استان مازندران نیز از این برخورداری مستثنی نیست. ذخایر کشف شده مواد معدنی این استان به ویژه ذخایر زغالسنگ میتواند دستاوردهای چشمگیری در تولید مواد معدنی از این استان به بار آورد.
یدالله عبدی*- تحقق «جهش تولید»، شعاری که از سوی مقام معظم رهبری برای سال جاری عنوان شد، مانند هر اقدامی نیاز به ایجاد زیرساختهای منحصر به خود دارد. فراهم آمدن این زیرساختهاست که به بالفعل شدن پتانسیلها میانجامد و تولید را جهش میدهد. طبیعتا اگر شالوده و زیربنایی که تولید به آن نیاز دارد، ایجاد نشود بستری که برای برپایی بنای تولید به آن نیاز است، مهیا نمیشود و از تولید تنها حرف میماند و بس.کشور پهناور ایران از شمار گوناگونی از مواد معدنی برخوردار است. استان مازندران نیز از این برخورداری مستثنی نیست.
ذخایر کشف شده مواد معدنی این استان به ویژه ذخایر زغالسنگ میتواند دستاوردهای چشمگیری در تولید مواد معدنی از این استان به بار آورد. اما برای دستیابی به این مهم، لازم است موانع موجود بر سر راه را برداشت. من همواره گفتهام و اینجا هم میگویم معادن مازندران میتواند به اندازه نفت خوزستان برای کشور ارزآوری داشته باشد. اما چرا تاکنون این اتفاق نیفتاده است؟
از جمله چالشهای موجود این است که سازمانهایی همچون منابع طبیعی و محیطزیست بزرگترین موانع را بر سر راه تولید معدنی در مازندران ایجاد میکنند. در این استان عرصهای که برای معدنکاری در اختیار معدنکار قرار میگیرد، تنها یک هکتار است. آیا دستگاههای عظیم معدنی مانند بولدوزرها میتوانند در مساحت یک هکتار دور بزنند؟ علاوه بر این معدن، پلکانی استخراج میشود و استخراج پلکانی در این مساحت ممکن نیست. همچنین استخراج مواد خام آلودگی زیستمحیطی ندارد و خارج از منطقه شهری بنا میشود، اما محیط زیست موانع بسیاری بر سر راه معدنکاری در مازندران میتراشد.
واقعیت آن است که جاذبههای طبیعی مازندران هر چند در جای خود جالب توجه هستند اما بر معدنکاری که میتواند اسباب اشتغال، تولید و درآمد را فراهم آورد، ترجیح داده شده و امکان ایجاد معادن حتی در مناطق حفاظت نشده مازندران نیز فراهم نیست.وقتی یک معدن در حال کار است براساس قانون، باید ۱۵ درصد از حقوق دولتی بابت احیا و بازسازی محدوده معدنی در صندوق ذخیره دولت قرار گیرد و صرف زیرساختهایی شود که برای معدن ایجاد شده و مردم محلی هم از آن استفاده کنند؛ زیرساختهایی مانند جادهها و مسیرهای حمل و نقل.
وقتی این پول صرف زیرساخت نمیشود مردم محلی نیز از معدن بهرهای نمیبرند و در نتیجه در مقابل آن قرار میگیرند. در این شرایط معدن نه تنها برای آنها اسباب اشتغال و زیرساخت نیست که آسیبهای زیستمحیطی هم دارد. در چنین شرایطی معدنکاری برای حفاظت از کسبوکار خود مورد فشار قرار میگیرد.مشکل فقط به استخراج ختم نمیشود. در فرآوری نیز بیش از اینها میتوان کار کرد. چرا در شرایطی که مازندران رتبه نخست ذخایر فلورین را دارد یک کارخانه اسید فلوریدریک ندارد؟ ببینید یک کارخانه زغال شویی در سوادکوه چطور توانست زغالسنگ مازندران را احیا کند؟ اگر در استخراج و فرآوری دیگر مواد نیز همتی صورت گیرد که در مورد زغالسنگ صورت گرفت، آیا جهش تولید عملی نمیشود؟
بنابراین انتظار میرود دستگاههای اجرایی مرتبط همکاری بیشتری برای تولید معدنی داشته باشند تا تولید، اشتغال و ارزآوری از محل منابع معدنی مازندران حاصل و تولید، موتور محرک چرخ صنایع داخلی شود. معدنکاری مازندران بیش از اینها نیاز به همکاری مسوولان استانی دارد.
*عضو هیاترییسه انجمن صنعت و معدن مازندران