دقیقا در سالهایی که دولتها و سیاستگذاران به دلیل رشد بیکاری در کشور مورد نقد بودند، پدیده متفاوتی در اقتصاد ایران رشد کرده است.
در دوره پرنوسان نرخ بیکاری و طولانی شدن صف انتظار برای یافتن شغل گروهی در اقتصاد ایران رشد کردند که مرکز آمار از آنها با عنوان «افراد با درآمد بدون کار» یاد میکند. رشد ۲.۵ برابری طی ۱۱ سال اخیر. گروهی که تعداد آنها از ۱.۹ میلیون نفر در سال ۱۳۸۴ به ۴.۸ میلیون نفر در سال ۱۳۹۵ رسیده است.
این رشد 2.9 میلیون نفری در گروه افراد با درآمد بدون کار در حالیست که شاید هنوز در میان کارشناسان و سیاستگذاران بحثهای چندانی صورت نگرفته که باید این رشد را تهدید یا فرصتی برای اقتصاد ایران تلقی کرد. برای همین شاید این پدیده بیش از هر موضوعی امروز نیاز به تبیین دارد تا پس از آن، سیاستگذاران مطمئنتر بتوانند برای آن سیاستگذاری کنند.
از نگاه کارشناسانی چون مسعود نیلی، مشاور اقتصادی رئیس جمهور یکی از مهمترین اتفاقات در یک دهه اخیر که تاثیر قابل توجهی بر بازار کار کشور گذاشته، پناه بردن جویندگان کار به دانشگاهها بوده است. اتفاقی که در آمارهای مرکز آمار ایران نیز به وضوح قابل مشاهده است. روند نزولی کاهش نرخ مشارکت تا سال 1391 شاید یکی از مهمترین نشانههای این اتفاق باشد که نشان میدهد متقاضیان بازار کار به جای اینکه به بازار کار وارد شوند و حداقل جزو جمعیت فعال اقتصاد ایران باشند اما ترجیح دادهاند تحصیل کنند. بررسی روند نرخ مشارکت گروههای سنی مختلف 11 سال اخیر نیز نشان میدهد که نرخ مشارکت در گروههای سنی 20 تا 24 سال و 25 تا 29 سال از دیگر گروههای سنی پایینتر بوده که علت این اتفاق را مرکز آمار ایران افزایش ظرفیت دانشگاهها عنوان کرده است.
با این حال رشد قابل توجه نرخ مشارکت در دولت دوازدهم که در آخرین کارنامه فصلی بازار کار، این نرخ به بیش از 40 درصد رسیده، این پیام را به سیاستگذاران داده که به تدریج محصلان و افراد غیرفعال در حال ورود به بازار کار هستند. اما دقیقا در همین دورهای که کارشناسان بازار کار تمرکز قابل توجهی بر نقش محصلان در بازار کار داشتهاند، به نظر میرسد گروه دیگری در بخش جمعیت غیرفعال در حال رشد بودهاند که میتوانند بر شاخص نرخ مشارکت اقتصادی تاثیر بگذارند. گروهی که شاید اصلا نیازی ندارند به جمعیت فعال کشور اضافه شوند تا نرخ مشارکت در اقتصاد ایران افزایش پیدا کند.
رشد 6میلیون نفری غیرفعالها
در بازار کار هر کشوری به مجموع تعداد شاغلان و تعداد بیکاران جمعیت فعال میگویند. جمعیتی که در سن کار قرار دارند و آماده حضور در بازار کار هستند. اما از میان جمعیت در سن کار رقم قابل توجهی از افراد هستند که در گروه فعالان بازار کار حضور ندارند. شاید شاخصترین این مجموعه زنان خانهدار باشند که یکی از ملموسترین مصداقهای جمعیت غیرفعال کشور محسوب میشوند. اما در کنار این گروه، 10 قشر دیگر هم هستند که جزو جمعیت غیرفعال در آمارهای مرکز آمار ایران به نوعی محسوب میشوند. کسانی که هنگام بررسیهای مرکز آمار ایران یکی از 11 دلیل مورد اشاره را علت اصلی در جستجوی شغل نبودن خود عنوان میکنند. بر اساس این دلیلها، این 10 گروه هم در کنار زنان خانهدار، در جمعیت غیرفعال حضور دارند: بینیازان از انجام کار، تحصیلکنندگان، بیماران، آنها که در انتظار شروع کار جدید خود هستند، آنها که منتظر بازگشت به شغل قبلیاند، آنها که در انتظار پاسخ کارفرما یا در انتظار اعلام نتایج آزمون استخدامی هستند، آنها که منتظرند تا تلاشهایشان برای رسیدن به کار به ثمر برسد، آنها که از پیدا کردن کار ناامید شدهاند، منتظران رسیدن فصل کار و آنها که از روشهای جستوجوی کار مطلع نیستند. همه این تقسیمبندیها را مرکز آمار ایران تعریف کرده است. حال شاید برخی به تعریف این نهاد آماری خرده بگیرند اما به هرترتیب این آمارها با در نظر گرفتن این تعاریف میتواند برای سیاستگذاران کشور قابل تامل باشد.
