صورت سوختهاش را در آینه نگاه کرد. چقدر از دیدن چهرهاش وحشتزده میشد. چقدر دلش میلرزید و ترس وجودش را پر میکرد. به یاد اکبر افتاد. اکبر راننده سرویس مدرسهشان بود.
زن فالگیر با شکایت از دو دخترخاله مدعی شد آنها ۴ ساعت او را گروگان گرفتهاند و بعد از سرقت زنجیر طلا و گوشی تلفن همراهش، موفق به فرار از دست آنها شده است.
روسری رنگی ترکمنی، سپیدی صورت و چشم های کشیده اش را قاب گرفته بود و پیراهنی بلند ظاهر دخترانه اش را پوشانده بود… نامش ایلناز بود نازنین ایل…
رئیس دادگستری مهاباد گفت: حکم قصاص سه متهم که در شهریور سال گذشته یک جوان ۱۹ ساله به نام «صادق برمکی» را در این شهرستان به قتل رسانده بودند در دیوان عالی کشور تایید شد.