آقای احمدینژاد اصولا تا جایی که منافع تودههای مردم، منافع ملی و مصلحت نظام اقتضا کند، برای ثبات و انسجام در کشور سکوت میکند.
شرق: نزدیک به پنج ماه از رویکارآمدن دولت سیزدهم گذشته و اخبار و اتفاقات روز کشور براساس عملکرد آنان است؛ اما دراینمیان خبری از رئیس و اعضای دولت قبل نیست و همگی «سکوت» پیشه کردهاند. گویا این سکوت، یک رویه معمول در عرف سیاستورزی است که مسئولانی که دوره خود را طی کردهاند تا مدتی در محافل حضور پیدا نمیکنند و هیچ گفتوگویی انجام نمیدهند و نظری درباره عملکرد مسئولان جدید نمیدهند؛ اتفاقی که برای حسن روحانی رخ داده و بهجز چند پیام تسلیت و چند توییت هیچ واکنش خاصی از او ندیدهایم. این موضوع درباره معاوناولش، اسحاق جهانگیری و بسیاری از وزرا و معاونان او نیز صدق میکند. این روال در شروع به کار دولت حسن روحانی نیز بهنوعی اتفاق افتاد و محمود احمدینژاد و نزدیکان او تا مدتها درباره عملکرد دولت یازدهم سکوت کردند؛ اما بهمرور انتقادات آنها شروع شد.
مرتضی تمدن، مشاور اقتصادی احمدینژاد که مدتی استاندار تهران نیز بود، یک سال بعد از رویکارآمدن دولت حسن روحانی جزء اولین افرادی بود که حاضر به گفتوگو شد. او درخصوص سکوت احمدینژاد گفته بود: «من نمیدانم که ایشان چه هدفی دارد و در موضع سکوت، تا چه مدت جلو خواهند رفت؛ اما چیزی که با عقل خودم و داشتههای خودم انطباق میدهم، این است که این به نفع انقلاب و به نفع کشور است. آقای احمدینژاد اصولا تا جایی که منافع تودههای مردم، منافع ملی و مصلحت نظام اقتضا کند، برای ثبات و انسجام در کشور سکوت میکند. به نظر من اگر دلیل سکوت ایشان این است، ما باید از آقای احمدینژاد تقدیر کنیم». نکته دیگری که دراینمیان وجود دارد، انتقاد مقامات دولت حاضر از دولتمردان پیشین است؛ اتفاقی که در دولت روحانی نیز رخ داد و عملکرد دولتهای احمدینژاد بارها مورد نقد قرار گرفت. آذرماه ۹۳، بهمن شریفزاده، از نزدیکان حلقه احمدینژاد، درباره سکوت احمدینژاد گفته بود: «رمز سکوتش را بگویم. بعد از پایان ریاستجمهوریاش، هجمهها آغاز و افزایش یافت و در فضاها و جریانهای گوناگون مورد هجمه قرار گرفت. فقط یک بار گفتند که من حاضر به مناظره با روحانی هستم و با واکنشهای زیادی مواجه شد که آن هم با اصرار هواداران بود… . در واقع محبوبیت او به موجب سکوتش افزایش مییابد و برخی هم که میخواهند با هجمه، او را وارد فضای بحث کنند. البته این یکی از دلایل سکوت است و احمدینژاد میگوید بحث کنم که چه بشود؟ چه اثر و انعکاسی به دنبال دارد؟ چراکه من ۶۰ درصد مطالبی را که میدانم، نمیتوانم بازگو کنم». همانطور هم که پیشبینی میشد، رئیس دولت نهم درنهایت سکوت خود را شکست و با زبان تند خود همه را از تیغ نقد خود گذراند. او در بهمن ۹۳ در مسجد دولتآباد شهرری خود را محق دانست و گفت: «برخی مشکلات قابلتحمل نیست؛ اما اگر قرار باشد کسی نقدی انجام دهد، آن شخص من هستم؛ زیرا من جایجای ایران و جهان را دیدهام و نسبت به مشکلات اطلاع دارم؛ اما اکنون جای نقد نیست».
اسفند سال ۹۵، حسن روحانی از تحویلگرفتن خزانه خالی از دولت قبل گفت و همین باعث شد تا احمدینژاد شروع به نوشتن نامه کند و جواب رئیسجمهور را بدهد. او در این نامه خطاب به ملت نوشت: «شرایط پیشرو، اینجانب را بر آن داشته است تا ضمن حفظ موضع سکوت در مسائل جاری کشور، درباره برخی موضوعات، توضیحاتی را به استحضار ملت شریف برسانم. این کار را با پاسخ به چند ادعای رئیس محترم قوه مجریه که در آستانه مذاکرات هستهای با بیگانگان بهصراحت و از تریبون عمومی مطرح شد، آغاز میکنم و بهمرور به دیگر ادعاها نیز خواهم پرداخت».
