تاریخ: ۲:۵۸ :: ۱۳۹۷/۱۱/۲۹
جوابیه  مطهری و پاسخ کیهان

علی مطهری در همین جوابیه، کیهان را به خوارج الصاق می‌کند. شیوه استدلال خوبی است. خوارج در نسبت زاویه پیدا کردن با امام جامعه، شناخته می‌شوند. شما که ابایی از توهم معارض نهایی با امام و رهبری ندارید را به تخطئه خوارج و خارجی‌گری چه کار؟!

سرویس سیاسی اقتصاد شمال ،علی مطهری نماینده مجلس در واکنش به خبر ویژه «ارادت شهید مطهری به امام(ره) و پسری که خاندان را گم کرده است»، جوابیه‌ای به این شرح ارسال کرد:
«جناب آقای شریعتمداری
مدیرمسئول محترم روزنامه کیهان
با اهداء سلام، در مطلبی تحت عنوان «ارادت شهید مطهری به امام(ره) و پسری که خاندان را گم کرده است» در بخش خبر ویژه آن روزنامه در روز شنبه 27 بهمن با ادب کیهانی آمده است: «علی مطهری بسیار بیجا و غلط می‌کند که تعیین تکلیف می‌کند امام چه باید می‌نوشته و چه نمی‌نوشته یا نامه ایشان از سر دلخوری و شرایط جسمی بوده است.»
این نگاه کیهان که ولایت‌فقیه را به معنی تعطیل عقل و عدم اظهارنظر و جمود به الفاظ می‌داند آفتی است که متاسفانه دامنگیر انقلاب اسلامی شده و نه با نظر امام خمینی(ره) مطابق است و نه با نظر مقام رهبری. این طرز فکر، انسان را به یاد تنگ‌نظری و کج‌فهمی خوارج و به یاد جمود اشعری‌گری در میان اهل سنت و جمود اخباری‌گری در میان شیعه می‌اندازد و از آن بالاتر به یاد حنابله می‌اندازد که اساسا بحث و استدلال درباره اصول دین را حرام می‌دانستند و اخلافشان امروز در قالب داعش و القاعده به خیال خود در راه اسلام فعالیت می‌کنند.
جمود فکری اخباریها به حدی بود که چون امام صادق علیه‌السلام در فوت فرزندش روی تابوت او نوشته بود «اسماعیل یشهد أن‌لااله‌الا‌الله…» آنها هم برای میت خود می‌نوشتند «اسماعیل یشهد…» غافل از این که نام میت چیز دیگری بود.
این که گفته‌ام سخنان امام و هر بزرگی باید با توجه به شرایط زمان و مکان آن سخن فهمیده شود همان‌طور که درباره معصوم چنین عمل می‌کنیم چنان ذهن جامد و اخباری کیهان را به هم ریخته که به توهین و حرفهای بی‌ربط روی آورده است.
استاد شهید مطهری در سخنرانی که بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی کرده‌اند می‌گویند «اخیرا از بعضی مردم که در جست‌وجوی مرجع تقلید هستند گاهی این کلمه را می‌شنوم که می‌گویند می‌گردیم کسی را پیدا کنیم که آنجا سربسپاریم. می‌خواهم بگویم تقلیدی که در اسلام دستور رسیده سرسپردن نیست، چشم باز کردن و چشم باز داشتن است. تقلید اگر شکل سرسپردن پیدا کرد هزارها مفاسد پیدا می‌کند.»
بهترین نمونه برای درک درست اصل ولایت‌فقیه، نوع رفتاری است که آیت‌الله مطهری با امام خمینی داشته‌اند. همه می‌دانیم هیچ‌کس از شهید مطهری نزدیک‌تر و علاقه‌مند‌تر به امام(ره) نبود و امام نیز هیچ کس را به اندازه استاد مطهری عزیز نمی‌داشت تا آنجا که او را پاره تن خود نامید.
