یادداشت روز
تاریخ: ۱۳:۳۵ :: ۱۴۰۴/۰۳/۱۱
چرا اقتصادهای توسعه‌یافته رفاه مردم را افزایش نمی‌دهند

نکته حیاتی جهان کنونی ایجاد پایداری در اقتصاد است و با توجه به این واقعیت که اقتصادهای توسعه‌یافته همچنان در حال رشد هستند.

پریسا حاجی‌محمدی – اقتصاد پایدار چیست؟ در تئوری، اقتصاد برای حمایت از جامعه و افزایش رفاه مردم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. سیستمی در جامعه تعبیه شده است که در آن منابع محدود (زمین، نیروی کار و سرمایه) به‌طور عادلانه و پایدار مدیریت می‌شوند. اقتصاد به معنای واقعی کلمه به معنای «مدیریت خانه» است و از کلمات یونانی oikos به معنای «خانه» و nomos به معنای «عُرف» یا «قانون» گرفته شده است. اقتصاد، یک علم اجتماعی است که عواملی را که تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات را تعیین می‌کنند، بررسی می‌کند. هدف نهایی اقتصاد، بهبود شرایط زندگی مردم در زندگی روزمره‌شان است.
اقتصاد را نمی‌توان از جامعه جدا کرد، بلکه بخش جدایی‌ناپذیر آن است، اما این واقعیت که اقتصاد تنها بخشی از یک جامعه است، تا حد زیادی فراموش شده است. اقتصاد و تفکر اقتصادی نباید جامعه را هدایت کند، بلکه باید از جامعه در اهدافش و تسریع در رسیدن به آن اهداف حمایت کند. در مقابل، جامعه انسانی باید از محیطی که بخشی از آن است، حمایت کند. گاهی در مسیر زندگی می‌بینیم که اقتصاد به‌درستی به سرمایه‌های طبیعی بها نداده است.
سرمایه‌های طبیعی، همان منابع طبیعی هستند که انسان‌ها برای تأمین نیازهای اساسی خود به آن‌ها نیاز دارند. نعمت‌هایی مانند آب‌شیرین، خاک، شیلات، جنگل‌ها، هوا و غیره منابع طبیعی در اختیار ما هستند. از آغاز انقلاب صنعتی، اقتصادهای انسانی در همه‌جا سرمایه طبیعی را مانند درآمد خرج کرده‌اند. بشریت، به‌ویژه بخش صنعتی ثروتمند بشریت، با از بین بردن منابعی که هرگز قابل جایگزینی نیستند، آسیب جبران‌ناپذیری به محیط‌زیست وارد کرده است.
اقتصاد پایدار ، یک اقتصاد ایده‌آل و پایدار، اقتصادی است که بیشترین میزان رفاه عمومی را با کمترین میزان استفاده از منابع و آسیب‌های زیست‌محیطی فراهم کند. از نظر اقتصادی، برای اینکه یک اقتصاد واقعاً پایدار باشد، تقاضای کلی برای منابع طبیعی (که به‌عنوان ردپای اکولوژیکی نیز شناخته می‌شود)
باید کمتر از عرضه تجدیدپذیر منابع طبیعت (که به‌عنوان ظرفیت زیستی نیز شناخته می‌شود) باشد.
در قدیم اغلب مردم بر این باور بودند که رفاه آن‌ها توسط عوامل اقتصادی هدایت می‌شود که تا حد زیادی درست نیست. اقتصاد تنها یکی از ارکان جامعه است. هدف اساسی از مطرح کردن اقتصاد پایدار، سازماندهی منابعی مانند نیروی کار و مواد اولیه به منظور تولید کالاها و خدماتی است که رفاه ایجاد می‌کنند.
عرضه‌وتقاضا یکی از ارکان تعیین‌کننده پایداری در اقتصاد است. اقتصادهای صنعتی مدرن بیش از حد تولید می‌کنند. میانگین سطح رضایت از زندگی در ۵۰سال گذشته در این اقتصادها افزایش نیافته و بااین‌حال، میزان تولید بیش از دوبرابر شده است. اگر هدف اقتصاد فراهم کردن رفاه باشد و تولید بیشتر، رفاه بیشتری ایجاد نکند، پس تمام منابع به‌کاربرده‌شده کاملاً هدر رفته است.
رشد اقتصادی برای شکل‌گیری یک اقتصاد پایدار حائزاهمیت است، اما همه چیز نیست! انگیزه مداوم برای رشد اقتصادی تنها تا حد مشخصی به رشد جمعیت و افزایش سطح زندگی مرتبط است. در اکثر کشورهای توسعه‌یافته، اقتصاد بیش از اندازه بزرگ است تا سطح بالایی از زندگی و رفاه را برای همه فراهم کند. هنگامی که یک اقتصاد به اندازه خاصی (که با تولید ناخالص داخلی سرانه اندازه‌گیری می‌شود) رسید، هرگونه رشد بیشتر نه‌تنها غیرضروری است، بلکه مضر نیز هست.
سرمایه و سود نیز یکی از عوامل تأثیرگذار است. یک اقتصاد سرمایه‌داری یک سیستم بازار است که در آن کالاها برای ایجاد سود، تولید و فروخته می‌شوند. سودهای به‌دست‌آمده معمولاً در سرمایه، به شکل کالاهای تولیدی و چیزهایی مانند کارخانه‌ها، ماشین‌آلات، ابزارها و سایر منابع تولیدی سرمایه‌گذاری می‌شوند. به‌راحتی می‌توان دید که این سرمایه‌گذاری مجدد توسط تداوم حاصله از سود دوره قبلی منجر به رشد تولید می‌شود. این رشد در حال افزایش است، زیرا رشدی علاوه‌بر رشد قبلی وجود دارد. همچنین به‌راحتی می‌توان استنباط کرد که ثروت در یک اقتصاد سرمایه‌داری همیشه به سمت نابرابری بیشتر گرایش دارد، زیرا اصل این است که سرمایه، سرمایه می‌آفریند.
نکته حیاتی جهان کنونی ایجاد پایداری در اقتصاد است و با توجه به این واقعیت که اقتصادهای توسعه‌یافته همچنان در حال رشد هستند، همچنان به محیط‌زیست آسیب می‌رسانند و همچنان رفاه مردم را افزایش نمی‌دهند، چه باید کرد؟

print

پاسخی بگذارید