در آخرین ماه سال ۹۶، کاظم جلالی که آن زمان نماینده مجلس بود، در گفتوگو با «اعتماد» درباره شروع انتقادات احمدینژاد، گفته بود: «شما اگر به روند فعالیت احمدینژاد نگاه کنید، در دوره اول ریاستجمهوری و در دور دوم متفاوت است. بعد سکوتی را پشت سر گذاشت و سپس سعی کرد با بالارفتن از نردبان نظام مسئولیت بگیرد. این استراتژی احمدینژاد بود؛ اما یکباره این نردبان شکست؛ یعنی مقام معظم رهبری ایشان را خواستند و گفتند که صلاح نیست در انتخابات شرکت کنید. شورای نگهبان بر همین اساس یا مسائل دیگر ایشان را رد کرد. در نتیجه به این جمعبندی رسیدند که با ساختار فعلی قدرت نمیتوانند از نردبان نظام و قدرت بالا بروند. بنابراین باید به سراغ جایگزین بروند. جایگزین در گام نخست نزدیکشدن به اصلاحطلبان بود. البته اصلاحطلبان هوشیاری نشان داده و راه ندادند. در نتیجه میدانی برای احمدینژاد باز نشد و این جریان احساس کرد باید به سراغ کف جامعه برود و به سراغ نارضایتیها برود و نارضایتیهای جامعه را نمایندگی کند. به نظرم حرفی که آقای عباس عبدی مطرح کرد، دور از ذهن نیست که اینها تصوراتی نیز درباره آینده نظام داشته و دارند و میخواهند جایگاه و آیندهشان را در تحلیلی که میکنند، به نوعی تثبیت کنند». احمدینژاد به قول خود وفا کرد و بعد از رد صلاحیت در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶، انتقادات خود را نسبت به مسئولان شروع کرد. او یک بار دیگر برای انتخابات امسال نیز رد صلاحیت شد؛ اما برعکس آن زمان، انتقاد خاصی به دولت ابراهیم رئیسی نکرده است که میتوان دلیل آن را حضور برخی از اعضای کابینهاش در دولت جدید دانست. بهمن شریفزاده در این زمینه به ایلنا گفته: «آقای احمدینژاد بعد از نخستین بار که آقای روحانی برای ریاستجمهوری انتخاب شدند، نیز مدت طولانی سکوت کردند، امروز هم که آقای رئیسی رئیسجمهور شدند، نسبت به عملکرد دولت سکوت اختیار کردند که این امر میتواند معانی گوناگونی داشته باشد که یکی از آن معانی این است که احساس نشود ایشان مانعی بر سر راه نیروی اجرائی و قوه مجریه در کشور است. ممکن است خود ایشان با فلان شخص که ریاستجمهوری را برعهده دارد، نقطه نظرات مثبت و منفی داشته باشد؛ اما در هر صورت باید در آغاز کار به دولت مهلت داد؛ چراکه نمیشود از اول کار با مطرحکردن انتقاد، سنگاندازی کرد». اما میتوان اینگونه نیز گفت که سکوت دولت حسن روحانی در قبال دولت قبل از جنس دیگری بود. اسفند سال ۹۶، چند ماهی از دولت دوم روحانی گذشته بود که اسحاق جهانگیری گفت راجع به دوران بد کشور در زمان دولت احمدینژاد بسیار صحبت کردهام و از مقطعی کسانی به من توصیه به سکوت کردند؛ اما او گفت که اگر لازم باشد موتور انتقادات خود را روشن خواهد کرد.
اما درنهایت این احمدینژاد بود که در آخرین روزهای حضور دولت دوم روحانی به او نامه نوشت و از سکوت خود گفت: «من و همکارانم در دولت دهم، سکوت پیشه کردیم تا شما در سراب فریبی که گرفتار آمده بودید، بیش از آن باقی نمانده و زودتر به فکر مسائل و موضوعات کشور بیفتید و در غیبت بهانهها، با مسئولیتهایی که در جایگاه ریاستجمهوری پذیرفته بودید، مواجه شوید». او در این نامه روحانی را متهم کرد و نوشت: «مشاهده درک نادرست شما از مسائل کشور که بر پایه اطلاعات غلط و تحلیلهای غیرواقعی شکل گرفته بود و عزم جزمتان برای انجام مذاکرات هستهای و مشاهده خوشخیالیهای تعجبآورتان در این زمینه، که البته جای بحث و تأمل بسیار دارد، بر نگرانیام آنچنان افزود که طی نامهای، با احترام، از جنابعالی دعوت کردم تا در مناظرهای روشنگرانه در پیشگاه ملت، ارزیابی منطقی، کارشناسانه و عالمانهای از دیدگاهها، مواضع و اطلاعات اعلامی دو طرف در زمینههای مهم و اثرگذار به عمل آید. با این هدف که از این رهگذر، راه درست و طریق صواب برای خدمت به کشور و ملت از بیراهه بازشناسانده شود؛ اما در کمال تأسف، جنابعالی با بیاعتنایی و نادیدهانگاشتن آن دعوت، در عمل، از پذیرش آن شانه خالی کردید».
البته یکبار هم احمدینژاد در واکنش به دعوت حسن روحانی برای مناظره سکوت کرده بود؛ خرداد سال ۸۸ زمانی که حسن روحانی رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بود، در واکنش به سخنان احمدینژاد به «بیانیه سعدآباد» او را دعوت به مناظره کرد؛ اما جوابی نشنید.
دولت حسن روحانی و کابینه او، فعلا سیاست سکوت را در قبال عملکرد دولت سیزدهم و نقدهای آنان ادامه میدهند و هنوز بهجز بحث کلیشهای «تحویل خزانه خالی از دولت قبل» که نوبخت، رئیس پیشین سازمان برنامهوبودجه، به آن پاسخ کوتاهی داد، واکنش خاصی نشان ندادهاند؛ اما به نظر نمیرسد این روند همینگونه ادامه پیدا کند و شاید روزی برسد که اسحاق جهانگیری مجبور شود موتور نقد خود را
روشن کند.