
شرایط معیشت مردم ایران به شدت بحرانی است و قیمت کالاهای اساسی بهطور غیرمنطقی افزایش یافته است.
به گزارش اقتصاد گستر شمال ،فاطمه عباسپور– شرایط معیشت امروزه مردم ایران دستکمی از کابوس ندارد؛ تنها تفاوت بارز در این میان این است که کابوسها با بیدار شدن فرد به پایان میرسند اما حداقل در کوتاهمدت به نظر نمیرسد این وضع پایانی داشته باشد.
با فعال شدن اسنپبک، شاهد شعارهای زیادی از سمت مسوولان برای کنترل اوضاع بودیم اما با عبور برنج از مرز ۳۰۰هزار تومان همه این شعارها تبدیل به باد هوا میشود؛ وقتی لوبیاچیتی کیلویی ۴۰۰هزار تومان میشود مشخص است که دیگر دوران شعار گذشته است.
طبق آخرین گزارش مرکز آمار ایران، نرخ تورم سالانه گروه سبزیجات و حبوبات با ثبت ۶۶درصد بیشترین افزایش قیمت را در میان کالاهای اساسی داشته است. همچنین در مردادماه این گروه با تورم ماهانه ۷/۸درصد پس از میوه و خشکبار در جایگاه دوم قرار گرفته است. کارشناسان دلیل اصلی این جهش را تغییر سیاست ارزی و حذف ارز ترجیحی میدانند که با جایگزینی ارز مبادلهای هزینه واردات را بالا برد.
در کنار آن، افزایش قیمت نهادههای کشاورزی مانند کود و سموم به دلیل تامین با ارز توافقی فشار مضاعفی بر تولید داخلی گذاشته است. همچنین براساس این گزارش، تورم سالانه کل به بالاترین سطح خود از اردیبهشت ۱۴۰۳ و تورم نقطهبهنقطه کل به بالاترین سطح خود از خرداد۱۴۰۲ تاکنون رسیده است. همچنین تورم نقطهای خوراکیها نیز رکورد مشابهی به ثبت رسانده است.
رکوردشکنیهای آخرین آمار تورم
تورم ماهانه در شهریور امسال به ۸/۳درصد رسیده در حالی که در ماه گذشته ۹/۲درصد بوده است. این رقم نشان میدهد که سرعت افزایش قیمتها بالا رفته و خانوارهای کشور برای خرید یک سبد یکسان از کالا و خدمات در شهریورماه ۸/۳درصد بیشتر از مردادماه هزینه کردهاند. تورم نقطهبهنقطه نیز از ۴/۴۲درصد به ۳/۴۵درصد افزایش یافته است. این شاخص نشان میدهد که قیمت سبد مصرف خانوار در شهریور ۱۴۰۴ نسبت به شهریور ۱۴۰۳ چه تغییری داشته است. نرخ سالانه این شاخص اقتصادی نیز از ۳/۳۶درصد به ۵/۳۷درصد رسیده که نمایانگر افزایش تورم بلندمدت است.
چنانچه گفته شد تورم سالانه «میوه و خشکبار»، «نان و غلات» و «نوشیدنیها» نیز هرکدام به بالاترین سطح خود حداقل از انتهای سال۱۴۰۲ تاکنون رسیدهاند. تورم نقطهبهنقطه نیز در ۱۰گروه کالایی رکورد مشابهی به ثبت رسانده است تا جایی که سطح فعلی شاخص کل نقطهبهنقطه از خرداد۱۴۰۲ تاکنون بیسابقه بوده است.
مکانیسم ماشه یا مدیریت نادرست داخلی؟!
با دیدن این آمار انگشت اتهام بسیاری از افراد به سمت بحث فعال شدن مکانیسم ماشه میرود اما سوالی که ایجاد میشود این است که این آشوب در بازار تا چه اندازه نتیجه ضعف در نظارت و مدیریت داخلی است؟ تا چه اندازه میتوانستیم جلوی این کابوس را برای خانوار ایرانی بگیریم؟
وحید شقاقیشهری، کارشناس اقتصادی دراینباره به «جهان صنعت» گفت: از ابتدا معتقد بودم که این مکانیسم فراتر از تحریمهای آمریکا نخواهد بود. تحریمهایی که آمریکا در سالهای اخیر بر اقتصاد ایران اعمال کرده، اثرات خودش را گذاشته است اما در ادامه گفتم که مکانیسم ماشه یک بهانه و ابزار جدید در اختیار آمریکا قرار میدهد. بهانهای که باعث میشود دیگر کشورها نیز از آن برای تحریم ایران استفاده کنند.
