تاریخ: ۳:۳۰ :: ۱۴۰۰/۱۰/۲۷
«دولت فراگیر» از شعار تا عمل

در حوزه سیاسی نیز مشخص نیست نظرات طیف‌های سیاسی مختلف در چه ابعادی مورد استفاده قرار گرفته است؟

مهرشاد ایمانی: جلسه اخیر سید ابراهیم رئیسی با شخصیت‌هایی از جمله علی لاریجانی، کمال خرازی، علی‌اکبر ولایتی و سعید جلیلی اذهان را به این سمت برد که شاید قرار است رئیسی دستِ‌کم در حوزه سیاست خارجی از نیروهایی با تفکرات مختلف استفاده کند؛ چنان‌که به‌تازگی عزت‌الله یوسفیان‌ملا، یکی از نزدیکان علی لاریجانی، درباره هدف برگزاری نشست اخیر به سایت «خبر سراسری» گفته است که هدف رئیسی از تشکیل این جلسه برقراری ارتباط میان دولت و نخبگان کشور بوده است: «من از جزئیات آن جلسه اطلاعی ندارم اما آقای رئیسی گفتند می‌خواهیم بین دولت و نخبگان کشور ارتباطی شکل بگیرد اما اینکه آیا از کسی تاکنون در حوزه‌های مختلف دعوت کرده باشند اطلاعی ندارم. قبلا هم دولت در این زمینه صحبت کرده بود که بعد از انتخابات رقابت‌ها تبدیل به رفاقت شود. کشور دچار مشکلات جدی است و کسانی‌که تجربه دارند کمک خوبی برای حل مشکل هستند و انتقادی که تاکنون بوده، پیرامون افرادی است که خود تصمیم می‌گیرند اما الان شرایطی است که این بار تنها برداشته نشود… . اینکه آقای رئیسی بخواهد این حلقه را باز کند، کار بسیار مثبتی است و وقتی خبر این جلسه را شنیدیم خیلی خوشحال شدیم.
خبری که این شخصیت سیاسی می‌دهد آن است که جلسه رئیسی با افراد مذکور صرفا برای «نزدیکی دولت به نخبگان» بوده که حالا این مهم در عرصه سیاست خارجی خود را نشان داده است؛ اما پرسش مهم در پی این خبر آن است که رئیسی از زمان شروع دولتش تاکنون در تحقق این شعار و البته دولت فراگیر چقدر موفق بوده است؟ و آیا کسب نظر از نخبگان سیاسی صرفا در حوزه سیاست خارجی خواهد بود یا بنای دولت کسب مشورت از تمام نیروهای سیاسی در تمام حوزه‌ها از جمله سیاست داخلی و اقتصاد نیز هست یا خیر؟
پاسخ به این پرسش گرچه ناظر به مشاهده رخدادها و تصمیم‌گیری‌های آینده است اما با نگاه به چندماه گذشته هم می‌توان پاسخی نسبی به این موضوع داد. رئیسی در ایام پیش از انتخابات گفت که وابسته به هیچ‌یک از جناح‌های سیاسی نیست و در ادامه شعار دولت فراگیر را مطرح کرد تا براساس این شعار از همه ظرفیت‌های سیاسی استفاده کند. بعد از پیروزی‌اش در انتخابات هم از دفترش با فعالان سیاسی اصلاح‌طلب و اصولگرا تماس گرفته شد، به آنها گفته شد که در ادامه مسیر دولت نظرات خود را بیان کنید. در میان آن افراد حتی نام اصلاح‌طلبانی به چشم می‌خورد که به‌زعم اصولگرایان نیروهای رادیکالی در جریان اصلاحات محسوب می‌شدند. اصلاح‌طلبان از این رویکرد استقبال کردند و گرچه هیچ‌کس انتظار نداشت که برای مثال رئیسی وزیری اصلاح‌طلب در دولتش قرار دهد اما این انتظار به وجود آمد که صدای منتقدان شنیده شود. برای مثال محمود صادقی در همان زمان نوشت: «قرار شد از طریق یک خط ارتباطی نظرات خود را به اطلاع این دوستان برسانیم. با ارزیابی‌های انجام‌شده مقداری از بدبینی اولیه فاصله گرفتم و از اینکه با توهم توطئه به قضیه نگاه کنم نگرانی ندارم اگرچه ممکن است این کار تبلیغاتی باشد؛ اما دلیلی برای اینکه نیت بدی پشت پرده باشد پیدا نکردم و بعد از رد و بدل کردن چند پیام، امروز چند پیشنهاد را ارائه دادم».
احمد زیدآبادی هم در کانال تلگرامی‌اش نوشت: «گوشی را برداشتم، گفته شد که از طرف دفتر سید ابراهیم رئیسی تماس گرفته‌اند. درخواستشان دریافت انتقادات، نظرات و پیشنهادهای من به آقای رئیسی در مقام ریاست‌جمهوری بود. گفتم: اگر بخواند؛ چراکه نه؟ تأکید کردند که حتما می‌خواند. با خود فکر کردم، خب، چه بهتر از این؟ لذا تصمیم گرفتم با توجه به مجموعه امکانات و محدودیت‌های آقای رئیسی، آنچه را به صلاح کشور و کمک به گذر ایران از این وضعیت اسف‌بار می‌دانم، به‌طور صریح و روشن و بدون هرگونه سانسور، هر از گاهی به‌صورت مکتوب به دفتر وی ارسال کنم و چنانچه به اندازه مثقالی هم مؤثر افتد، خالی از ارزش نخواهد بود. من مجموعه این مکتوبات را حفظ خواهم کرد تا‌ روزی که امکان نشر عمومی آنها در مجموعه‌ای فراهم شود. ازآنجاکه در این تماس گفته شد قرار است از همه صاحب‌نظران در زمینه‌های مختلف نظرخواهی شود، امیدوارم این خود نشانه‌ای از تحولی عملی در رویکرد زمامداری در کشور ما باشد».
