
اصل نه شرقی و نه غربیاصل نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی ، در وهله نخست بیانگر عدم وابستگی انقلاب اسلامی ایران به دو اردوگاه شرقی و غرب بود.
به گزارش اقتصاد گستر شمال،یادداشت از محمد حسین رامین فر:با پیروزی انقلاب اسلامی ، نه تنها جهانیان شاخص های وقوع انقلابی مردمی مبتنی بر آموزه های اسلامی ملی را در چارچوب سرزمین ایران شاهد بودند که در بعد فرامرزی نیز به عینیت یافتن سیاست خارجی مبتنی بر اصول و مولفه های جدید پی بردند ؛ سیاست خارجی که به رغم گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ، هنوز نمی توان آن را صد در صد در قالب یکی از این دو پارادایم واقع گرایی یا آرمانگرایی تفسیر کرد ، تا جایی که برخی معتقدند سیاست خارجی جمهوری اسلامی ، حالتی ترکیبی داشته و آرمانگرای واقع گرا است . البته شاید چنین تفسیری را درباره سیاست خارجی بسیاری از کشورها بتوان به کار برد ، اما آن چه که در مورد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران جلب توجه می کند منحصر به فرد بودن آن به لحاظ رویکرد نه شرقی و نه غربی سال های نخست پیروزی انقلاب اسلامی بود که به رغم فرو پاشی نظام دو قطبی در قالبی جدید سعی می کند خود را با شرایط نوین بین المللی تطبیق دهد .
این موضوع در کنار تصمیم ایران که برای پیوستن به جنبش عدم تعهد ، در نشست سران جنبش در هاوانا ، پایتخت کوبا ، می تواند شاخصی باشد که فرضیه انطباق اصل نه شرقی نه غربی را با اصول جنبش عدم تعهد تایید نماید . با وجود چنین برداشتی دکتر منوچهر محمدی در کتاب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران : اصول و مسائل معتقد است ؛ اصل نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی دارای ویژگی های خاص خود است ؛ این که بر خلاف عدم تعهد حالت تدافعی و انفعالی نداشته بلکه با اتخاذ سیاستی تهاجمی ، فعال و پویا بر علیه استکبار جهانی از هر نوع مبارزه می کند و همچنین اعتقاد به حکومت واحد جهانی تحت لوای اسلام دارد .
پروفسور روح الله رمضانی در کتاب چهارچوب تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در تفسیر دیدگاه امام خمینی از نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی آورده است ؛ هدف آیت الله خمینی تاکید بر این نکته بوده است هنگام طراحی جمهوری جدید ایران نباید کودکانه از مدل سوسیالیستی شرق یا سرمایه داری غرب تقلید کرد . او معتقد است دموکراسی اسلامی برتر از دموکراسی های شرقی و غربی است . پروفسور رمضانی می افزاید : آرمان گرایی هنگام تفسیر نظرات امام خمینی عبارت کلیدی جمهوری اسلامی را رها می کردند و با سر دادن شعار نه شرقی نه غربی اصرار داشتند که ایران نباید به حکومت شوروی یا امریکا یا با حکومت هایی که مناسبات نزدیکی با ابر قدرت دارند رابطه داشته باشد در حالی که در واقع هدف امام از اصل نه شرقی و نه غربی نفی سلطه بیگانه بود نه گسستن ارتباط با سایر کشورها ، چرا که نفی مناسبات سیاسی با دیگر کشورها به معنی نفی کشورها است .
