تاریخ: ۷:۴۸ :: ۱۳۹۶/۰۷/۲۹

دم دمای غروب جمعه بود که جواب تماسم را داد. غم سنگینی در صدایش پنهان بود، در ابتدای جوانی سیاهپوش دردانه پسرش شد، بی آنکه بداند اهورایش قربانی چه کینه و قساوتی شد.

دل پری از قضاوت‌های مردم داشت، می‌گفت: برای چه خواننده مملکت بی آنکه چیزی بداند تهمت می‌زند. من از روی هوس ازدواج نکردم، من هفت سال با این زن زندگی کرده بودم، سال پنجم زندگیمان بچه‌دار شدیم، کسی چه می‌داند داخل زندگی من چه می‌گذشت. در آن زمان این زن برای من فرشته بود. او هم مانند من تنها فرزند خانواده خود بود. البته خانواده‌هایمان مخالفت‌هایی داشتند اما اصرار خودمان بود و بالاخره ازدواج کردیم، اما با تولد اهورا رفتار همسرم رفته رفته تغییر کرد. چیزهایی از او می‌دیدم که برایم غیر قابل باور بود. در مسائل شخصی او چیزهایی می‌دیدم که در خور من نبود. اختلافاتمان بالا گرفت و اولین بار خودش بحث طلاق را مطرح کرد اما من نپذیرفتم و از اوایل مهر سال گذشته تا روز 23 بهمن همان سال بخاطر اهورا جنگیدم اما او قبول نکرد و بالاخره جدا شدیم. این در حالی بود که خود ما هیچ وقت نمی‌توانستیم مسئله طلاق را درک کنیم اما خودمان هم دچار همین مسئله شدیم.

از او در مورد چرایی تغییر رفتار همسر سابقش پرسیدم. ذهنش به ابتدای تجربه زندگی مشترکش رفت و گفت: در ابتدا زندگیمان دستفروشی می‌کردیم، کم کم مغازه گرفتم. همسرم مغازه جداگانه‌ای داشت، من هم مغازه دیگری اما با این حال هزینه‌های هر دو مغازه پای من بود ولی درآمد حاصل از آن برای خودش بود. در آن زمان بود که دوستانی دور او را فراگرفتند که تاثیر فراوانی روی شخصیت همسر سابقم گذاشتند. یکی از آن‌ها فروشنده مغازه خودش بود.

همسر یا دوست پسر؟!

به او گفتم چه زمانی متوجه ازدواج مجدد همسر سابقش شد. فرکانس صدایش تغییر کرد و گفت: اصلا ازدواجی در کار نیست و اگر ازدواج رسمی شده بود باید حضانت بچه به من داده می‌شد. سوم تیر ماه امسال مهر طلاق در شناسنامه همسر سابقم خورد. طبق قانون  سه ماه و ده روز بعد امکان صیغه برای او وجود داشت این در حالی است که یک ماه و نیم است که از مهلت صیغه نامه آن‌ها می‌گذرد.
میلاد در ادامه گفت: قرار ما از ابتدا برای دیدن اهورا در روزهای سه شنبه بود، تا اینکه در دو ماه اخیر و درست همزمان با آشنایی همسر سابقم با قاتل این قرار به هم ریخت. 15 روز پیش از حادثه نیز با همسر سابقم سر این موضوع بحث کردم و او به بهانه‌های مختلف مانع دیدار من و اهورا می‌شد تا اینکه فهمیدم با پسری در ارتباط است. پس از این ماجرا یک شب فردی در تلگرام من ملحق شد. زمانی که عکس او را باز کردم فهمیدم همان شخصی است که همسر سابقم با او در ارتباط است. آن عکس نیز عکسی بود که قاتل انگشت خود را به حالت توهین به سمت عکس اهورا گرفته بود.

ماجرای فریادهای اهورا چند روز پیش از قتل
میلاد در ادامه ماجرا گفت: یک هفته پیش از حادثه نیز مدیر ساختمان به مغازه من آمد و گفت که آقایی با همسر سابق من در ارتباط است و در این مدت نیز یک بار صدای فریادهای اهورا را نیز شنیده‌اند اما زمانی که همسایه‌ها جلوی در رفتند کسی پاسخ آن‌ها را نداد. تصمیم گرفتم شکایت کنم تا بتوانم اهورا را پیش خود نگهدارم. همسایه‌ها نیز بخاطر رفت و آمدهای ناجور قصد شکایت داشتند، اما فرصتی نماند و اهورا قربانی نیت کثیف این مرد شد.

ناگفته‌های اهورا که به گور رفت
پدر اهورا گفت: از زمانی که همسر سابقم با این مرد در ارتباط بود دیگر نگذاشت تا اهورا را ببینم و من تصور می‌کنم که آن‌ها ترس از این داشتند که اهورا من را ببیند و چیزهایی بگوید که به نفع آن‌ها نباشد.

با مرگ اهورا ناگفته‌های این کودک دو ساله نیز برای همیشه در سینه او پنهان ماند؛ ناگفته‌هایی که شاید بخشی از آن‌ها در اعترافات قاتل فاش شود.
منبع:رکنا

print

پاسخی بگذارید