روز حادثه او را سوار خودرو کرده و به اطراف ورامین بردیم ابتدا با هم حرف زدیم اما در نهایت درگیرشدیم. کارگرم دستان «فرهاد» را گرفت و من طنابی را که در خودرو داشتم به دور گردنش پیچیدم و او خفه شد برای اینکه راز این جنایت مخفی بماند جسدش را با بنزین سوزاندیم و بعد بقایای جسد را دفن کردیم. سپس کیف او که یک چک و یک گوشی تلفن همراه داخلش بود سرقت کردیم، چک را من بردم و گوشی را به کارگرم دادم.