بازی با معیشت و رفاه مردم مرز هشدار را گذرانده است. هر روز به بهانهای حلقه رفاه و معیشت کارگران تنگتر از قبل میشود.
مریم بهنامراد:این روزها طبق سنوات سالهای سخت نیروی کار کشور، سخن از تعیین دستمزد حداقلی کارگران برای سال ۹۸ در میان است. کارشناسان، فعالان کارگری و کارفرمایی در جلسات حضور مییابند تا نقش خود را برای تعیین مزدی منصفانه به رخ جامعه بکشانند اما غافل از اینکه درمان درد جای دیگری است.
صنعت امروز تشنه حمایت دولت است. نه مواد اولیهای برای تولید دارد و نه پولی برای چرخاندن چرخهای تولید. دولت با بیاعتنایی به مشکلات این بخش تمام توجهات را به سمت و سویی کشانده که بین کارفرما و کارگر اختلاف بیندازد. دولت مدعی است که نیروی فعال در بنگاههای اقتصادی یکی از هزینههای سربار است در صورتی که طبق اظهارنظر کارشناسان فرار نقدینگی به سمت بازارهای مولد، گرانی مواد اولیه، افزایش قیمت حاملهای انرژی و از همه مهمتر عدم بهبود فضای کسب وکار، افزایش هزینه را بر دوش بنگاههای اقتصادی گذاشته است.
بخشی از جامعه کارگری به سبب تاثیر برخی عوامل داخلی و تحریکهای خارجی بر اقتصاد کلان با مسائلی روبهرو هستند. بیکاری، تولید محدود، امنیت شغلی پایین و دستمزد کم از مواردی است که بخشی از جامعه به آن مبتلا شده که همه اینها میتوانست در سایه حضور و فعالیت تشکلهای قوی و مستقل کارگری کمرنگتر شود. شرایط معیشت نیروی کار کشور وقتی میتواند بهبود یابد که شرایط اقتصادی کشور بهبود یابد.
اقتصاد وقتی میتواند مشکلات نیروی کار کشور را حل کند که پویا و رشدیابنده باشد. زمانی که اقتصاد در حال تنزل است، همه آسیب میبینند از جمله نیروی کار که در خط اول تولید قرار دارد. از این رو تشکلهای کارگری در شرایطی میتوانند موفق باشند که نیروی مولد کارگری با نیروهای سرمایهای و مدیریتی واحدهای تولیدی همراه و همسو شوند تا تولید و اقتصاد بنگاه بهبود پیدا کند و ارزش اضافی تولید شود.
آنگاه است که بخش تولید کشور شکوفا خواهد شد و در این فرآیند نیروی کار نیز میتواند مدعی سهم مناسب و عادلانه از ارزش اضافی تولید شده باشد. این گونه است که وضع نیروی کار به صورت پایدار بهتر میشود و زندگی این قشر بهبود خواهد یافت. در این حالت، تشکل کارگری میتواند با تشکل کارفرمایی وارد چانهزنی شده و بر اساس استدلال منطقی سهم مناسبی از ارزش افزوده تولید را نیز برای بهبود معیشت نیروی کار و سایر اهداف رفاهی مطالبه کند.
این نکته نیز حائز اهمیت است که در شرایط تحریم و فشارهای بینالمللی که بر کشور ما تحمیل شده است، تامین رفاه و امنیت شغلی کارگران را شاید بتوان یکی از مهمترین و اثرگذارترین اقدامات دولتها دانست، چرا که تامین نیازهای اولیه این قشر از جامعه به معنای افزایش رضایت و انگیزه آنها برای ادامه فعالیت و تلاش است و باید اذعان کرد همین حرکت عظیم کارگران زحمتکش است که کشور را از وابستگی به سایر کشورها رها ساخته و با تقویت جایگاه اجتماعی و اقتصادی نیروی انسانی بدنه تولید کشور، در آینده نیز خواهد ساخت.
بر اساس تغییرات ایجاد شده در حوزه تورم و قدرت خرید، حقوق و دستمزد و ایمنی محیط کار که بدانها اشاره شد، میتوان دریافت که معیشت، شرایط کاری و روانی کارگران اکنون مهجور مانده است.