شمار قربانیان کرونا در ایران طبق آمار رسمی به ۵۱۴ نفر رسیده اما به جرات میتوان گفت که این ویروس سمج به مراتب بیش از اینها قربانی گرفته است.
آرزو فرشید– غرض تردیدافکنی در صحت آمار اعلامی درباره فوتیها و مبتلایان به کرونا نیست، بلکه منظور توجه به آسیبهای جانبی شیوع این ویروس است که از قضا کماهمیت هم نیست. قربانیان کرونا فقط آنهایی نیستند که جان خود را از دست داده و میدهند. قربانیان اصلی مردمی هستند که در سراسر کشور زندگیشان تحتتاثیر قرار گرفته و از کار و زندگی افتادهاند. کسبوکارهای کوچک بازار شب عید را از دست داده و لطمه شدیدی خواهند خورد. صاحبان مشاغل روزمزد هم وضعیتی بدتر دارند.
به عبارت سادهتر کرونا در حال بازتولید فقر در جامعه است و این اصلا خبر خوبی نیست. به خصوص اینکه تا پیش آن هم کمر بسیاری از مردم زیر بار سنگین فشارهای اقتصادی و معیشتی خم شده بود. بدتر آنکه مساله فقط این نیست. کارمندان و کارکنان بخشهای دولتی و خصوصی مشکلی از باب دریافت حقوق ندارند اما با دلهره و نگرانی سرکار خود حاضر شده و از رفتوآمدهای روزانه در این شرایط ناراضی هستند. این نکته را نیز باید در نظر داشت که اطلاعات مردم درباره نحوه برخورد و مدیریت وضعیت مشابه در کشورهای دیگر به آنچه رسانه به اصطلاح ملی میگوید و نمایش میدهد، محدود نیست بنابراین به صورت مداوم بر نارضایتیهای موجود افزوده میشود.
کرونا با گرم شدن هوا، تولید واکسن یا… بالاخره میرود اما نارضایتی مورد بحث دست از سر کشورداران برنخواهد داشت. بر همین اساس لازم است که همین حالا و در بحبوحه بحران به آن توجه شود. شاید توجه به این امر تمرکز آقایان را تا حدی بگیرد اما قطعا ضروری است زیرا به باور جامعهشناسان اگر جامعه بعد از این آزمون به آنان نمره قبولی ندهد، کارشان بسیار سخت خواهد بود.
از هراس اجتماعی تا بازدهی اقتصادی
امانالله قراییمقدم، یکی از همین جامعهشناسان است که در گفتوگویی با «جهانصنعت» گفت: «یکی از مهمترین عوامل اثرگذار بر بازدهی اقتصادی، آرامش روحی و روانی و مسائل اجتماعی همین ناراحتیها و به عبارتی هراس اجتماعی است. وقتی هراس اجتماعی در جامعه بالا میرود، بازدهی اقتصادی و فرهنگی کم شده و در عین حال نارضایتی سیاسی ایجاد میشود. افزایش هراس اجتماعی همچنین تاثیر نامطلوبی بر تعاملات اجتماعی دارد.»
وی با اشاره به اینکه «اکنون جامعه ما دچار همین حالت است» گفت: «بدترین پیامد این وضعیت کاهش بازدهی اقتصادی است زیرا بسیاری از مشاغل تعطیل شده، بسیاری از کارخانجات و بخشهای دیگر مثل ادارات و بخشهای خدماتی نیمهتعطیل هستند و هیچکس در این بخشها آرامش روانی ندارد. این دلنگرانی به قول قدیمیها باعث میشود که کسی دل به کار ندهد. در نتیجه ادامه این وضعیت میتواند تاثیرات سیاسی هم داشته باشد. یعنی میتواند بدبینی سیاسی ایجاد کند و بیاعتمادی را افزایش دهد. منظورم کاهش اعتماد عمودی است– اعتماد بین مردم و حاکمان و برعکس را اعتماد عمودی مینامند – که ما آن را عامل چسبندگی میدانیم. روشن است که هیچ جامعهای حتی اگر منابع طبیعی، تکنولوژی پیشرفته و نیروی متخصص داشته باشد، بدون سرمایه اجتماعی و ضعف اعتماد عمودی نمیتواند موفق باشد.»
این جامعهشناس با تاکید بر اینکه «اعتماد عمودی در جامعه ما از همان ماههای اول انقلاب به تدریج ضعیف شده است» گفت: «توجه داشته باشید که اعتماد محصول یک فرآیند است. آنی به وجود نیامده و آنی هم از بین نمیرود. بسیاری از قول و قرارها گفته و شنیده شده اما عمل نشده است. همه اینها موجب آسیب زدن به اعتماد عمودی در جامعه است.»
مردم باید ببینند تا باور کنند
قراییمقدم در پاسخ به اینکه راهکار رفع کاهش بیاعتمادی در جامعه چیست؟ گفت: «فکر نمیکنم که بیاعتمادی در جامعه ما به زودی رفع شود. جامعه از نظر جامعهشناسی یک آزمایشگاه است و آزمون و خطا میکند. الان جامعه حاکمیت را مورد آزمایش قرار داده و صبر میکند تا ببیند این قول و قرارها یا آنچه گفته و شنیده میشود در قوای سهگانه و مجموعه حاکمیت به اجرا در میآید یا خیر.
مردم باید ببینند تا اعتماد کنند. این یک پروسه بلندمدت است یعنی متشکل از ورودیها، فرآیند و خروجی و بازخورد است. باید دید که این دستورها مبنی بر بگیر و ببند و فلان کن در یک دوره زمانی چه نتیجهای دارد. الان مردم باور ندارند که بیماران مبتلا به کرونا همین است که اعلام میشود.»
