گویا رئیسی نمایندگان سیاست خارجی چند دولت اخیر را دعوت کرده است.
مهرشاد ایمانی: بهتازگی سردبیر سایت «مشرقنیوز» در توییتی اعلام کرده است که سیدابراهیم رئیسی در نهاد ریاستجمهوری برای هماندیشی دیپلماتیک با علی لاریجانی، علیاکبر ولایتی، کمال خرازی و سعید جلیلی نشستی داشته است. او دراینباره نوشت: «اخیرا با دعوت آیتالله رئیسی، جلسهای با حضور آقایان علی لاریجانی، کمال خرازی، سعید جلیلی و علیاکبر ولایتی در نهاد ریاستجمهوری تشکیل شده است و حاضران نقطه نظرات خود را درباره سفر رئیسجمهور به روسیه مطرح کردهاند».
این خبر تا لحظه نوشتن این گزارش از سوی رسانههای رسمی دولتی تأیید نشده است؛ درعینحال هیچ تکذیبی هم ارائه نشده و به نظر میرسد اصل خبر درست باشد؛ هرچند تاکنون جزئیاتی از آنچه در نشست اخیر مطرح شده، بیرون نیامده است؛ درعینحال اصل چنین جلسهای میتواند حاوی نکات مهمی باشد.
۱٫ نخستین موضوع دعوت علی لاریجانی از سوی رئیسی است و این دعوت در حالی است که لاریجانی چندی پیش از مسئولیت پیگیری تفاهمنامه راهبردی ۲۵ساله ایران و چین استعفا داد تا دولت ادامه کار را پیش بگیرد و محمد مخبر، معاون اول دولت، هم در این زمینه جایگزین او شد. حالا در این شرایط رئیسی از لاریجانی دعوت کرده تا درباره سفر اخیرش به روسیه از مشورتهای او استفاده کند که صرف این دعوت را شاید بتوان به نوعی نزدیککردن نسبی لاریجانی به دولت در نظر گرفت؛ دستکم به نظر میرسد رئیسی نمیخواهد لاریجانی یک نیروی کناررفته از عرصه سیاسی باشد؛ اما همین موضوع هم دارای ابهام است؛ زیرا رئیسی با گفتمانی متفاوت از گفتمان دیپلماتیک افرادی مانند لاریجانی و روحانی وارد عرصه انتخابات شد و حداقل برای مخاطبان و طرفداران خود وعده تغییر مناسبات خارجی را مطرح کرد. با این شرایط مشخص نیست رئیسی اگر بخواهد برای مثال نقطه نظرات فردی مانند لاریجانی را در تصمیمگیریهایش وارد کند، میتواند به شعارهای سیاست خارجی خود جامه عمل بپوشاند یا خیر؟ البته شاید بتوان موضوع را سادهتر از اینها تعبیر و تحلیل کرد و گفت که دعوت لاریجانی صرفا یک دلجویی ساده از او است و قرار نیست نگاههای او تأثیری در روند کاری دولت در حوزه دیپلماتیک داشته باشد.
۲٫ موضوع دیگر ترکیب میهمانهای پاستور است. گویا رئیسی نمایندگان سیاست خارجی چند دولت اخیر را دعوت کرده است. علیاکبر ولایتی وزیر خارجه دولت هاشمیرفسنجانی بوده است، کمال خرازی وزیر خارجه خاتمی در دوران اصلاحات بوده، سعید جلیلی دبیری شورای عالی امنیت ملی در دوره احمدینژاد را برعهده داشته و علی لاریجانی هم گرچه در دولت روحانی مسئولیتی نداشت؛ اما به هر حال عملکرد او در مجلس نشان میداد که زاویهای در عرصه خارجی با روحانی، ظریف و دستگاه سیاست خارجی دولتهای یازدهم و دوازدهم نداشته است؛ هرچند او هم در دوره احمدینژاد دبیر شورای عالی امنیت ملی بود؛ اما در نهایت به دلیل اختلافنظرهای شدید با رئیسجمهور وقت از سِمت خود کناره گرفت. سال ۹۲ بود که علیاکبر ولایتی در مناظرههای انتخاباتی درباره اینکه لاریجانی در زمان دبیری شورای عالی امنیت ملی با سولانا تا مرز توافق هم پیش رفته بود؛ اما در داخل کارشکنی صورت گرفت، گفته بود: «یکی از مقامات بلندپایه اجرائی ما در نماز جمعه سخنرانی کرد و گفت ما مذاکره هستهای نمیکنیم و بعد تلکسی که از داخل ایران مخابره شده بود، در مذاکره بعدی به لاریجانی نشان داد و گفت ببینید مقامات گفتهاند که مذاکره نمیکنیم و یک کارشکنی در کار دکتر لاریجانی ایجاد شد و مشابه آن را در سیاست خارجی داشتیم». مقصود ولایتی از آن مقام بلندپایه احمدینژاد بود. با انتصاب جلیلی به جای لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی، رویترز به نقل از یک دیپلمات غربی ادعا کرد که نماینده سولانا گزارشی منفی از مذاکرات خود با ایران ارائه کرده و نتیجه مذاکرات جلیلی و سولانا را فاجعه خوانده بود. بر پایه این گزارش همچنین جلیلی به مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا تأکید کرده بوده که او بهعنوان مذاکرهکننده جدید هستهای ایران به تعهداتی که علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی سابق پذیرفته، پایبند نخواهد بود. با وجود چنین کشمکشهایی آشکارا میتوان گفت که تیم احمدینژاد که جلیلی هم در آن روزگار بخشی از آن تیم محسوب میشد، در تضاد علنی با رویکرد و عملکرد لاریجانی قرار داشتند و حالا هم مواضع جلیلی بهویژه درباره برجام و FATF نشان از وجود همین تعارضهای شدید است. رئیسی در این فضا جلیلی و لاریجانی را توأمان دعوت میکند که هیچ قرابتی میان آنها دیده نمیشود. کمال خرازی را هم میتوان نزدیک به تفکرات لاریجانی در حوزه سیاست خارجی دانست؛ فردی که به هر حال سالها مسئولیت دستگاه دیپلماسی دولت اصلاحات را برعهده داشت. ولایتی هم نیرویی میانه است و نمیشود نزدیک به این یا آن نگاه قلمدادش کرد؛ هرچند او هم در سال ۹۲ به تندی علیه جلیلی تاخت و گفت: «دیپلماسی این نیست که در کشورهای دیگر خطابه بخوانید و مطالبی را که در کنفرانس مطبوعاتی میگفتید، اینجا هم بگویید»؛ بنابراین رئیسی با جمع نمایندگان تفکرات مختلف شاید بخواهد قدری در جهت شعار دولت فراگیر که پیش از انتخابات بیان میکرد، عمل کند؛ اما حتی اگر جلسه اخیر در راستای چنین امری باشد هم به هر حال او باید یک تصمیم بگیرد؛ زیرا جمع تفکرات لاریجانی و جلیلی عملا میسر نیست. به یاد داریم که علی لاریجانی در مجلس برای تصویب برجام از هیچ تلاشی فروگذار نکرد و در مقابل همان زمان میگفتند که پشت پرده مخالفتهای بخشی از نمایندگان با برجام سعید جلیلی ایستاده بود.
۳٫ نکته دیگر دعوتنکردن ظریف به نشست اخیر است. همانطور که گفته شد در این نشست به نوعی نمایندگان فکری همه دولتها دیده میشوند؛ اما نبود محمدجواد ظریف بهعنوان وزیر امور خارجه دو دولت قبل حکایت از رعایت نوعی مرزبندی رئیسی با مواضع نیروهایی است که سالهاست به آنها انتقاد میکند. او گرچه لاریجانی را که اکنون از سوی مقام معظم رهبری هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی منصوب شده، دعوت کرده است؛ اما دیگر تن به دعوت ظریف بهعنوان نماینده تعامل با کشورهای مختلف نداده است تا باعث خشم طرفداران خود و همفکران جلیلی نشود. از طرفی شاید دعوتنکردن ظریف در این نشست به بازنشر بخشی از فایل صوتی حاشیهساز او مربوط باشد که او در آن بریده هشتدقیقهای به تندی علیه سیاستهای روسیه میتازد و میگوید که روسیه در جریان مذاکرات در برابر ایران کارشکنی میکرد که بعد از بازنشر این سخنان، اولیانوف، رئیس فعلی هیئت مذاکرهکننده روسیه، در توییتی به تندی علیه ظریف تاخت و نوشت: «شما مختارید که براساس نظرات شخص دیگری که تحت تأثیر دنداندرد، سردرد یا چیزهای دیگر بوده خود را گمراه کنید. افراد جدی به نظراتی که در نتیجه دنداندرد یا سردرد به زبان آورده شده باشند، اهمیتی نمیدهند». میتوان چنین تعبیر کرد که حضور ظریف که تا حدی نگاهی ضد روسیه دارد، در چنین جلسهای آن هم در آستانه سفر رئیسی به روسیه برای دولت رئیسی میتوانست دارای پیامدهایی باشد و رئیسی هم از پیشآمدن چنین پیامدهایی پیشگیری کرده است. به هر روی به هر علتی که بوده باشد، جای ظریف بهعنوان یکی از مطلعترین شخصیتها از آنچه در پرونده هستهای ایران گذشته است، بسیار خالی بود.
۴٫ در پایان گفتن این نکته هم خالی از لطف نیست که رئیسی با نشست قدری راه خود را از تفکرات تندی که امثال جلیلی در مواجهه با عرصه خارجی دارند، جدا کرده است. او گرچه خاستگاه اصولگرایی دارد و حتما نمیتوان او را در زمره مدافعان برجام و تعامل با کشورهای غربی جای داد؛ اما به هر حال میتوان گفت که چه در ایام انتخابات و چه حالا میکوشد که طریقی میانه را در پیش بگیرد؛ زیرا در مناظرههای انتخاباتی او درباره موضوع FATF موضعی ایجابی یا سلبی نگرفت و نتیجه را به مصلحت کلی کشور گره زد؛ درحالیکه جلیلی اساسا تصویب FATF را خالی از وجه دانست.