نقش بانکها در تامین مالی تولید، اهمیت بررسی اثر ادغام بانکها بر عرضه اعتبارات را بیش از پیش برجسته میسازد.
اعظم احمدیان:یکی از دغدغههای اصلی سیاستگذاران شبکه بانکی کشور، تامین مالی بخش تولید است. با توجه به فقدان ابزارهای مالی متنوع و بازارهای مالی گسترده در کشور، شبکه بانکی کشور مهمترین نقش را در تامین مالی تولید دارد.
از طرف دیگر، در راستای اصلاح ساختار نظام بانکی، بانک مرکزی درصدد ادغام چند بانک کوچک با یک بانک بزرگ است. مهمترین اهداف این ادغام، اصلاح ساختار مالی، تجمیع منابع بانکهای مورد نظر، بهبود کیفیت خدمات و بهبود عرضه تسهیلات است. مهمترین سوالی که مطرح است این است که آیا ادغام بانکهای کشور میتواند دسترسی بنگاههای اقتصادی به تسهیلات اعطایی را بهبود بخشد. برای پاسخ به این سوال، باید شرایطی که بانکهای کشور در آن در حال فعالیت هستند را مورد بررسی قرار داد. اقتصاد کشور در شرایط رکود تورمی است. این شرایط به مفهوم این است که تولید کالاها و خدمات با افزایش هزینه همراه است. افزایش هزینه به مفهوم کاهش توان بخش تولید در بازپرداخت تسهیلات است.
از آنجا که یکی از منابع بانکها برای پرداخت تسهیلات، بازپرداخت آن است، بنابراین افزایش مطالبات غیرجاری ثمری جز کاهش توان بانکها در پرداخت تسهیلات ندارد. بنابراین به نظر میرسد، ادغام بانکها، با وجود این چالش اساسی، در تامین مالی تولید با مشکلاتی مواجه باشد. از طرف دیگر، بر اساس ادبیات نظری وتجربی موجود، بانکهای کوچک، با توجه به دسترسی به منابع کمتر، به نظر میرسد، بیشتر به تامین مالی بنگاههای کوچک و متوسط میپردازند و بانکهای بزرگ، عمدتاً تامینکننده مالی بنگاههای بزرگ هستند. از دلایل این موضوع میتوان به هزینهبر بودن شفافیت اطلاعات برای بنگاههای کوچک دانست که با توجه به حوزههای فعالیت مختلف، نیازمند انواع مختلف تسهیلات هستند. از طرف دیگر بانکهای بزرگ به دلیل ساختار سازمانی پیچیدهای که دارند، به راحتی در مورد اعطای وام به بنگاههای کوچک نمیتوانند تصمیم بگیرند.
البته در مورد کشور ما، بررسی دقیقتر این موضوع مستلزم دسترسی به اطلاعات مالی بانکهای کوچک و بزرگ است. اگر بانکهای کوچک کشور، بر اساس ادبیات بانکداری دنیا عمل کنند، با ادغام بانکها، تامین مالی بنگاههای کوچک و متوسط با افزایش هزینه همراه خواهد بود. همچنین منبع اولیه برای تامین مالی بنگاههای کوچک بانکها هستند. بنگاههای کوچک فقط از تعداد محدودی از بانکها میتوانند تسهیلات دریافت کنند، بنابراین ادغام بانکها ممکن است اثر منفی بر کسب و کارهای کوچک داشته باشد، زیرا که با ادغام بانکها، کسب و کارهای کوچک به سختی میتوانند منابع تامین مالی جدید بیابند.
این تحلیل بر مبنای رابطه بانک بنگاه قرار دارد، بنگاهها انتظار نرخ وام کمتر، الزامات وثیقهای کمتر و عرضه وام بیشتر را دارند. وامگیرندگان به وجود ثبات روابط با بانکها بیشتر فکر میکنند. بنگاههایی که دارای هزینه رابطه بالا هستند، نمیخواهند رابطه با بانک را خاتمه دهند به این دلیل که یافتن یک بانک جدید به دلیل مسئله انتخاب بد در بازار اعتبارات مشکل است. بنگاههای کوچک و متوسط به دلیل دسترسی اندک به اطلاعات و داشتن رابطه محدود با بانکها دارای هزینه رابطه بالا هستند. بنابراین با ادغام بانکها هزینه رابطه برای بانکهای کوچک و متوسط افزایش یافته و دسترسی آنها را به خدمات مالی کاهش میدهد.
آنچه در پایان باید اذعان نمود این است که بررسی اثر ادغام بر عرضه اعتبارات لزوم دسترسی به دادههای صورت مالی بانکها قبل و بعد از ادغام ضروری است اما اگر فرض شود که رفتار بانکهای کشور در شرایط ادغام در مورد عرضه اعتبارات مشابه رفتار بانکها در ادبیات نظری است، لذا وجود احتمال کاهش عرضه اعتبارات به بنگاههای کوچک و متوسط و تغییر سبد قراردادهای تسهیلاتی از قرارداد با بنگاههای کوچک و متوسط به قراردادهای به بنگاههای بزرگ، ضرورت توجه به اثر ادغام بانکها بر عرضه تسهیلات را بیش از پیش برجسته میسازد.