اما همین شهید مطهری ارادت و علاقه کورکورانه به امام نداشت و مطیع چشم بسته امام خمینی نبود و چند بار نظر امام عزیز را تغییر داد. یک نمونه آن داستان تعیین فرمانده کمیته‌های انقلاب اسلامی است که امام خمینی حکم فرماندهی را برای مرحوم حجت‌الاسلام لاهوتی نوشته بودند و مرقومه امام به روایتی در راه صدا و سیما بود که شهید مطهری به امام می‌گوید آقای لاهوتی در دو سال آخر زندان گرایش به مجاهدین خلق پیدا کرده است و اگر رئیس کمیته‌ها شود کمیته‌ها به دست مجاهدین خلق می‌افتد، آنگاه مرحوم آیت‌الله مهدوی‌کنی را معرفی می‌کند و امام می‌پذیرند. مرحوم آقای مهدوی‌کنی چندبار این خاطره را نقل کردند و می‌گفتند من اکنون حکم خودم به ریاست کمیته‌های انقلاب اسلامی را به خط شهید مطهری و امضای امام دارم.
بنابراین اصل ولایت‌فقیه به معنی تعطیل عقل و اطاعت کورکورانه نیست، همچنان که رهبر گرامی انقلاب تاکنون چندبار فرموده‌اند «ممکن است کسی نظری خلاف نظر من داشته باشد، باید بتواند نظرش را بیان کند.» البته این حرف به مذاق کیهان خوش نمی‌آید چون کاسه داغتر از آش است.
امیدوارم کیهان نگاه جامد و بسته خود را به مقولاتی مثل آزادی‌بیان، ولایت‌فقیه، حفظ نظام و نوع برخورد با منتقدان و مخالفان اصلاح‌ کند و به نگاه اسلام نزدیک شود. شاید کوتاه‌ترین راه، مطالعه کتاب «آینده انقلاب اسلامی ایران» اثر استاد شهید مطهری توسط سردمداران کیهان است.
مستدعی است متن فوق مطابق قانون مطبوعات در پاسخ به مقاله فوق‌الذکر و مقاله چهارشنبه 24 بهمن در بخش خبر ویژه آن روزنامه عینا و در همان محل درج گردد. قبلا سپاسگزارم.
با تقدیم احترام
علی مطهری
کیهان: 1- آقای مطهری مدت‌هاست از صداقت و اخلاق فاصله گرفته است. در همین جوابیه دقت کنید؛ چنان وانمود می‌کند که صاحب رأی و نقد درباره امام خمینی(ره) است! و بحث هم در همین زمینه است. و حال آن که او اخیراً چندین‌بار با بی‌اخلاقی، سخنانی را عنوان کرد که به مفهوم جعلی و غیرواقعی بودن دو نامه حضرت امام(ره)، یکی درباره نهضت آزادی (خطاب به آقای محتشمی‌پور وزیرکشور در بهمن 66) و یکی خطاب به آقای منتظری در تاریخ 6 فروردین 67 بود».
این اقدام غیراخلاقی، تکرار تهمت دروغین باند مهدی هاشمی معدوم و گروهک آمریکایی نهضت آزادی بود که از یک طرف، قصد جسارت و تهمت به امام عظیم‌الشأن و القای تأثیرپذیری او از سوی اطرافیان را داشتند و از طرف دیگر کینه و انتقام خود از امام را از مرحوم حاج سید احمد خمینی می‌کشیدند و حاج سید احمد را متهم به جعل سند و هدایت امام(!!) می‌نمودند.
با شکایت مرحوم حاج سید احمد خمینی، ابراهیم یزدی محاکمه و محکوم شد. اکنون پس از سال‌ها علی مطهری به جای اینکه پاسخگوی بزک کردن و تصویب برجام و سپس ماله‌کشی به سوء مدیریت برخی مدیران اقتصادی باشد که معیشت را بر مردم تنگ کرده و بر تهدیدهای ضد امنیتی دشمن افزوده اما حاشیه می‌ساخت و تهمت‌های نهضت آزادی و باند مهدی هاشمی را بازگو می‌کرد.
