چند وقتی است که جشنهای متفاوت و تعجب بر انگیز راهش را به زندگی اجتماعی ما باز کرده است.
سرویس اجتماعی اقتصاد شمال ،جشنهایی که مسلما محتوای خاصی در بر ندارد و دلیل پرداختن به آن هم چیزی نیست که بخواهد در بر گیرنده یک جشن باشد! از جمله این جشنها میتوان به جشن تعیین جنسیت نوزاد ، جشن « بای بای پمپرز» و جشن ماهگرد تولد نوزادان اشاره کرد! جشنهایی که از ابتدای تولد و یا حتی پیش از تولد نوزاد شروع میشود و این طور که به نظر میرسد سال به سال مثل خود نوزاد بزرگتر میشود! این روزها پای این گونه جشنهای بیمحتوا به مدارس نیز باز شده است! جشن خودکار یکی دیگر از جشنهایی است که برای کودکان برگزار میشود و اکثر دانش آموزان سال سوم ابتدایی از آن برخوردار میشوند؛ جشنی که به مناسبت اینکه دانش آموزان دیگر از مداد استفاده نمیکند و قرار است از این به بعد با خودکار بنویسند برگزار میشود و معلوم نیست دقیقا دربرگیرنده چه محتوایی است! پرداختن به این موضوع که این گونه جشنها چه تاثیرات روانی بر کودکان دارد و چه تبعاتی برای آنها به همراه دارد موضوع قابل تاملی است که برای بررسی بیشتر آن با دکتر ایمانی روانشناس این حوزه به گفت و گو نشستیم.
> جامعهای با تعارضات و تنشهای فراوان
ایمانی معتقد است:« مسئله ای که در حال حاضر ما با آن مواجه هستیم، مسئله نظام آموزشی ما است که با نواقص بسیاری همراه است! سیستم نظام آموزشی ما مبتنی بر دو بال است که یک بال آن آموزش و بال دیگر آن تربیت یا پرورش است و به طور کلی به آن آموزش و پرورش میگویند. تکیه بیش ازاندازه بر آموزش مبتنی بر کتب درسی و در کنار آن رایج شدن سیستم آموزشی که توسط موسسات انجام میشود و با کتابهای کمک درسی همراه است موجب شده تا ما از اصل و واقعیت موضوع که بعد پرورشی و تربیت بچههایمان است به شدت دور شویم! در حال حاضر ما بچههای باسوادی داریم که خلاقیت ندارند! بچههای باسوادی که آداب و معاشرت را به خوبی نمیدانند و ارتباط موثر را بلد نیستند و از تواناییهای خودشان نمیتوانند به خوبی استفاده کنند! همین میشود که ما امروز با جامعهای با تعارضات و تنشهای فراوان رو به رو هستیم!»
> خانوادههایی که از تربیت فرزندانشان باز ماندهاند
او در ادامه تصریح کرد: «اینکه ما مدام تکیه بر این موضوع میکنیم که بچه مان به مدرسه رفت پس برای او جشن بگیریم و خوشحالش کنیم، مداد را کنار گذاشته و میخواهد با خودکار بنویسد پس جشن بگیریم و خوشحالش کنیم و جشنهای دیگر اینچنینی، در واقع این هیجان زده رفتار کردن ما در قبال ابعاد آموزشی، جامعه را به این سمت برده که بچه من هر رفتاری میتواند داشته باشد اما در آموزش باید بهترین باشد! در واقع پدر و مادرها در حال حاضر این طور فکر میکنند که بچهشان میتواند با جامعه هم سن و سالان خودش ارتباط موثری برقرار نکند ،آداب و معاشرت بلد نباشد و خلاقیت نداشته باشد اما باید در بعد آموزش بهترین باشد! این تکیه بیش ازاندازه به آموزش که توجیه، تنبیه و تشویق را شامل میشود و در کنار آن هزینههای بیش ازاندازه ای به خانوادهها تحمیل میکند باعث میشود که خانوادهها از پرورش و تربیت
فرزندان شان باز بمانند.»
> تکیه بیش ازاندازه به آموزش
ایمانی تاکید کرد: «در حال حاضر نظام آموزشی ما هم به همین صورت است؛ آموزش مبتنی بر مدارس غیر انتفاعی و کتب غیر درسی و موسسات کنکور که حاصل آن هم در حال حاضر میشود دانش آموزانی که در کنکور از خود و خلاقیتشان تهی میشوند و صرفاً درگیر مسائل آموزشی میشوند تا بتوانند قبول شوند؛ آن هم آیا بشوند یا نشوند! هر فرد که وارد دانشگاه میشود یا نمیشود در آخر باید وارد چرخه کار در جامعه شود و اگر تربیتی مبتنی بر صرف آموزش داشته باشد در چرخه کار نمیتواند موفق عمل کند و تواناییهای خود را آن طور که باید بروز دهد؛ چون کودک از ۷ سالگی تا ۱۹سالگی درگیر یک سیستم فشل آموزشی بوده که فقط و فقط تشویق شده درس بخواند. ما با آدمهایی مواجه هستیم که بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه نمیتوانند کار پیدا کنند یا رزومه جمع کنند و آن طور که باید تواناییهای خود را بروز دهند چرا که در مدرسه یاد نگرفتهاند چگونه رفتار کنند و در واقع کسی نبوده که آنها را تربیت کند! این افراد وارد چرخه کار میشوند و نمیتوانند با دیگران همکاری کنند، وارد چرخه ازدواج میشوند و نمیتوانند با همسرشان رفتار درستی داشته باشند و اینها دقیقا پدران و نسل آینده جامعه ما هستند. چیزی که ما امروز با آن مواجه هستیم تکیه بیش ازاندازه به آموزش است؛ آموزش صرف و توجه نکردن به جنبه پرورشی و تربیتی میتواند چنین نتایج منفی را به همراه داشته باشد.»
