و سرکوب هایی در طی برهه ای از انقلاب فرانسه موسوم به حکمرانی وحشت و بعد تر جنگ های انقلاب فرانسه همراه بود. وقایع بعدی که میشود آنها را به انقلاب فرانسه ربط داد شامل: جنگ های ناپلئونی و بازگرداندن رژیم سلطنتی و دو انقلاب دیگر که فرانسه امروزی را شکل داد .
پس از انقلاب فرانسه در ساختار اجتماعی و حکومتی فرانسه که پیش از آن سلطنتی با امتیازات فئودالی برای طبقه اشراف بود، تغییرات بنیادین در ابتدا به صورت امپراتوری دیکتاتوری نظامی و سپس در شکلهای مبتنی بر اصول امپریالیسم ، جدایی دین از سیاست ، سرمایه داری ، رشد برده داری در کنار مافیای مالی ، روشن گری ، ملی گرایی دموکراتیک، نظامی گری ، استثمار و استعمار جدید در کنار حقوق شهروندی پدید آمد.
برخی معتقدند که اولین جرقه انقلاب، یورش به باستیل بود و در آن زمان نیز مردم هنوز به براندازی سلطنت فکر نمیکردند.
توکویل از اندیشمندان همعصر انقلاب، معتقد است که با وجود آن همه تلاش برای وقوع انقلاب، نتیجه کار دموکراسی نبود. شاید به همین دلیل است که وی برخلاف بسیاری، سال ۱۷۸۹ (شروع انقلاب) را سال پایان انقلاب میداند. با این حال به نظر بسیاری، انقلاب با سقوط زندان باستیل در سال ۱۷۸۹ آغاز شد. شاه لویی شانزدهم، در سال ۱۷۹۳ اعدام شد و سرانجام، در سال ۱۷۹۹ هنگامی که ناپلئون بناپارت به قدرت رسید، انقلاب فرانسه وارد مرحله جدیدی شد که تقریباً تمامی اروپا و نیمی از جهان را به جنگ و خاک و خون کشید. پس از ناپلئون سلطنت مشروطه به فرانسه بازگشت. سپس دوباره نظام جمهوری جایگزین شد تا این که ناپلئون سوم (برادرزاده ناپلئون)، کودتا نمود و امپراتوری دیگری به راه انداخت. پس از آن جمهوریهای متعدد شکل گرفت. بدین ترتیب در کمتر از یک قرن، بر فرانسه به شکلهای گوناگونی مانند جمهوری، دیکتاتوری، سلطنت مشروطه و دو امپراتوری متفاوت حکمفرمایی شد. “