اگر با این نسل با چوب و چماق برخورد شود، واکنش بعدی آن قطعا ابعاد تندتری پیدا میکند. زیرا آدمیزاد را نمیتوانید منع کرده و ارادهاش را نادیده بگیرید.
آرمان امروز نوشت:احمد زیدآبادی روزنامهنگار و فعال سیاسی، در پاسخ به این سوال که در حوادث اخیر شاهد میدانداری رسانههای خارجی در غیاب رسانههای داخلی بودیم دلیل به وجود آمدن این مسئله چیست؟ گفت: رسانههای رسمی در داخل گاهی اهل بیطرفی، حرفهای بودن نیستند. همچنین رسانههای بخش خصوصی هم که اصولا رسانههای غیرتصویری هستند در همان اندازهای که هستند با محدودیتهای زیادی مواجه هستند.
وی افزود: بنابراین با توجه به آنکه آقای رئیسی جنگ تبلیغاتی را باخته، اگر نتواند ابتکاراتی به خرج دهد که فضای رسانه داخلی مقداری تکان بخورد و بر فضای رسانهای خارج هم تاثیری داشته باشد، بالاخره مرجعیت به دست رسانههای خارج از کشور میافتد. بالاخره رسانههای خارجی هم دارای اهدافی هستند که متناسب با آن اخبار را پیش میبرند و این چیز عجیبی نیست و آشکار بوده و متاسفانه ما در اینجا منابع اطلاعرسانی معتبر و آزاد نداریم.
زیدآبادی در پاسخ به این سوال که پاسخگویی مسئولان به رسانههای داخلی و بازگذاشتن دست آنها تا چه اندازه میتواند این معادله را تغییر دهد؟ گفت: اولا اینکه در ایران، انحصار اطلاعرسانی تصویری به معنای داشتن یک شبکه تلویزیونی در دست حاکمیت است و بقیه رسانهها از جمله رسانههای فضای مجازی، رسانههای مکتوب، سایتها و خبرگزاریهای داخلی هم در این جایگاه حضور دارند.
وی افزود: اگر حاکمیت میخواهد مرجعیت رسانه به داخل برگردد باید تلاشهای بسیار زیادی صورت بگیرد و یک شبه هم این کار انجام نمیشود. یعنی اینکه فقط به صورت کلی بگویند در حوزه اطلاعرسانی از این به بعد آزادتر اطلاعرسانی کنند، جواب نمیدهد. در این سیستم اگر میخواهیم واقعا این وضعیت تغییر کند، باید یکسری ابتکار عملهای بسیار روشن در جهت بهبود اوضاع در همه عرصهها به خرج دهیم تا مطبوعات نیز بتوانند آن را پوشش دهند و بعد از طریق پوشش، تحولاتی ایجاد شود. مادامی که عملکرد حاکمیت و دولت نادرست و مورد بیاعتمادی عمومی است، همین صدا و سیما اگر اطلاعات هم بدهد نمیتواند کاری را از پیش ببرد.
زیدآبادی تصریح کرد: وقتی هم نخواهد آن سیاستها اصلاح شود، اساسا هیچ دولتی اجازه اطلاعرسانی آزاد را نسبت به آنها نمیدهد. در واقع اینها عناصری بوده که به هم وصل هستند و اگر حاکمیت اقداماتش را اصلاح کند و همراه با آن رسانهها را هم آزاد بگذارد تا بررسی کنند، این دو میتواند با هم تاثیرگذار باشد و مرجعیت رسانه را به داخل برگرداند. اگر نخواهد در حوزه رفتاری تغییر و تحولی ایجاد کند، به طور طبیعی هم اجازه نمیدهد در اینجا آزادی اطلاعرسانی صورت بگیرد زیرا فضایی ایجاد کرده تا عیوب خودش را در معرض دیدگاه عموم قرار دهد که معمولا این کار را هم انجام نمیدهند مگر آنکه بخواهند عیوب را رفع کرده و بعد اجازه اطلاعرسانی در آن حوزه را بدهند. به همین منظور این یک بستهای است که به سادگی امکان انجامش نیست.
زیدآبادی گفت: محدودیت رسانههای داخلی روشن است. به طوری که نزدیک خیلی از مسائل نمیشوند. وقتی هم جو امنیتی میشود، این ملاحظات و محدودیتها فوقالعاده تشدید شده و دست و پای رسانهها را میبندد.
زیدآبادی مطرح کرد: حالا نسل جدید که آمده، خواستههای زیادی دارند. نسلی هستند که خودشان را سوخته و محروم میدانند و میخواهند نوع سبک زندگیشان به رسمیت شناخته شود و فشار از روی آنها برداشته شود، مورد احترام قرار بگیرند و فرصت شغلی در انتظارشان باشد. با توجه به اینکه در ایران معمولا آموزش سیاسی داده نمیشود، جامعه را کاملا غیر سیاسی کردند و در این اعتراضات صورت بندی انضباط سیاسی را رعایت نمیکند. حرف تند و شعارهای بد داده میشود. برخی شعارها واقعا توهین آمیز و در فضای خشم و عصیان بوده که این چیزها عادی است. اما به هر حال این نسل میخواهد دیدهشود.
وی افزود: اگر با این نسل با چوب و چماق برخورد شود، واکنش بعدی آن قطعا ابعاد تندتری پیدا میکند. زیرا آدمیزاد را نمیتوانید منع کرده و ارادهاش را نادیده بگیرید. هرجوری باشد عصیان میکند. راهش این است که سیستم نگاهش را عوض کند. راه شکل گیری احزاب و فعالیت مدنی و فضای دانشگاهها را باز کند. بنابراین این وضعیت قابل ادامه دادن نیست و اگر میخواهند کشور آرام شود باید در رفتار خود تجدیدنظر کنند و اگر نخواهند این کارها را انجام دهند همیشه با این مشکلات مواجه خواهند بود و روز به روز هم تشدید میشود.