اما اعتراض محافل حوزوی و دانشگاهی و واکنش مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام(ره) موجب شد علی مطهری به روش نان به نرخ روز‌خورها، حرف خود را عوض کند و این بار با گستاخی ادعا کند «دو نامه امام، تند بوده»، «در اثر شرایط سخت روحی و جسمی حضرت امام در آن دوره صادر شده»، «و نباید زیاد روی آنها تکیه کنیم»! این جسارت، دقیقاً شبیه ادبیات همان صحابه منحرفی بود که ضمن جسارت به پیامبر اعظم(ص)، مانع از آوردن قلم و کاغذ و کتابت وصیت مهم رسول‌خدا(ص) شد؛ اتفاقاً او هم بعدها با محدود کردن ثبت روایات، اقدام به بدعت و اجتهادهای خودساخته کرد.
امام راحل عظیم‌الشان که کمر طاغوت و ابرقدرت‌ها را با هم شکست، آن قدر عظمت دارد که اگر یک طفل تازه پای میدان سیاست (و مشهور شده به صرف انتساب به یکی از نظریه‌پردازان والامقام انقلاب) در تخطئه آن حضرت سخن بگوید، فاقد کمترین اهمیت برای اعتنا و پاسخگویی باشد.
اما اولاً شرط نمایندگی مجلس، التزام عملی به جمهوری اسلامی و امام و رهبری است و کسی که مبانی سیره امام – آن هم درباره سران نفاق و عناد و خیانت- را رد می‌کند، حق ندارد در مجلس شورای اسلامی حضور داشته باشد؛ چه اینکه تقلب و گندم نمایی و جو فروشی کرده است.
ثانیاً موضع امام را نفهمیدن -یا خود را به نادانی و نفهمی زدن- یک حرف است و اهانت به امام و تهمت به اطرافیان او زدن، حرفی دیگر و اقدامی مجرمانه و تحریف‌گرانه است. و در اینجا باید به دهان تحریف‌گر و بهتان زننده زد. ثالثاً علی مطهری هر جا به عنوان مهره اجاره‌ای دشمنان، مرتکب حرمت‌شکنی و تحریف می‌شود، خود را به استاد شهید مطهری که دیگر هیچ نسبتی فکری با آن شهید ندارد الصاق می‌کند و از موضع سخنگوی آن استاد فرزانه، اباطیل خودرا بازگو می‌کند! در اینجا کیهان پرسیده است نگاه توأم با مودت و ادب و ارادت استاد مطهری به حضرت امام(ره) که در آثار او هویداست، کجا، و تهمت‌پراکنی و تحریف و بی‌ادبی و جفای شما کجا؟!
علی مطهری در همین جوابیه، کیهان را به خوارج الصاق می‌کند. شیوه استدلال خوبی است. خوارج در نسبت زاویه پیدا کردن با امام جامعه، شناخته می‌شوند. شما که ابایی از توهم معارض نهایی با امام و رهبری ندارید را به تخطئه خوارج و خارجی‌گری چه کار؟!
و بالاخره مجدداً این فراز از بیانات استاد شهید مطهری درباره امام خمینی را به فرزند نااهل استاد یادآور می‌شویم که فرمود؛ «و اما آن سفر کرده که صدها قافله دل همره اوست، نام او، شنیدن سخنان او، روح گرم و پرخروش او، ‌اراده و عزم آهنین او، استقامت و روشن‌بینی او، ایمان دوستان او که زبانزد عام و خاص است، یعنی جان جانان، قهرمان قهرمانان، نورچشم و عزیز روح ملت ایران، استاد عالی قدر و بزرگوار ما حضرت آیت‌الله العظمی خمینی- ادام الله ظله- حسنه‌ای است که خداوند به قرن ما و روزگار ما عنایت فرموده است… قلم بی‌تابی می‌کند که به پاس دوازده سال فیض‌گیری از محضر آن استاد بزرگوار و به شکرانه بهره‌های حصری که از برکت نزدیک بودن به آن منبع فضیلت مکرمت کسب کرده‌ام، اندکی از بسیار را بازگو کنم… آدمی که دست خدا و عنایت خدا را حس می‌کند و در راه خدا قدم برمی‌دارد…».

print

پاسخی بگذارید