برآورد ما این است که عدهای در ماههای دی، بهمن و اسفند سال ۹۶ حدود ۲۰ میلیارد دلار ارز خریدند و همین مقدار هم سکه و طلا خریدند.
احسان سلطانی*در روزهایی که شاهد عبور دلار از سد مقاومتی ۱۹ هزار تومان هستیم، بازار سهام نیز روند رو به رشدی را طی میکند. دلار توانسته نقش خود را به عنوان محرک بازار سهام اثبات کند. با این حال در شرایط کنونی بحث اصلی، محرک بودن دلار نیست بلکه بحث این است که عدهای در مجموعه دولت به نوعی برنامهریزی کردهاند که باعث میشود بورس عملا به هم بریزد تا در این میان منافع عدهای خاص تامین شود. مردم هم در این میان اطلاع ندارند که قرار است چه اتفاقاتی بیفتد. باید توجه داشت که در همه جای دنیا وقتی پول بیارزش میشود ارزش داراییهای دیگر مانند طلا و زمین و سهام بالا میرود. اما آنچه اکنون در بازار سهام ما رخ میدهد خارج از بحث پیوستگی با دلار است زیرا در این دو سه سال گذشته قیمت دلار پنج برابر شده اما شاخص بورس ۱۵ برابر شده است! در اینجا میتوان گفت که دلار به طور طبیعی تاثیر مستقیمی بر رشد بازار سهام نداشته و در واقع اینها دستکاری دولت و خصولتیها در بازار است و ربطی هم به اقتصاد ندارد. عدهای بدون اینکه با دیگران هماهنگ باشند یا حتی از صاحبنظران مشورت بگیرند، تصمیم گرفتهاند این شاخص را بالا ببرند تا از این طریق منافع عدهای تامین شود. تامین منافع هم اینگونه بود که عدهای که در جریان این قضایا بودند، رفتند سهام خریدند مانند بانکهای خصوصی یا عدهای که در این دو سه سال همیشه اطلاع داشتند که برنامه چیست. یک بار دلار خریدند و با افزایش قیمت فروختند و سود کردند، یک بار طلا و سکه خریدند و یک زمانی هم ملک خریداری کردند و از معاملات آن سود بردند. چنین شرایطی در جریان است. در هیچ جای دنیا این میزان هرج و مرج و تخریب در اقتصاد رخ نمیدهد. اینجا باید منافع عدهای تامین شود. کسانی که به رانتهای اطلاعاتی دسترسی دارند میدانند چه زمانی چه بخرند و چه زمانی آن را بفروشند. رسانههای وابسته به دولت هم از زمان روی کار آمدن دولتهای یازدهم و دوازدهم، دائما روی این موضوع کار میکردند که رقابتپذیری در اقتصاد کشور مختل شده، صادرات از بین رفته، صنعت نابود شده، کولبر کولبری کرده و مواردی اینگونه را تبلیغ میکردند. گفتند راهکار این است که ارز را گران کنیم، آن وقت همه مشکلات حل میشود. رییس جمهوری نیز همین حرف را تکرار کرد. اما این غوغاسالاری رسانهای به اینجا منجر شده است! اینها همه برنامهریزی شده بود و در نتیجه چه اتفاقی افتاد؟
برآورد ما این است که عدهای در ماههای دی، بهمن و اسفند سال ۹۶ حدود ۲۰ میلیارد دلار ارز خریدند و همین مقدار هم سکه و طلا خریدند. دلار را ارزان خریدند و با قیمت ۱۷ و ۱۸ هزار تومان فروختند. مدارک آنها را ما در اختیار داریم که این بانکهای خصوصی به یک عده در تهران وامهای خارج از عرف دادهاند. الان شرایط بورس هم همین گونه است. یک عده اطلاعاتی دارند و میروند سهامی را میخرند و سود میکنند. اینها همه برنامهریزی شده است و ربطی به این ندارد که ما فکر کنیم بر اساس اصول اقتصادی است. در کشوری که تحت تحریم است و کرونا، رکود و مسائل خطیر اقتصادی وجود دارد اصلا دلیلی وجود ندارد که قیمت سهام بالا رود. الان هیچ منطقی در رشد بازار سهام ایران وجود ندارد. این برنامهریزیها صورت گرفته تا منافع عدهای تامین شود.
وقتی قیمت دلار بالا میرود کسانی که به رانت سنگ معدن و فولاد و پتروشیمی دسترسی دارند و بعضی از آنها هم همینهایی هستند که نام بخش خصوصی را یدک میکشند و همچنین خصولتیها سود میکنند و هزینههایشان هم بالا نمیرود. شما بررسی کنید که قیمت سنگآهن در دو سه سال گذشته همپای دلار بالا رفته است، حتی نرخ دلار پایین آمده اما سنگآهن نه! مگر در تامین سنگآهن چه هزینهای افزایش داشته است آن هم مانند نفت که جزو اموال همه مردم است و به گروه خاصی تعلق ندارد؟ چرا دولت نمیآید هزینه آن را از معدنداران بگیرد؟ چرا آب و برق را گران نکرده است؟ همه اینها به این دلیل صورت میگیرد که عدهای در این میان به نوایی برسند. این معادله خیلی ساده است و منطقی هم ندارد چون دولت اگر قصد درآمدزایی داشت کافی بود که دستکم هزینه انرژی، آب و برق بنگاههای تولید سنگ معدن یا فولاد و اینگونه کالاهایی که به دلار چند برابر فروخته میشود را بالا ببرد. پس دولت به دنبال کسب درآمد نیست بلکه به دنبال کسب درآمد گروههای خاص است؛ این خیلی هم مساله پیچیدهای نیست!
* کارشناس اقتصادی
جهان صنعت