واقعیت این است که رئیسی تاکنون هیچ‌ برخورد تندی با منتقدان نداشته است و حتی شاهد بوده‌ایم که چندی پیش برای دومین‌بار میزبان مدیران رسانه‌های اصلاح‌طلب بود که از نظر شکلی با رقبای سیاسی خود محترمانه برخورد کرده، اما مسئله آن است که چنین رویکردی در مقام عمل مشاهده نمی‌شود؛ یعنی استفاده دولت از نظرات نخبگان بروز و ظهور عینی و اجرائی نیافته است. کمااینکه با مشاهده ترکیب دولت و مدیرانش می‌توان گفت که رئیسی نه‌تنها از نیروهای میانه‌روی اصلاحات بلکه از اصولگرای میانه‌رو و سنتی نیز استفاده نکرده است. شاهد مثال آن ترکیب تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای است. رئیسی گرچه از افرادی چون لاریجانی و کمال خرازی برای نشستی مشترک دعوت می‌کند اما در عمل دستگاه دیپلماسی او و مشخصا تیم مذاکره‌کننده‌اش با نیروهایی نزدیک به سعید جلیلی بسته می‌شود یا حضور نیروهای دو دولت احمدی‌نژاد در کابینه دولت سیزدهم کاملا مشهود و محسوس است.
در حوزه اقتصادی نیز همین وضعیت مشاهده می‌شود. چندی پیش بود که احمد توکلی در گفت‌وگویی با روزنامه «شرق» گفت: «انتخاب برخی مشاوران و انتصابات بعضی وزیران و مسئولان درست نبوده که درمورد وزیران، مناسب یا نامناسب، مجلس هم شریک است. در ملاقاتی با آقای رئیسی، پیش از تنفیذ، عرض کردم که شما می‌توانید بحران اقتصادی را حل کنید اما به انجام مقدماتی ضروری محتاج هستید. ما الان در جنگ اقتصادی هستیم. اگر در جبهه‌ای از جبهه‌های جنگ بیم شکست باشد، باید بهترین امیران و سرداران را با زبده‌ترین لشکرتان به آن جبهه بفرستید. شما برای پیروزی در جنگ اقتصادی از تیمی هم‌نظر از اقتصاددانان مجرب و آزمایش‌پس‌داده دعوت کنید. جوان‌ها را معاون وزیر کنید تا طی چهار سال بعد که تجربه پیدا کردند، به وزارت برسند. کسانی را باید برای وزارت برگزید که علاوه بر ویژگی‌های لازم عمومی، در ارتباط با کارآمدی سه مشخصه داشته باشند. ۱- از دانش علمی نظری لازم مربوط به حوزه مأموریت برخوردار باشند. ۲- نسبت به مشکلات و واقعیت‌های حوزه مزبور شناخت قابل قبولی داشته باشند و ۳- در حوزه ذی‌ربط با مشکلات و معضلات دست‌به‌گریبان شده و کشتی گرفته باشند. کسی که کشتی نگرفته باشد، به سختی می‌تواند موفق شود… بعد افرادی را که با این ویژگی‌ها می‌شناختم، پیشنهاد دادم که پذیرفته نشد».
در حوزه سیاسی نیز مشخص نیست نظرات طیف‌های سیاسی مختلف در چه ابعادی مورد استفاده قرار گرفته است؟ نه فقط نظرات اصلاح‌طلبان بلکه اصولگرایان میانه‌رو. همه اینها در حالی است که از قضا مهم‌ترین منتقدان عملکرد دولت رئیسی در چندماه اخیر نه اصلاح‌طلبان بلکه اصولگرایان تندرو بوده‌اند و در شرایطی که اصلاح‌طلبان سکوت کرده‌اند و بیشتر نظاره‌گر عملکرد دولت‌اند و نمی‌خواهند با نقدهایشان مانعی بر سر راه دولت ایجاد کنند، برخی طیف‌های اصولگرایی تندترین انتقادها را علیه دولت مطرح می‌کنند و جالب است دولت رئیسی هم سعی می‌کند بیشتر حلقه تصمیم‌گیری‌اش را متشکل از همان‌ها کند؛ نیروهای جبهه پایداری و بعضا نزدیک به احمدی‌نژاد. با انتصاب‌های بعضا عجیب دولت هم نشانی از فراگیربودن دولت و نزدیکی میان تمام نخبگان با دولت دیده نمی‌شود.
به هر روی سید ابراهیم رئیسی تا این لحظه نتوانسته به شعار «دولت فراگیر» جامه عمل بپوشاند و مشخص نیست جلسه اخیر دیپلماتیکش که گویا با محور اخذ مشاوره درباره سفر اخیرش به روسیه بوده، تا چه‌ حد می‌تواند به اجرای نظرات مختلف در عرصه عینی و اجرائی بینجامد و اگر احیانا این موضوع در عرصه سیاست خارجی جا بیفتد، آیا می‌توان انتظار داشت که در عرصه‌های مهم دیگر مانند اقتصاد و سیاست داخلی هم محقق شود؟ همه اینها پرسش‌هایی است که عملکرد رئیسی در آینده پاسخشان را روشن می‌کند.

print

برچسب ها:

پاسخی بگذارید