از زمان ظهور کروناویروس در ایران شاهد اوجگیری اختلافات وزارت بهداشت با دولت بودهایم.
مصطفی اقلیما*وزارت بهداشت بر قرنطینه کردن کشور تاکید داشت و از طرفی دولت به دلیل مشکلات اقتصادی توان مدیریت این بحران را نداشت. به همین منظور مردم بین این دو گیر کردهاند.
به عقیده تمام کارشناسان مدیریت بحران برای اداره چنین وضعیتهایی باید یک نفر تصمیمگیرنده باشد نه دو ارگان با منفعتهای متفاوت. وزارت بهداشت آگاهانه نگران سلامت افراد جامعه است اما ستاد مبارزه با کرونا متاسفانه مردم را در گردابی رها کرده و چشم به چرخه اقتصادی دوخته است.
گرچه نباید فراموش کرد در ادوار تاریخ پایان ریاست هر رییسجمهوری کشور چون بچهیتیمی بیصاحب میمانست.
این روزها هم با نزدیک شدن به پایان دوره مجلس و رییسجمهوری مشکل دو تا شده است. به طریقی مسوولان کشور را به طور کل رها کردند چه برسد به مدیریت اصولی بحران!
در این روزهای طاقتفرسا بهتر بود وزارت بهداشت به تنهایی بحران را مدیریت میکرد. در اوایل بحران دولت کمیتهای تشکیل داد که رییسجمهور صاحب تمام اختیارات شد و وزارت بهداشت مجری آن در صورتی که در تمام کشورهای دیگر این امر برعکس انجام شد و وزارت بهداشت تصمیمات نهایی را با وجود آمار و اطلاعاتی که داشت، میگرفت. آن زمان دیگر هیچگاه مردم فدای اقتصاد نمیشدند. اگر یاد بگیریم هر مشکلی را به دست مسوول و خبره آن بسپاریم دیگر سردرگمی نخواهیم داشت.
در حال حاضر وقتی هر کدام از مسوولان تریبونی دارند و درباره کرونا اظهارنظر میکنند دیگر حرفهای وزارت بهداشت برای مردم قابل استناد نیست.
چه بسا طی تحقیقاتی که اخیراً انجام دادیم ۷۰ درصد از مردم هیچ اعتمادی به اخبار و گفتههای مسوولان در این باره ندارند. نداشتن یک مسوول کارآمد این بحران را به پاندمی تبدیل کرد و هیچکس هم به دستورات وزارت بهداشت توجهی نمیکند.
اگر از همان روز اول دلایل سیاسی را مدنظر قرار نمیدادند و قم را قرنطینه میکردند حال این همه انسان بیگناه جانشان را از دست نمیدادند. دولت جرات قرنطینه کردن یک شهر را نداشت و پیامد آن هم دامان همه را گرفت. حال اینکه میگویند در بعضی شهرها وضعیت سفید گزارش شده بسیار نابخردانه است چرا که با بازگشایی مجدد اماکن اداری، تجاری، زیارتی و گردشگری دوباره کرونا اوج خواهد گرفت. مسوولان در این مدت برای مهار کروناویروس هیچ اقدامی نکردند.
در اوایل ظهور ویروس شهرهای جنوبی کشور عاری از این بیماری بود اما امروزه با باز شدن مسیرهای استانی، خوزستان با وجود گرمای هوا در معرض انفجار بیماری قرار گرفته است. دولت فقط شعارهای توخالی میدهد.
آمارهای رسمی که اعلام میشود به قدری غیرواقعی است که جهانیان از این همه پنهانکاری مسوولان در عجب هستند. آمریکا اخیراً اعلام کرده با تمام امکاناتی که دارد فقط توانسته از پنج میلیون نفر آزمایش کرونا بگیرد آن وقت ما تنها از افرادی آزمایش میگیریم که به بیمارستانها مراجعه میکنند یا وضعیتشان وخیم است. کسانی که این بیماری را به طور خفیف گرفتند اصلاً تست ندادند و جزو آمارها هم نیستند. این افراد ۶۰ درصد جمعیت ناقلان را تشکیل میدهند که حال به هر دلیلی در جامعه بیپروا تردد میکنند. روزبهروز هم تعداد فوتیها را کمتر اعلام میکنند تا برای مردم این شرایط عادی شود. در شهرستانها به تازگی دیگر مبتلایان به کووید۱۹ را به بیمارستان نمیبرند بلکه آنقدر به آنها رسیدگی نمیکنند تا مستقیم به قبرستان بروند.
در حال حاضر دولت ما رویهای در پیش گرفته مبنی بر اینکه تمام مردم به این ویروس مبتلا شوند تا افراد قوی به روال عادی زندگی بازگردند ولی ضعیفترها قربانی این سیاست میشوند. تمام این تصمیمات فقط به صلاح چرخه اقتصادی کشور است. البته باید دانست که چنین تصمیماتی محدود به کشور ما نیست بلکه اکثر کشورهای درگیر با ویروس چنین سیاستی را اتخاذ کردند.مردم ایران توقع چندانی از رییسجمهور ندارند. آنها فقط خواهان حقیقت هستند زیرا وظیفه ستاد مقابله با کرونا و تمام مسوولان ذیربط بازگویی واقعیتهاست. اگر مسوولان از عوامفریبی دست بردارند چهبسا مردم آگاهانهتر خودمراقبتی میکنند نه اینکه بعد از گذشت این همه مدت قم، تهران و خوزستان در معرض انفجار قرار گیرند. طبق گفته رهبری راستگویی باید یکی از صفات بارز یک مسوول شایسته باشد که متاسفانه امروزه ما از چنین نعمتی در دستگاههای دولتی بینصیب هستیم. در این ایام مردم دیگر اعتمادی به گفتههای مسوولان ندارند. سالهاست دمل چرکینی بین دولت و ملت به وجود آمده. حال چه زمانی سر باز کند خدا داند. مردم از ابتلا به بیماری به وضوح میترسند اما به دلیل لقمه نانی مجبورند از صبح تا شب در مراکز پرتردد رفتوآمد کنند. آنها چارهای ندارند. اخیراً هم اعلام کردند خط فقر زیر ۹ میلیون تومان است. ۷۰ درصد مردم ایران در فقر مطلق زندگی میکنند.
* پدر مددکاری اجتماعی ایران