وی ادامه داد: پیش از مکانیسم ماشه، آمریکاییها با تهدید شرکای تجاری ایران آنها را وادار میکردند که با طرف ایرانی همکاری نکنند اما بعد از فعال شدن مکانیسم ماشه، بهانهای دست آمریکا افتاد که بگوید: «ایران به تعهدات برجامی خود عمل نکرده و طبق قانون باید تحریم شود» و در نتیجه، کشورها هم تبعیت کنند. ما در روزهای اخیر دیدیم که حتی ژاپنیها و ترکیه هم شروع کردند به تحریم برخی شرکتهای ایرانی؛ همان شرکتهایی که در ششقطعنامه پیشین قرار داشتند و اکنون دوباره باید اجرایی شوند.
شوک ناگهانی بر بازار
شقاقیشهری درباره ناتوانی تیم اقتصادی دولت در مدیریت وضعیت فعلی گفت: یک اتفاق دیگر هم در داخل رخ داد که بسیار مشهود بود؛ ضعف تیم اقتصادی دولت. هم وزارت اقتصاد و هم بانک مرکزی باید از ماهها قبل برنامهریزی و آمادگی لازم را ایجاد میکردند. آنها میتوانستند التهاب بازار را به تدریج کنترل و شرایط را طوری مدیریت کنند که شوک ناگهانی و بزرگی به کشور تحمیل نشود. حتی اگر قرار بود شوک منفی وارد شود، میشد این شوک به صورت تدریجی منتقل شود.
وی ادامه داد: اما وزارت اقتصاد و بانک مرکزی عملا کنار کشیدند و گفتند این مسائل ربطی به ما ندارد. طبیعی است در چنین فضایی، گروههایی که منتظر بهانهای بودند، بیشترین بهره را ببرند. همانها که منتظر بودند یک جهش شدید قیمتی اتفاق بیفتد. آمریکاییها به دنبال بهانه بودند تا تحریمها را نه با زور مستقیم بلکه با اتکا به بازگشت تحریمهای سازمان ملل، دوباره و گسترده اعمال کنند. در داخل هم عدهای آماده بودند از این بهانه استفاده کنند تا جهش قیمتها را رقم بزنند و منافع حداکثری خود را به دست آورند. متاسفانه در داخل هم هیچ برنامه روشنی برای مدیریت این شرایط طراحی نشده بود. این مرا بسیار نگران میکند. وزارت اقتصاد باید مسلط به اوضاع میبود، تصمیمات اصلاحی را پیاده میکرد و بانک مرکزی هم همینطور اما به نظر میرسد باز هم غافلگیر شدند.
افسارگسیختگی نرخ ارز و نتایج آن
بازار ارز در التهاب بیسابقهای به سر میبرد؛ شقاقی شهری در همینباره گفت: امروز قیمت دلار به عددهای غیرمنطقی مثل ۱۱۷هزار تومان رسیده است. در مردادماه حجم نقدینگی ما حدود ۱۱هزار همت بود. اگر دلار را ۱۱۰هزار تومان حساب کنیم، قدرت دلاری نقدینگی به حدود ۱۰۰میلیارد دلار میرسد؛ در حالی که در ۱۰سال اخیر هیچوقت کمتر از ۱۴۰ یا ۱۵۰میلیارد دلار نبوده است. یعنی دولت آنقدر منفعل بود که امروز با چنین شرایطی مواجهیم. غربیها برای بههم ریختن اقتصاد کشور برنامهریزی کرده بودند و موفق هم شدند، چون تیم اقتصادی دولت منفعل و رها عمل کرد. به نظر من وزیر اقتصاد و رییس بانک مرکزی باید پاسخگو باشند.
وی ادامه داد: تصور کنید یک کارگر ساده بخواهد فقط هزینه نان روزانهاش را تامین کند یا اجاره خانهاش را در پایینترین مناطق تهران بپردازد؛ حقوقش کفاف نمیدهد.