مرکز آمار ایران با در نظر گرفتن این تعریف، محاسبه کرده که از سال 1384 تا 1395 بیش از 6.1 میلیون نفر به جمعیت غیرفعالهای کشور اضافه شده است. در این 11 سال جمعیت 33.4 میلیون نفری غیرفعالها با رشد 18 درصدی به 39.5 میلیون نفر رسیده است. اما در میان گروههای مختلف از جمعیت غیرفعال کدام دسته بیشترین سهم را داشتهاند و کدام گروه از غیرفعالها روند رشد قابل توجهی دارند؟
طی این 11 سال در میان این گروهها «خانهدارها» از 15.8 میلیون نفر به 20.6 میلیون نفر رسیدهاند. رشد 4.8 میلیون نفری خانهدارها طی 11 سال اخیر حاکی از رشد 30 درصدی این گروه غیرفعالها طی این سالها است. در سال 1394 نیز این میزان 20.9 میلیون نفر بوده که در سال گذشته 300 هزار نفر از تعداد آن کاسته شد تا آخرین روند آن نزولی (معادل 14 درصد افت) ثبت شود.
«محصلها» گروه بعدی غیرفعالهای اقتصاد ایران هستند. کسانی که تعداد آنها از 12.6 میلیون نفر در سال 1384 به 11.5 میلیون نفر رسیده است. این روند نزولی در آخرین کارنامه سالانه هم قابل مشاهده است. در سال 1395 میزان تنزل محصلان نسبت به سال 1394 حدود دو درصد (معادل 200 هزار نفر) و در مجموع طی سالهای 1385 تا 1395 میزان تنزل محصلان حدود 9 درصد (معادل 1.1 میلیون نفر) بوده است.
رشد 2.5 برابری غیرفعالهای با درآمد
«افراد دارای درآمد بدون کار» سومین گروه عمده جمعیت غیرفعالهای کشور هستند. تعداد این گروه از افراد از 1.9 میلیون نفر در سال 1384 به 4.8 میلیون نفر در سال 1395 افزایش یافته است. این افزایش 2.9 میلیون نفری نشان میدهد طی 11 سال اخیر تعداد افراد دارای درآمد بدون کار 2.5 برابر شده است. در واقع در دورهای که تعداد جمعیت غیرفعال کشور بیش از 18 درصد رشد داشته، بیشترین افزایش در زیرمجموعههای آن مربوط به گروه افراد بدون درآمد بوده است. موضوع قابل توجه دیگر آن است که در آخرین کارنامه سالانه مشاهده میشود که برخلاف روند نزولی تعداد خانهدارها و محصلها، در گروه افراد دارای درآمد بدون کار، روند همچنان صعودی است. در سال 1394 تعداد این گروه 4.7 میلیون نفر بوده که در سال 1395 رشد حدود یک درصدی داشته است.
در همین دوره 11 ساله برای گروه «سایر و اظهارنشده» نیز رقمی معادل 2.5 میلیون نفر ثبت شده که در مقایسه با 3 میلیون نفر در سال 1384 معادل 20 درصد افت داشته است. در نتیجه به نظر میرسد هرچند همچنان خانهداری و تحصیل عمدهترین سهم را در بخش گروه جمعیت غیرفعال کشور دارند اما صعودیترین روند طی 11 سال اخیر برای گروه افراد دارای درآمد بدون کار است. کسانی که به نظر میرسد بینیاز از انجام کار باشند.
