آنها برای مهار قانون اساسی ابتکار به خرج دادهاند؛ از یکسو تصدی خود را مقدس پنداشته و با منتقدان، -علیرغم سلامت نفس، دلسوز و خدمتگزار بودن- حذفی برخورد میکنند و از سوی دیگر اجازه انتخاب به مردم نمیدهند و به فرمایش مقام معظم رهبری حقالناس را به جا نمیآورند.
مراد راهداری.دکترای اقتصاد و عضو هیئتعلمی گروه اقتصاد دانشگاه پیام نور
در یادداشت هفته قبل به روششناسی تحلیل آماری پرداختیم. در اینجا به شناخت روش تحلیل محتوا میپردازیم. نهتنها اعداد و ارقام روش تجزیه و تحلیل دارند تا راستنمایی آن هویدا شود، بلکه کلام و متن نیز روش تحلیل دارد. روش تحلیل محتوا با رویکرد شناخته میشود، یکی مفهوم عام و دیگری خاص آن. اینجا رویکرد عام مراد است، ولی به نوع خاص آن نیز میپردازیم. در نگاه عام، سخن هر فرد در هر سطح از معلومات، تقوا و در هر تخصصی که باشد، مخاطب میتواند آن را ارزیابی کند. صغری و کبرای استدلال در سخن باید صحیح و مستحکم باشد تا بر اذهان حقجو نشیند، قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً، (احزاب/۷۰). هر مطلبی، اعم از اینکه تاریخی، مذهبی، سیاسی، اقتصادی، یا فیزیک، شیمی و پزشکی و… باشد، یا به موسیقی، نقاشی و بهطور کلی هنر یا فنون تعلق داشته باشد، قابلیت ارزیابی دارد. یک مثال در حوزه سیاست با رویکرد عام؛ سخنگوی قبلی شورای محترم نگهبان گفتهاند که اگر نظارت ما در انتخابات نباشد، دزد و قاتل وارد مجلس میشوند. درحالیکه این مطلب خلاف قواعد عقلی است و در علم منطق به آن سفسطه میگویند. چون چهار نهاد، نیروی انتظامی، قوه قضائیه، وزارت اطلاعات و ثبت احوال باید درخصوص عدم سوءسابقه و صحت شخصیتی و رفتاری افراد اظهار نظر مستند، رسمی و همراه با پاسخگویی کنند. یعنی مدارک و مستندات قابل دفاع نیز در عدم تأیید ارائه کنند. درواقع همانطور که از نام نوع نظارات شورای محترم نگهبان مشخص است، باید میگفت ما طبق تشخیص و مصلحتاندیشیای که داریم، درخصوص حضور یا عدم حضور داوطلبان، بعد از تأیید چهار نهاد تصمیم میگیریم. در اینصورت لازم نبود آسمانریسمان به هم بافته شود!
منظور اولیه از نظارت آن شورا در قانون، نظارت بر حسن اجرا و فرضا عدم تقلب یا از این دست بود. متأسفانه آنها که از طریق استصوابی تأیید نمیشوند؛ نهتنها گاه در مورد آنها مدارک متقن وجود ندارد، بلکه فاقد اعتبار عقلی نیز هستند. فرضا درباره بعضی، دلیل عدم احرازش، درباره بعضی دیگر که تأیید شدهاند نیز صادق است! اما یکی تأیید شده و دیگری نه! حتی افرادی سال قبل برای مجلس تأیید نشدند، اما برای ریاستجمهوری تأیید شدند! چرا؟ طبق متون تحلیلی در این خصوص که توسط بعضی سیاسیون تحلیل شده است، میگویند معیار خوب و بدبودن افراد نیست، بلکه ملاک رأیآوردن یا نیاوردن است. برای مجلس رأیآوری محتمل بود، تأیید نشدند؛ برای ریاستجمهوری در سطح ملی احتمال رأیآوری قوی نداشتند، تأیید شدند، نقش تنوع فکری را نیز بازی میکردند. هیچ دلیل دیگری متصور نیست، اگر اخبار واصله درخصوص تأییدنشدگان غلط بوده باشد، اساس کار زیر سؤال خواهد رفت و ضعف بزرگی است. چنانچه تحلیل رفتار شود و پشتوانه فکری آن تحلیل شود، مشخص میشود، مثلا تحلیل بعضی این است که بستگی به برنامه صحنهگردانها برای این دوره چهار یا هشتساله دارد؛ اما راقم این سطور میگوید، آنطور که تاریخ مشروطه تا انقلاب اسلامی نشان میدهد، اساسا عدهای از کارشناسان حوزوی قائل به مردمسالاری نیستند، معتقدند نظر مردم حتی اگر اکثریت باشد، مبنای حکومت اسلامی نیست. بر این باورند که حکومت اسلامی امری الهی است و از متون دین نشئت میگیرد، نه نظر مردم! درحالیکه رسول خدا قائل به بیعت مردم با خود بود و خدا نیز فرموده است: لا اکراه فیالدین، چه رسد به دیگران!
