دیدگاه
جمعی بر گرد میزی در حال دعا برای دفع بلای کرونا؛ این تصویر را که در حاشیه جلسه ستاد مقابله با کرونا در کاخ سفید ثبت شده و واکنشهایی را که در حاشیه آن شکل گرفت.
صادق فرامرزی:میتوان به تنهایی همانند هر خبر و اقدام جمعی دیگر کماهمیت و فرمالیته دانست اما اجازه بدهید از کنار این تصویر بسادگی عبور نکنیم، اجازه دهید کمی توقف کنیم و فراتر از آنچه تصور میشود به جنبه نمادین این تصویر توجه کنیم؛ تصویری که شاید بتواند راوی بخش قابل توجهی از موقعیت کنونی ما باشد.
در روزهای گذشته و با شیوع ویروس کرونا در کشورمان تصویر و خط خبری ثابتی با دست گذاشتن روی المانهای مذهبی و مانوری تاملبرانگیز عمده تلاش خود را معطوف به برجستهسازی دوگانه «علم» و «دین» در میان شرایط بحرانی کرد؛ دوگانهای که در یکسوی آن راه درمان از دریچه علم بشری بود و در سوی دیگر دین بهعنوان عاملی غیربشری حامل مجموعهای از موانع، سنن خرافی و سادهسازی صورت مسأله تعریف میشد؛ خطی که تلاش اصلی آن رها کردن مخاطبان در میان این دوراهی و تثبیت ضدیت آنها بود.
حالا اجازه بدهید کمی صورت مسأله را در میدان قیاس و جدل میان تصویر اول و دوم به سنگ محک کشانده و تلاش کنیم با این دو تصویر جمله بسازیم. شاید نخستین جملهای که بتوان از قیاس این دو تصویر ساخت مربوط به «استاندارد دوگانه» خط رسانهای غربگرا باشد، خطی که هرقدر تلاش خود را معطوف به ضدیتسازی گزاره علم و دین در فضای بحران کرونا در ایران کرده بود به حسب کارویژه و منبع درآمدی خود نه علاقه و نه توانایی آن را دارد که چنین تصویری را برای پیشبرد چنین هدفی در فضای اجتماعی آمریکا به کار گیرد؛ اما فراتر از همه اینها میتوان به تهدید و فرصتسازی از «مذهب» بهعنوان بایستهای هویتبخش که میتواند جامعه را فراتر از اثرات معنوی خود به قرائت و هویتی واحد در برابر عاملی بیرونی(از دشمن متخاصم تا یک ویروس واگیر) بکشاند اشاره کرد. در این فضای دوگانه تلاش عامدانه و پیگیر رسانههای اپوزیسیون برای تبدیل سوژه مذهب به یک ضدارزش اجتماعی در جامعه ایران، بیش از هر چیز انسجام و هویت جامعهای در میان یک بحران را مورد هدف قرار میدهد؛ تهاجمی که در آن ظرفیت اجتماعی و انسجامبخش مذهب خود تبدیل به نقطهای برای تفکیک و اتمیزه شدن جامعه شده و روح جمعی آن را در مواجهه با پدیدهای بیرونی تضعیف میکند.
آنچه در قاب عکس دیروز به مثابه حاشیهای غالب بر متن باید مورد بحث و بررسی قرار نگیرد تا بنمایه اعتقادی حاضران که تصویر مخابره شده آنان به جامعه خود در آستانه یک بحران بزرگ است، تصویری که در آن فردیت حضار خود را در مقابل یک نیروی فراگیر و مشترک با نام مذهب به تواضع میکشاند، در این تصویر آنچه مرکزیت یافته است نه افراد که نقطه و افق مشترک آنان در جریان یک نیایش است. پس شاید عجیب نباشد رسانههایی که چه در اسم و چه در رسم «صدای آمریکا» بودن را هویت خود میدانند، برای فروپاشی یک جامعه، پیش از ملیت آنان، به دنبال خنثی کردن هسته مرکزی دیانتشان بهعنوان مهمترین مرکز هویت و قرائت مشترک آنان رفتهاند.