نه فقط حسن روحانی که برخی مقامات قضایی مانند دادستان کل کشور و دادستان تهران نیز از هدررفت ارز در جریان واردات صوری یا واردات کالاهای غیرضروری یا جعلی انتقاد کردهاند.
محمدرضا سعدی– نه فقط حسن روحانی که برخی مقامات قضایی مانند دادستان کل کشور و دادستان تهران نیز از هدررفت ارز در جریان واردات صوری یا واردات کالاهای غیرضروری یا جعلی انتقاد کردهاند. در این باره گاهی چنان سخن گفته میشود که گویی در زمان وقوع این جرائم، انتقادکنندگان در کشوری دیگر به سر میبردهاند و حتی در جایگاه شهروند عادی هم از آن خبر نداشتهاند.
به این ترتیب دیگرانی که در این ادعاها نام برده نمیشوند باید پاسخ دهند که چرا مکانیسم غلط و نادرستی برای تخصیص و اعطای ارز به واردکنندگان به کار گرفته شده و چگونه این مکانیسم غلط هم به بدترین شکل ممکن به اجرا درآمده است چنان که تقریبا یکسال پس از وقوع این فاجعه مدیریتی، هنوز هم عدهای هستند که مبلغ کلانی از ارزهای تخصیص و اعطا شده را به جیب زده و خبر گریختن آنها به خارج از کشور منتشر میشود.
در مقابل این سوءاستفادههای غیرقابل بازگشت و گریختن افرادی که با استفاده از رانتهای گوناگون و تبانیهای مختلف موفق به دریافت ارقام کلان ارزی شدهاند و به خارج از کشور فرار کردهاند چه اقدامی جز آه و افسوس انجام میشود؟
بلافاصله در پاسخ به این سوال ادعا میشود که دستگاه پلیسی- امنیتی کشور متهمان و مجرمان را هر جا باشند شناسایی و دستگیر میکند و آنان را به سزای عملشان خواهد رساند. اما در حالی که پروندههای سادهای مانند حملات با اسید به شهروندان کشورمان در شهرهای مختلف ایران هنوز به سرانجام نرسیده و مجرمان آن شناسایی و مجازات نشدهاند، دستگیری، انتقال و مجازات فردی که به خارج از کشور گریخته و لابد در این باره مطالعههایی هم داشته چگونه به سادگی امکانپذیر است؟
حالا یک گام به عقب برمیداریم و به سراغ کسانی میرویم که ارز دریافت کردهاند و علاوه بر ایشان، به کسانی توجه میکنیم که با تخصیص و پرداخت ارز به این افراد موافقت کردهاند. جز افرادی که انتساب مستقیم به یک مقام ارشد دولتی یا حکومتی داشته یا با رانت و به سبب آشنایی و ارتباط با یک نماینده مجلس، یک چهره حکومتی یا سابقا حکومتی و… توانستهاند به ارزهای ارزان قیمت دولت دست پیدا کنند، چند نفر دیگر قادر بودهاند به بانک مرکزی مراجعه کنند و با چمدان پر از دلار بیرون بیایند.
آقای رییسجمهور که از این مکانیسم و تخلفاتی که در سایه این رویههای غلط و فسادانگیز روی داده نگران و عصبانی است آیا از اینکه بستگانش نیز با همین رویه نادرست ارز دریافت کردهاند ناراحت است؟ آیا از اینکه برخی وزرای کابینهاش بهطور مستقیم یا غیرمستقیم و از طریق فرزندان، اقوام سببی و یا نسبی به این حلقه فسادانگیز متصل میشوند هم ناراحت است؟
پس چرا در مقام یک شهروند صالح برای جلوگیری از دریافت ارز توسط بستگان خود و وزرایش اقدامی انجام نداد؟ آیا واقعا برای آقای رییسجمهور باید فهرستی از دریافتکنندگان ارز که با استفاده از رانت و پارتیبازی به این توفیق نایل شدهاند بیان شود؟ آیا رییسجمهور نمیتوانست سالمسازی روند را از اقوام خویش و همکارانش آغاز کند و آن را به سایر سوءاستفادهکنندگان در سایر مناصب حکومتی تعمیم دهد؟
رییسجمهور به راحتی میتواند چشمهایش را بر تخلف اطرافیانش ببندد و از مردم بپرسد که چرا سوءاستفادهکنندگان به سودهای کم قانع نیستند. اما آیا خود نمیتواند پاسخ این سوال را بدهد؟ آیا رییسجمهور میتواند به این سوال پاسخ دهد که بانک مرکزی براساس کدام ضابطه یا قوه عقلانی و ذهن راهبردی، ارزهای کشور را به شهروندان از دیگران برتر! بذل و بخشش کرد؟
آیا همان موقع کسی نبود که این مکانیسم و رفتار را خطا بداند و به توقف آن توصیه کند؟ اگر بود چرا رییسجمهور به این توصیهها توجه و در رفتار خود و همکارانش بازنگری نکرد؟
اگر آن موقع این تصحیح رفتار صورت نگرفت و حرف دلسوزان کشور و متخصصان مورد عنایت واقع نشد، چگونه امروز رییس و همکاران دولت تدبیر و امید به خود اجازه میدهند لباس طلبکار بپوشند و دیگران را سرزنش کنند؟