آنها برای مهار قانون اساسی ابتکار به خرج دادهاند؛ از یکسو تصدی خود را مقدس پنداشته و با منتقدان، -علیرغم سلامت نفس، دلسوز و خدمتگزار بودن- حذفی برخورد میکنند و از سوی دیگر اجازه انتخاب به مردم نمیدهند و به فرمایش مقام معظم رهبری حقالناس را به جا نمیآورند و در صورت اشتباه، حتی به دستور معظمله جبران نمیکنند! اینجاست که مردم با تحلیل محتوا در سخن و رفتار، به تردید میرسند و تلاش میکنند این دوگانگیها را در عملکرد و گفتار کشف و تحلیل کنند و در صورت ضرورت عکسالعمل نشان دهند. تحلیل محتوا از عملکرد مردم در مشارکت اخیر، همین را نشان میدهد. در تحلیل محتوا به مفهوم خاص، سخنان متعدد شخص سیاسی را در سالیان مختلف کنارهم میگذارند و به نتایج جالبی از تناقض یا تطابق میرسند. حتی بسیاری از پند و اندرزها را با رفتارها برابر نهاده میکنند و نتایج قابلاعتنایی میگیرند، لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ، (صف/۲). گاهی ابتدا، وسط و انتهای یک سخنرانی یا مصاحبه و مجموعهای مطالب، قابلجمع نیست! یکی دیگر از روشهای تحلیل محتوا با رویکرد خاص، بررسی مجموع اظهارنظرها و یافتن تکرارها، تأکیدها یا نکات فراموششده و جامانده از ضروریات قابل بحث است. این رویکرد بیشتر مد نظر تحلیلگران روش محتوا است. گاهی یک ایده و نظر همراه با آثار احتمالی آن، باید در تحلیل محتوا سنجیده شود. فرضا گفتهاند بهجای تعلق یارانه بنزین به خودروها، به افراد تعلق گیرد! این ایده اشکالات متعددی دارد. افراد بیخودرو باید اقدام به فروش سهمیه خود کنند، آثار اقتصادی آن به کنار، آثار روانی و اجتماعیای که پدید میآورد، بررسی شده است؟! بعضی محاسبه کردهاند که حجم یارانه کمتر میشود و نه بیشتر! بنابراین در فضای مجازی آن را یک حقه تلقی کردهاند! مثالی دیگر، رشد حقوق سطوح پایین کارکنان دولت و بخش عمومی و کاهش رشد حقوق متوسط به بالا از جهت کاهش فاصله طبقاتی قابلتحسین است.