وی افزود: « فکر نمیکنم مردم با توجه به پیشینهای که از دولت در ذهن دارند باور کنند که همه حرفها انجام میشود. دلیلش نیز این است که زمینه مشارکت مردم را فراهم نکردهایم. یکی از عواملی که اعتماد عمودی را بالا میبرد همین مشارکت دادن مردم در امور خودشان است. ما این کار را نکردیم. قبلا هم در مقالهای در حوزه جامعهشناسی تاریخی نوشتم که مهمترین عواملی که سبب شکست ما در مقابل اعراب و مغول و… شد بیاعتمادی مردم به حاکمان بوده است. این بیاعتمادی الان هم موجود است. در همین مورد کرونا گفته میشود که چند میلیون ماسک و ژل توزیع کردیم اما مردم میبینند که اینها در داروخانه نیست. طبیعی است که اعتماد عمومی کاهش پیدا میکند.»
آوار کرونا بر سر اقشار آسیبپذیر
بیاعتمادی موجود در جامعه ایران قطعا به افزایش نارضایتیها منجر میشود و دردسرساز است اما مشکل کنونی ما بزرگتر از این حرفها است. مردم ایران در سراسر کشور با مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم، سوءمدیریت یا هر عامل دیگری دست و پنجه نرم میکنند و اکنون کرونا هم قوز بالای قوز شده است.
آنطور که مسوولان امر میگویند ممکن است تا پایان خردادماه هم درگیر کرونا باشیم و این یعنی یک وقفه چهارماهه در فعالیتهای اقتصادی. چهار ماه وقفه شاید برای بنگاههای بزرگ حکم یک تلنگر را داشته باشد اما برای کسبوکارهای کوچک به مثابه یک زلزله است؛ زلزلهای که آوارش بر سر اقشار آسیبپذیر میریزد و حتما موج دیگری از نارضایتی را پدید خواهد آورد.
سوال اینجاست که با نارضایتیهای حاصل از بدتر شدن وضعیت اقتصادی چه باید کرد؟ قراییمقدم در پاسخ به این سوال گفت: «همه اینها مثل یک زنجیر به هم وابسته است. ما فرض میکنیم که اکنون فقط مشکل نبود دارو و تحریم داریم اما همین هم به همان قول و قرارهای آقایان ربط دارد. وقتی گفتم که اعتمادسازی یک پروسه است منظورم همین بود. مردم اگر ببینند که در مقابله با کرونا خوب عمل شد و اگر لمس کنند که در عرصه اقتصادی به قولها و وعدهها درباره مشکل مسکن، رفع بیکاری و… عمل شده، اعتماد عمومی آرامآرام افزایش پیدا میکند. مساله این است که مردم اینها را نمیبینند. مسائل بسیاری در کشور ما وجود دارد که موجب دلهره جامعه و در نهایت بیاعتماد آن میشود. مثل اینکه مجلس در سال ۹۹ چطور عمل میکند؟ مشکلات اقتصادی تا کجا پیش میرود؟ و… . مشکل اصلی ما این است که اکنون در کشور با یک بحران بیاعتمادی مواجه هستیم. هر چقدر هم که قسم حضرت عباس بخورند، مردم باور نمیکنند.»
وی ادامه داد: «شکی نیست که کرونا به بحران بیاعتمادی در ایران دامن میزند. برخی عزیزان میگویند که از بیرون تبلیغ کرده و شایعهسازی میکنند. من در این باره حرفی ندارد. درست است که رسانههای بیگانه بیکار ننشستهاند اما آیا اگر همین تبلیغ را درباره کره جنوبی یا ژاپن انجام دهند، هم نتیجه همین است؟ خیر. چون بستر اعتماد و بستر اجتماعی در ژاپن، ایتالیا، کرهجنوبی و… مساعد است تاثیر رسانههای بیگانه چندان نیست و مردم آن کشورها باور نمیکنند.
دلیلش این است که سالها با عملکرد خود موجب افزایش اعتماد در کشورشان شدهاند. ویژگی جامعه تمامیتخواه اما آن است که مردم به حکومت خود اعتماد ندارند.»
این استاد جامعهشناسی در شرح دلایل بیاعتمادی در ایران گفت: «من شخصا اصلیترین عامل بیاعتمادی را درونزا میدانم نه برونزا. اگر ظرف این سی- چهل سال طوری عمل شده بود که اعتماد در جامعه تضعیف نشده بود، اکنون رسانههای بیگانه مثل بیبیسی و… نمیتوانستند اثرگذار باشند.»
وی در پاسخ به این سوال که راه برونرفت از این بحران چیست؟ گفت: «تنها راه این است که این آزمایشگاه اجتماعی بعد از همه آزمون و خطاهای خود ببیند که مسوولان به آنچه گفتهاند، عمل میکنند.
اگر عمل کنند مردم به تدریج اعتماد میکنند و اگر نه، بحران اعتماد روزبهروز تعمیق میشود.» به این ترتیب راهی نیست غیر از آنکه منتظر مانده و امیدوار باشیم که مسوولان امر وخامت اوضاع را درک کرده و بدانند حل و فصل بحران بیاعتمادی و کاهش نارضایتیهای اجتماعی کمتر از مقابله با کرونا نیست و اگر درست همزمان در دستورکار قرار نگیرد، میتواند پیامدهای ناگواری داشته باشد.