بررسی سهم این سه گروه از جمیت غیرفعالها نیز نشان میدهد که به تدریج سهم افراد بینیاز از انجام کار از کل غیرفعالها در حال بزرگتر شدن است. سهم افراد دارای درآمد بدون کار از کل غیرفعالها در سال 1384 حدود شش درصد بود که در سال 1395 با رشد شش درصدی به بیش از 12 درصد رسیده است. رشد شش درصدی افراد دارای درآمد بدون کار بیشترین افزایش سهم در میان گروه غیرفعالها به نظر میرسد. گروه دوم با بیشترین تغییر، خانهدارها است که سهم آنها از 47 درصد به 52 درصد افزایش یافته است. رشد دو برابری سهم افراد دارای درآمد بدون کار و رشد پنج درصدی سهم خانهدارها از سهم آنها در میان غیرفعالها در حالیست که سهم محصلها در همین دوره 11 ساله 9 درصد افت کرده است. تنزل از سهم 38 درصدی به 29 درصد محصلان در این دوره 11 ساله هم قابل توجه به نظر میرسد. گروه «سایر و اظهار نشده» نیز در این دوره تنزل داشته و سهم آنها از حدود 9 درصد به هفت درصد افت کرده است.
غیرفعالهای با درآمد چه کسانی هستند؟
شاید در میان غیرفعالهای با درآمد اولین قشری که به ذهن برسد، بازنشستگان باشند. گروهی که طی سالهای 1384 تا 1395 رشد قابل توجهی داشتند. براساس گزارش معاونت اقتصادی و برنامهریزی سازمان تامین اجتماعی تعداد مستمریبگیران بازنشسته سازمان تامین اجتماعی در سال گذشته 1.5 میلیون نفر بوده است. این درحالیست که به گفته محمد تقی نوربخش، مدیر عامل فعلی سازمان تأمین اجتماعی تعداد بازنشستگان این سازمان در سال 84 معادل 1.1میلیون نفر بود. در واقع در 11 سال اخیر همزمان با رشد 36 درصدی تعداد بازنشستگان فقط سازمان تامین اجتماعی، سهم بازنشستهها در گروه غیرفعالهای با درآمد از 58 درصد به 31 درصد تقلیل یافته است. البته اگر تعداد بازنشستگان صندوق کشوری را هم به این جمع اضافه کنیم این سهم در سال 95 به 58 درصد میرسد.به گفته محمود اسلامیان، مدیرعامل صندوق بازنشستگی کشوری در21 مرداد ماه امسال تعداد بازنشستگان و مستمریبگیران این صندوق 1.3 میلیون نفر بوده است که با احتساب این گروه و بازنشستگان 1.5 میلیون نفری سازمان تامین اجتماعی میتوان گفت از 4.8 میلیون نفر جمعیت غیرفعال دارای درآمد 2.8 میلیون نفر از محل مستمری بازنشستگی(سازمان تامین اجتماعی و صندوق بازنشستگی کشوری) درآمدی دارند. اما در مورد جمعیت باقی مانده که همچنان نسبت به سال 1384 رقم قابل توجهی میماند چه فرضیههایی وجود دارد؟ آیا آنها کسانی هستند که در این سالها ترجیح دادهاند با تهیه اموالی مانند مسکن یا سرمایهگذاری در بانک یا بازارهایی مانند بورس به درآمدهای ناشی از این سرمایهگذاری خود اتکا کنند؟
اگر چنین باشد افزایش جمعیت غیرفعال دارای درآمد که تنها از سرمایهگذاری در بازارهای مختلف درآمد کسب میکنند میتواند برای اقتصاد کشور تهدید باشد یا فرصت؟ موضوع قابل توجه دیگر که در بررسیهای مرکز آمار ایران از بودجه خانوار میتوان مشاهده کرد رشد سهم خانوار بدون فرد شاغل از کل خانوار ایرانی است. در حالی که این نوع خانوار در سال 1385 سهم 16 درصدی از کل خانوار ایرانی داشتند، در سال 1394 سهم آنها به بیش از 26 درصد رسیده است. بیشترین درآمدهای این خانوار بدون فرد شاغل نیز «درآمد متفرقه» توسط مرکز آمار ایران گزارش شده که رقم آن در سال 1395 بیش از 15 میلیون تومان گزارش شده است. شاید مرکز آمار ایران با مشخصتر کردن نوع درآمد این خانوارها بتواند به بررسی بهتر و دقیقتر موضوع خانوار بدون شاغل اما با درآمد کمک کند که آن وقت شاید دقیقتر بتوان در مورد افراد با درآمد بدون کار یافتههایی را مطرح کرد.
ابراهیم علیزاده