دکتر علیرضا ازغندی در کتاب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با بر شمردن چهار گفتمان مسلط در سیاست خارجی ایران در دو دهه گذشته ، شامل گفتمان مصلحت محور یا واقع گرا گفتمان ارزش محور یا آرمانگرا ، گفتمان منفعت محور یا عمل گرا و گفتمان فرهنگ گرا یا سیاست محور ، اصل نه شرقی نه غربی را در فضای گفتمان نخست تفسیر می کند و با همسو دانستن آن با اصل موازنه منفی و بدون ارائه تعریف جدید به تفسیر دولت موقت بازرگان از این اصل اکتفا کرده و می نویسد : شعار نه شرقی و نه غربی در ابتدا مفهوم کاملا زمانی و ملی داشته و منظور از آن احراز استقلال همه جانبه خودمان در برابر بیگانگان و ابر قدرت ها بود و عدم اتکا به بلوک های شرق و غرب . بدین ترتیب اصل نه شرقی و نه غربی در آوردگاه نظری هر چند با تفاسیر متعددی رو برو بوده است ؛ اما به نظر می رسد اکثر تحلیل گران اصل نه شرقی و نه غربی را به مفهوم عدم وابستگی ایران به دو بلوک شرق و غرب به ویژه مراکز این دو بلوک یعنی امریکا و شوروی سابق تعبیر کرده اند و بر روی این تفسیر از اصل نه شرقی و نه غربی اتفاق نظر دارند .◄اصل نه شرقی نه غربی و روابط ایران و غرب
با فروپاشی شوروی سابق به نظر می رسد دایره شمول اصل نه شرقی نه غربی به حوزه غرب محدود شده است که البته در این حوزه بایستی بین اروپا و آمریکا تفکیک قائل شد ؛ چرا که بین اروپا و آمریکا نه تنها چون دوران جنگ سرد ، پیوندی به مفهوم یکپارچه برقرار نیست بلکه با توجه به جهت گیری های اروپا و آمریکا به نظر می رسد بین اولویت های اتحادیه اروپایی و امریکا تفاوت های آشکاری وجود دارد . با توجه به این واقعیت ، استمرار رویکرد نه شرقی نه غربی در جهت گیری های سیاست خارجی ایران دارای دو اثر متفاوت در حوزه ، غرب است . از آن جا که سطح سلطه جویی اتحاد اروپایی در مقایسه با امریکا کم رنگ تر بوده ، اروپا به چند جانبه گرایی اعتقاد دارد و نقطیه ستیزش اصل نه شرقی و نه غربی سیاست خارجی ایران اکنون امریکا را بیشتر در بر می گیرد که تبلور عینی یکجانبه گرایی و هژمون خشن در عرصه روابط بین الملل محسوب می شود .
دکتر سریع القلم در کتاب سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بازبینی نظری و پارادایم ائتلاف می نویسد : جمهوری اسلامی ایران با غرب علمی ، غرب تکنولوژیک و حتی با غرب اقتصادی مشکلی ندارد ، اما با غرب سیاسی و با غرب فلسفی تفاوت و بعضا تضاد دارد . در این چهار چوب ایران بهتر می تواند تعارض خود را با اروپا حل کند تا با امریکا تجربه دولت های روی کار آمده در جمهوری اسلامی ایران نیز نشان می دهد ، متناسب با رویکرد هر یک از آن ها ، گام هایی در جهت تنش زدایی در روابط با بلوک غرب حتی امریکا برداشته شده است . منتهی متناسب با واکنش طرف مقابل این تلاش ها به ویژه در حوزه روابط با آمریکا معطوف به نتیجه نموده است ، چرا که رفتار و سیاست های امریکا دقیقا در دایره و تعریف و آن برداشتی از اصول نه شرقی و نه غربی می گنجد که نفی سلطه و برتری جویی بیگانگان را به دست اندرکاران دستگاه سیاست خارجی ایران یاد آور می شود .
◄نتیجه گیری
از نظرات و مطالب طرح شده این نتایج را می توان استخراج کرد .
۱- اصل نه شرقی نه غربی با وجود منحصر به فرد بودن ، بیش از همه دکترین عدم تعهد نزدیک است . هر چند به لحاظ مخالفت با حفظ وضع موجود و پیشگامی برای تغییر وضع وجود از عدم تعهد فراتر می رود .
۲- اصل نه شرقی و نه غربی با وجود فروپاشی نظام دو قطبی ، به لحاظ مستتر داشتن دو مولفه اساسی در درون خود ، یعنی استقلال و مخالفت با سلطه بیگانگان همچنان روح حاکم بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به شمار می رود .
۳- نفی سلطه بر آمده از اصل شرقی نه غربی به مفهوم قطع ارتباط با سایر کشورها نیست ، کما این که ایران با بسیاری از کشورهای دارای روابط سیاسی است . بنابراین ، در صورت رعایت اصل برابری و احترام به حقوق برابر این روابط حتی در مورد امریکا نیز می تواند جنبه عینی پیدا کند .
۴- هر چند نقطه عزیمت این اصل به سال های اولیه انقلاب اسلامی باز می گردد ؛ اما با وجود گذشت حدود سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ، آثار آن را هنوز می توان در اشکال آرمانگرایی و عدالت محوری در سیاست خارجی فعلی شاهد بود .