حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در روایتی از جهاد با نفس به عنوان جهادی بزرگتر از جنگ با دشمن در جبهه نبرد تن به تن تعبیر فرمودند.
سرویس دین و اندیشه اقتصاد شمال : حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله در روایتی از جهاد با نفس به عنوان جهادی بزرگتر از جنگ با دشمن در جبهه نبرد تن به تن تعبیر فرمودند. در این روایت امام صادق علیه السلام نقل فرمودند: «أنّ النّبیّ صلّى اللّه علیه و اله بعث بسریّه فلمّا رجعوا قال: مرحبا بقوم قضوا الجهاد الأصغر و بقی الجهاد الأکبر. قیل: یا رسول اللّه! و ما الجهاد الأکبر؟ قال: جهاد النّفس.».
امام صادق علیه السلام نقل فرمود: همانا پیغمبر، صلّى اللّه علیه و آله، لشکرى را برای جنگ فرستادند. پس چون که آن لشکر برگشت فرمود: «آفرین به گروهى که جهاد کوچک را به جاى آوردند، و جهاد بزرگ برای آنها باقی ماند.» گفته شد اى پیغمبر خدا جهاد بزرگ چیست؟ حضرت فرمودند: «جهاد نفس است.» (فروع کافى، ج ۵، ص ١٢ «کتاب جهاد» «باب وجوه جهاد» ، حدیث ٣)
اگر تصور شود که در جهاد نظامی چقدر انسان دچار سختی میشود، به گفته حضرت رسول اکرم(ص) جهاد با نفس از آن نیز سختتر خواهد بود و نیاز به دقت و تجهیزات بیشتری در نوع خودش خواهد داشت چرا که حضرت از آن تعبیر به جهاد اکبر مینماید.
عبارت جهاد با نفس تعبیری است که در روایات بسیاری آمده است. جهاد نفس به این معناست که انسان با هواها و خواستههای نفس خود در راه اطاعت از خدای متعال مخالفت کرده و نفس را تربیت کند تا بتواند تابع محض دستورات الهی و عقل باشد، این کار تعبیر به جهاد با نفس شده است.
یک مسلمان نباید تابع خواستهها و امیال نفسانی خود باشد بلکه باید در کارهای خویش مطابق رضای الهی و دستورات او که برای سعادت و کمال انسان برنامهریزی شده است، عمل کند. وقتی هوای نفس در انجام دستورات الهی و ترک نواهی الهی به دلایل مختلف مانند تنبلی، هواپرستی و… تعلل ورزد و نخواهد همراهی کند اینجاست که جهاد با نفس معنا پیدا میکند. یعنی انسان با این نفس باید مبارزه کند تا او را تسلیم دستورات الهی کند. شاید دفعتا نتوان نفس را تابع محض دستورات الهی کرد ولی با ادامه جهاد با نفس، این مهم به دست خواهد آمد. در حقیقت این جهاد، جهاد با نفس اماره است.
باید گفت اگر چه نفس انسان یک حقیقت بیشتر نیست، اما دارای مراتب و درجات متفاوتی است. یک مرتبه نازله از نفس، نفس اماره است که به بدی ها امر می کند. مرتبه بالاتر از آن نفس لوامه و سرزنش کننده است که انسان را پس از ارتکاب گناه، سرزنش و نکوهش می کند. مرتبه بالاتر از نفس لوامه، نفس مطمئنه است که انسان به یک آرامش و اطمینان نفسانی رسیده است.
بنابراین بستگی دارد که کدام یک از مراتب مذکور در انسان به فعلیت و شکوفایی رسیده باشد. البته ممکن است چند مرتبه از مراتب نفس در انسان به فعلیت رسیده باشد، هم نفس اماره و هم نفس لوامه. اما پیروزی از آن مرتبه ای است که در انسان حالت ملکه و رسوخ پیدا کرده و غالب شده باشد. در توضیح بیشتر این مراتب نفس هر کدام را از زبان شهید مطهری تعریف میکنیم:
نفس اماره: همان حالتی از نفس است که در آن حالت هواها بر انسان حاکم و غالب است و انسان صد در صد محکوم خواهش های نفسانی خودش است. در اینجا نفس اماره، یعنی نفس به شدت فرمان دهنده و در کمال استبداد فرمان دهنده به بدیها.