اما طبقات ضعیف که وجوه اضافهشده را برای مصرف ضروری هزینه میکنند، موجب رشد تقاضا و تورمزاست؛ طبقات متوسط به بالا آن را به پسانداز و سرمایهگذاری اختصاص میدهند، سبب رشد اشتغال و تولید میشوند، عدم رشد حقوق و مزایای آنها ممکن است سبب جابهجایی شغلی به بخش خصوصی یا مهاجرت نیز شود. آثار این نظر در لایحه بودجه ۱۴۰۱ باید دیده شود. کاربرد روش تحلیل محتوا در این دست مثالها، تحلیل ادله و تبعات نتیجه نظریات میشود و مشمول نوع عام است. برای نگاه خاص به تحلیل محتوا میتوان این مثال را زد؛ در سخنان و مطالب شخصیتهای علمی، سیاسی یا مذهبی و مانند اینها، میتوان کانون توجه به نکات خاصی را از طریق تکرار مطالب دریافت کرد. مثلا امام(ره) بر جنگ فقیر و غنی، دوری از اسلام سرمایهداری، آزادی و حق انتخاب آحاد مردم، مکرر تأکید میکردند؛ مقام معظم رهبری نیز بر اقتصاد مقاومتی، جهاد اقتصادی و پشتیبانی از تولید، از یکسو و حمایت از جریان مقاومت حهان اسلام در مبارزه با استکبار جهانی و ظلم، مکرر تأکید دارند. مخاطبان میتوانند مجموع نکات را بر اساس تکرار مفاهیم واحد، حتی با ادبیات و اشارات متفاوت، طبقهبندی و بر این مبنا به تحلیل بپردازند. از باورها، علایق، اهداف و اهمیتها بگویند. این سبک در آثار علمی، سیاسی، اجتماعی و مذهبی و مانند اینها قابل استفاده است. قرآن و نهجالبلاغه یا احادیث و روایات متقن نیز بر این مبنا قابل دستهبندی موضوعی و تحلیل هستند و اولویتها و حساسیتهای دینی را میتوان از این طریق استخراج کرد.
تحلیل تطبیقی یا مقایسهای از دو متن میتواند یافتههای خوبی به مطالعهگر دهد. در تحلیل بخشهای مختلف اقتصاد ایران، مثلا برای شناخت معضلات صنعت میتوان به مطالب صاحبنظران و خبرگان صنعت چه بهصورت عام یا در هر زمینه خاص، مانند صنایع الکترونیک یا غذایی مراجعه کرد؛ نکات مشترک و مورد تأکید این مجموعه را جمعبندی و بر این مبنا اولویتبندی کرد و بعد درصدد حمعبندی و یافتن راهحلها رفت. در سایر زمینهها و بخشها از جمله کشاورزی، حتی مسائل اجتماعی مثل اعتیاد، طلاق، عفاف و حجاب، اختلاس و سرقت و… به همین روش میتوان اوضاع را از زبان کارشناسان خبره شناخت و تحلیل کرد. اگر در طول مدتی مفهومی یا مطلبی، فرضا ابعاد «برجام» و مسائل آن مطرح میشد اما بعد تغییر شکل داده، این سؤال قابل طرح است که آیا تغییر محتوا نیز داده شده است؟ متن مذاکرات «لغو تحریم» چه فرقی با مذاکرات «برجام» دارد که با تغییر دولت این نام بر مذاکرات وین گذاشته شده است؟ محتوای گفتمان مسئولان عالیرتبه بررسی و حقوق متنوع اجتماعی در کلام آنها جستوجو میشود. مثلا علاوه بر انرژی هستهای، آیا حقوق دیگری که مردم دارند، مثل فقیرنبودن، شغلداشتن، حق رأی و از این دست چه اندازه در کلام و عمل رسیدگی میشود؟ در این نگاه با نوعی تحلیل محتوا نزد مردم و کنشگران سیاسی مواجه هستیم. یک متن میتواند دارای نکات و ظرافتهای فنی و فکری باشد. کنایه داشته باشد، صنعت ادبی یا منظور ضمنی سیاسی داشته باشد، یا بخواهد با اثبات چیزی، چیز دیگری را در حاشیه آن نفی یا تأیید کند، تغییر بار روانی و جهتگیری اذهان دهد و مانند اینها. تحلیل محتوا گاه به معرفتشناسی میانجامد. چون محقق میتواند با مطالعه چند اثر از یک فرد، به قول کوهن، پارادایم یا هسته زیربنایی دستگاه فکری آن نویسنده یا گوینده را کشف کند و به قول لاکاتوش نظام فکری او را دریابد. در آنصورت میتواند تحلیل خوبی از کیفیت شناخت و ارائه راهحل توسط دستگاه فکری مورد مطالعه دریافت کرد. با این نگاه شناختشناسانه، میتوان در مواجهه با یک مسئله، پیشاپیش دریافت آن فرد چه نظری برای حل آن خواهد داد و چرا؟