> از نکات اصلی غافل شده ایم
ایمانی در ادامه توضیح داد: « اگر کمی به عقب برگردیم و سیستم آموزشی و تربیتی قدیم را بررسی کنیم متوجه میشویم که پدرها و مادرهای قدیم وقتی بچهها یشان وارد مدرسه میشد علاوه بر اینکه آنها را تشویق میکردند تا نمره خوبی کسب کنند، در کنار آن نحوه برخورد با دیگران، آداب و معاشرت و جنبههای تربیتی را بیشتر مورد نظر قرار میدادند. آنها بر جنبههای تربیتی تکیه داشتند و بر همین پایه کودکانشان را تنبیه یا تشویق میکردند. این باعث میشد افراد خودساخته و پرتلاش بار بیایند و در نتیجه آن ما با یک نسل درخشان در کشور مواجه بودیم که حضور و بروزش را در همه عرصهها دیدیم؛ اینکه ما امروز مدام انتقاد میکنیم از نسل جوان حاصل همین نوع رفتارهای خودمان است! ما بچههای مان را برای خوش خط نوشتن تشویق کنیم اما باید به این موضوع نیز توجه داشته باشیم که صرفاً همین است؟ آیا موضوع دیگری برای پرداختن به آن وجود ندارند؟ ما از نکات اصلی غافل شدیم و به نکات تجملی پرداختیم تا بتوانیم آن چیزهایی که خودمان داشتهایم را در بچههایمان جستجو کنیم! اینها جنبههای خوب و مطلوبی نیست و رقابتی را در جامعه ایجاد کرده که بقیه پدر مادرها هم میخواهند همین کار را کنند و چشم و هم چشمی در این زمینه به وجود آمده است که حاصل آن صرفاً هزینه تراشیهای بیحاصل است! در حالی که خیلی از افراد از این موهبتها برخوردار نیستند؛ ضمن اینکه این موضوع را هم باید بپذیریم که موفقیتهای بچههای ما در روستاها و شهرهای دورتر که تجملی در آن وجود ندارد به مراتب خیلی بیشتر از بچههایی هست که از این موهبتها برخوردارند! هر کاری که قرار است برای بچه مان انجام دهیم باید به این موضوع فکر کنیم که در بچه ما با این کار قرار است چه چیزی شکل بگیرد؟ چه حاصلی برای او خواهد داشت؟ و چه نتیجهای در پی دارد؟ بعد نسبت به آن کار اقدام کنیم.»
> راحت ترین راه حل همین جشنهای مصنوعی است
او در رابطه با این موضوع که آیا ممکن است این گونه جشنها شادی را در خانوادهها را در کودکان افزایش دهد گفت:« ما در حال حاضر در جامعه شرایط سخت اقتصادی را طی میکنیم و همین موضوع باعث شده که بالطبع بچههای ما از آگاهی بیشتری برخوردار باشند اما باید دید دلیل اینکه نشاط درون خانوادهها نیست، چیست؟ وابستگی امروز ما به رسانهها و تلفن همراه و غیره یکی از بزرگترین دلایلی است که ما را از بازی و همراهی با کودکانمان دور میکنند و سبب میشود تا آن طور که باید شادی و نشاط در خانواده جریان نداشته باشد. شاد زیستن و ایجاد شادی در خانواده یک مکانیسم جدا دارد که نیازمند توجه جدی والدین به فرزندان است و به طور قطع میتوان گفت هیچ ربطی به جشنهایی مثل جشن خودکار ندارد! ما مناسبت کم نداریم اگر بتوانیم از این مناسبتها به درستی استفاده کنیم و یا اینکه فضای خانه خودمان را به یک محیط شاد و امن تبدیل کنیم، میتوانیم شادی را به بچههایمان هدیه دهیم. این موضوع دست خودمان است و ما با خلاقیت میتوانیم این نشاط را به کودکانمان بازگردانیم؛ اما متاسفانه راحت ترین راه حل را انتخاب میکنیم و شاید این روزها راحت ترین راه حلها همین جشنهای مصنوعی باشد که برای بچهها راهاندازی میشود.»
آفتاب یزد