نفس لوامه: یعنی نفس ملامتگر. نفس ملامتگر یعنی قوه ای که در درون انسان است و خود انسان را در کار بد مورد ملامت قرار می دهد، یعنی اگر کار بد بکند ملامت می کند که چرا ما این کار را کردیم؟ و اگر کار خوب را نکرده یا کم کرده است، باز خودش را ملامت می کند: چرا فلان کار خوب را من نکردم یا فلان کار خوب را من کم کردم. درست نقطه مقابل نفس اماره.
نفس مطمئنه: یکی دیگر صفت مطمئنه است که آن درجه بالاتر است. این نفس به حقیقت واصل شده، از هر گونه دغدغه، شک، شبهه، دودلی و تردید و ترس و جبن و همه چیز رهایی یافته و به آرامش و طمأنینه کامل رسیده!
بعضی نفوس در مرحله حیوانیت اند، نفسشان فقط اماره است، یک قدم از حیوانیت بالاتر نرفته اند. این گونه نفوس جز وسوسه های شیطانی چیزی در درونشان نیست.تمام القائاتی که(در این نفوس) می شود شرور و بدیهاست. در واقع این گونه نفوس را باید نفوس ساقط شده و سقوط کرده تلقی کرد. در اینها از انسانیت، دیگری چیز باقی نمانده و چیزی وجود ندارد. حیوانی هستند به صورت انسان. دائما در فکر شکم، در فکر
تن: از هر راهی و هر جور شده است، پول در بیاوریم، کجا را بخوریم، کجا را ببلعیم، چگونه بخوابیم و … اصلا غیر از این چیزی سرش نمی شود.
بعضی نفوس دارای دو مرتبه نفس اماره و لوامه هستند، چنین شخصی روح انسانی و روح ایمانی در او زنده است، یک آدمی است دو شخصیتی، کأنه دارای دو شخصیت است، هم نفس اماره بر او حاکم است هم نفس انسانی و روح ایمانی. این است که اگر کار بدی به حکم نفس اماره انجام بدهد او می آید در مقابل ایستادگی می کند. اولا تا آنجا که بتواند نمی گذارد و ثانیا اگر کاری کرد لااقل این قدر هست که به حسابش می رسد، می آید و می گوید: ای دل غافل! این چه کاری بود من کردم؟! همین چیزی که ما به آن «وجدان» می گوییم. البته هر کسی دارای نفس لوامه است منتها بعضی افراد، حاکم بر آنها نفس اماره است و به نفس لوامه چندان مجالی داده نمی شود مگر وقتی که کار از کار بگذرد. (ر.ک: شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۲۸، ص: ۱۴۳-۱۴۵)
در پایان باید گفت انسان در اثر مبارزه با نفس اماره، میتواند به مرتبه نفس مطمئنه برسد، یعنی از نفس اماره رهایی یابد و به مرتبه نفس مطمئنه برسد. همانطور که شهید مطهری فرمودند، در این مرتبه نفس به حقیقت واصل شده، از هر گونه دغدغه، شک، شبهه در عقاید و رفتار رهایی یافته و به آرامش و طمأنینه کامل میرسد. خداوند در قرآن کریم پاداش چنین کسی را جنت میداند و در سوره فجر میفرماید: یَآ أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ (۲۷) ارْجِعِى إِلَى رَبِّکَ رَاضِیَهً مَّرْضِیَّهً (۲۸) فَادْخُلِى فِى عِبَادِى (۲۹) وَادْخُلِى جَنَّتِى (۳۰)؛ اى نفس مطمئنه، به سوى پروردگارت بازگرد که تو از او خشنود و او از تو خرسند است. پس در جرگه بندگان من درآى. و به بهشت من داخل شو!
کسی که به نفس مطئنه رسیده باشد نه تنها نفس اماره نخواهد داشت و نفس هیچ گونه امری به بدی نخواهد کرد بلکه شیطان نیز راه نفوذی بر چنین کسی نخواهد داشت. برای جهاد با نفس علمای بزرگی راهنماییهای ارزندهای داشتهاند که میتوان به کتب آنها رجوع کرد ولی به طور خلاصه میتوان گفت اولین مرتبه جهاد با نفس تقید بر واجب و ترک حرام و الزام نفس به رعایت آن میباشد.
امید است، با جدی گرفتن جهاد با نفس بتوانیم سعادت ابدی را برای خود تحصیل کنیم.
منبع:جام