حوصلهام سر رفته! ” هیچوقت در صدای یک کودک به اندازهی وقتی که این واژهها را میگوید چنین ناراحتی و رنجشی را نمیشنوید.
سرویس اجتماعی اقتصاد شمال،“سر رفتن حوصله همیشه هم بد نیست. وقتی کودک بودیم، فکر اینکه حوصلهمان سر برود هم تحملناپذیر بود. اما حالا، به عنوان بزرگسال، آنقدر چیزهای زیادی در زندگیمان جریان دارد که بیحوصلگی دیگر جز گزینههای ممکن نیست – چیزهای زیادی که حواسمان را پرت میکنند، مسئولیتها، و فناوری که با لمس انگشت سرگرممان میکند .
متاسفانه، پژوهشها نشان میدهند سر نرفتن حوصله باعث میشود ما بزرگترها چیزهای زیادی را از دست بدهیم.
در این نوشتار میخوانیم چرا ایدهی خوبی است که از فعالیتهای همیشگی دور شویم و مدتی حوصلهمان سر برود:
۱. میتواند شما را خلاقتر کند.
پژوهشگران معتقد هستند سر رفتن حوصله میتواند به بعضی از بدیعترین فکرهای ما بینجامد.
در طول پژوهشی که توسط یک روانشناس انگلیسی به نام سندی من انجام شد، پژوهشگران به شرکتکنندگان وظایف کسلکنندهی مختلفی دادند تا کامل کنند و سپس از آنها خواستند از تفکر خلاقانهشان استفاده کنند. شرکتکنندگانی که کسلکنندهترین وظایف را داشتند- خواندن لیست تماسهای تلفن- جالبترین استفادهها را برای فنجانهای پلاستیکی ابداع کردند، که این آزمون استاندارد تفکر واگرا است.
مَن میگوید این بیحوصلگی، ذهن آدمها را به پرسه زدن تشویق میکند، و آنها را به روشهای بیشتری برای تفکر خلاقانه و تداعیگرا سوق میدهد.
۲. اجازه میدهد وقتی چیزی برایتان مناسب نیست، متوجه شوید.
یک پژوهشگر و استاد فلسفه به نام آندریاس الپیدرو، در مجلهی روانشناسی مقالهای دارد که مرجع بسیاری از پژوهشها است. او در این مقاله توضیح میدهد، سر رفتن حوصله”مانند یک حالت تنظیمکننده عمل میکند که یک فرد را همسو با پروژههایاش نگهمیدارد.”
او مینویسد”اگر فردی حوصلهاش سر نرود، در تلهی اوضاع و احوال نارضایتبخش گیر میکند، و تجربههایی را از دست میدهد که از نظر هیجانی، شناختی، و اجتماعی مفید هستند. بیحوصلگی هم یک نشانهی هشداردهنده است که کاری را که میخواهیم، انجام نمیدهیم، و هم یک ‘فشار’ است که به ما انگیزه میدهد اهداف و پروژههایمان را تغییر دهیم.”
۳. باعث میشود بیشتر هدفگرا باشید.
پژوهشگران اروپایی و امریکایی دریافتهاند وقتی ذهن آدمها پرسه میزند و به آنچه اطرافشان در جریان است فکر نمیکنند، بیشتر احتمال دارد به آینده فکر کنند.
آدمها اغلب اوقات هنگام خیالبافی در فرآیندی به نام “طرحریزی زندگینامه” اهداف آیندهشان را طرحریزی و پیشبینی میکنند.
۴. میتواند کمک کند بهرهورتر باشید.
پژوهشگران در دانشگاه برایلان اخیرا کشف کردند خیالبافی روی انجام وظایف تاثیر مثبتی دارد.
پژوهشگران قسمتی از مغز را که هم مسئول “کنترل فکر” و هم مسئول “آزادسازی فکر” است تحریک کردند و از این طریق رفتار پرسهی ذهن را افزایش دادند. این پژوهشگران پیبردند خیالبافی نهتنها به توانایی موفقیت فرد در یک وظیفهی معین آسیبی نمیرساند، بلکه به آن کمک میکند.
۵. از شما آدم بهتری میسازد.
پژوهشگران در ایرلند معتقد هستند سر رفتن حوصله میتواند باعث شود کارهای نوعدوستانه انجام دهیم.
آنها در پژوهشهایشان پیبردند ما زمانی حوصلهمان سر میرود که نمیتوانیم معنی فعالیتها و شرایطمان را درک کنیم. این پژوهشگران میگویند سر رفتن حوصله ما را برمیانگیزد تا برای بازتعریف مفهوم وجودمان جای دیگری را جستوجو کنیم.
این پژوهشگران پیبردند بیحوصلگی باعث میشود بیشتر احتمال داشتهباشد آدمها در رفتارهای جامعهدوستانه مثل کمک به خیریه و اهدای خون شرکت کنند تا حس مفهوم وجودشان را بازتعریف کنند.
۶. میتواند برای شادیمان ضروری باشد.
هرچند فیلسوف ارجمند برتراند راسل حدود ۹۰ سال قبل به ضروریات یک زندگی شاد فکر کردهبود، اما مشاهدات او دربارهی میزان ظرفیت ما برای بیحوصلگی، امروز هم مانند هر زمان دیگری صحیح به نظر میرسد:
“زندگی پر از هیجان زندگیای طاقتفرسا است، که در آن همیشه محرکهای قویتری لازم است تا هیجانی را که تصور میشود بخش ضروری لذت است، فراهم کند.
“فردی که به هیجان خیلی زیاد عادت دارد مثل فردی است که ولعی سیریناپذیر به فلفل دارد، کسی که در نهایت نمیتواند حتی تندی مقدار فلفلی را حس کند که باعث خفگی هر فرد دیگری میشود. عنصر بیحوصلگی بخش جدایی ناپذیر خودداری از هیجان خیلی زیاد است، و هیجان بیش از حد نهتنها سلامتتان را تضعیف میکند، بلکه ذائقهتان را از هر نوع لذت دلزده میکند، باعث میشود غلغلک جای رضایتمندی عمیق درونی را، باهوشی جای عقل را، و شگفتیهای زننده جای زیبایی را بگیرد.
“من نمیخواهم اعتراض به هیجان را به حد افراط برسانم. میزان مشخصی از آن ضرری ندارد و لازم است، اما مانند هر چیز دیگری، موضوع کمیت است. ممکن است هیجان خیلی کم باعث ایجاد ولع سیریناپذیر شود، هیجان بیش از حد باعث فرسودگی خواهدشد. از این رو میزان مشخصی بیحوصلگی پایدار برای یک زندگی شاد ضروری است، و یکی از چیزهایی است که باید به جوانان آموزش داده شود.”
سلامتی