گروه: اجتماعی
تاریخ: ۱۴:۳۷ :: ۱۳۹۶/۰۷/۲۶

نازنین دختر ۱۹ ساله‌ای است که تمام زندگیش عشق به کره جنوبی است. او روی کوله‌پشتی و پولیوری که پوشیده برچسب‌هایی به زبان کره‌ای زده. او حالا دو سال است که تصمیم گرفته از ایران برود و در سئول زندگی کند.

هفته‌ای سه بار با مادرش به کلاس خصوصی زبان کره‌ای می‌رود و هر روز با گوش کردن به آهنگ‌ها و دیدن سریال‌ها تمرین می‌کند. او دلباخته خواننده‌ها و بازیگران کره‌ای است و اتاقش پر از عکس‌های آنها. اما این داستان تنها داستان نازنین نیست. به گفته روانشناسانی که با آنها صحبت کرده‌ام دختران و پسران جوان زیادی در ایران عاشق کره جنوبی هستند. دختران و پسرانی که تمام آرزویشان دیدن هنرمندان کره‌ای است و شاید بهتر باشد بگویم؛ کره‌ای شدن. این روانشناسان تأیید می‌کنند که با تب کره‌ای شدن مواجه هستیم تا جایی که حتی بعضی‌ها می‌خواهند عمل تغییر جنسیت بدهند تا شاید از این طریق بیشتر شبیه کره‌ای‌ها شوند. در این مرحله است که پدران و مادران ناچار از مراجعه به روانشناسان هستند. در این جلسات بزودی مشخص می‌شود که ادعای مطابق نبودن روح و جسم درست نیست و نیازی هم به عمل تغییر جنسیت نیست، بلکه ریشه قضیه خیلی ساده در هیجان کره‌ای شدن است. کره‌ای شدن؟ چرا و به چه دلیل؟
اولین پرده از داستان عشق ایرانی‌ها به کره جنوبی از سریال‌های تلویزیونی شروع شد. سریال‌هایی که هر شب مردم را پای تلویزیون میخکوب می‌کرد. قصه‌هایی از مردان دلیر و جنگجو یا زنانی که پا به پای مردها کار می‌کردند. «جواهری در قصر» و «امپراطور دریا» با بازیگرانی که بسرعت به دل مردم راه پیدا می‌کردند تب کره را در ایران شعله ور کردند. آن زمان تی‌شرت‌ها و عکس‌های این بازیگران بخوبی به فروش می‌رفت و رستوران‌های آسیای شرقی تهران هر روز شلوغ‌تر می‌شد. اما کار به اینجا ختم نشد و شبکه‌های ماهواره‌ای با انبوهی از سریال‌های ۵۰۰ قسمتی هم روی موج آمدند. چه کسی فکر می‌کرد این تب ریشه بدواند و حالا تبدیل به نوعی فرهنگ گریزی و آموزش زبان و رقص و آشپزی و حتی جنسیت گریزی شود. آیا با تغییر جنسیت می‌شود شبیه دختران و پسران کره‌ای شد؟ اگر بشود که به دردسرش می‌ارزد!
احمد اخوان روانشناس را در دفترش ملاقات می‌کنیم. او از دختران و پسرانی می‌گوید که برای مشاوره در مورد تغییر جنسیت به دفتر روانشناسی می‌آیند. نوجوانانی در سنین بین ۱۵ تا ۲۰ سال: «از فروردین تا حالا ۱۳ پرونده که ۹ پرونده متعلق به دختران و چهار پرونده متعلق به پسران بوده با تفکرات ترنس داشته‌ایم. سال پیش هم ۲۵ پرونده داشتیم. اغلب مراجعه می‌کنند تا ما خانواده‌ها را راضی کنیم که آنها عمل کنند یا برعکس؛ خانواده‌ها مراجعه می‌کنند که آنها را پشیمان کنیم. معمولاً هم بعد از آزمایش غدد می‌فهمیم هیچ مشکلی وجود ندارد. بعد از مشاوره هم متوجه تأثیرپذیری آنها از فیلم‌ها و سریال‌ها و خوانندگان کره‌ای می‌شویم و شروع می‌کنیم به درمان.»
اخوان برای ما از شکل لباس پوشیدن شبیه به هم مراجعین می‌گوید؛ دخترانی که لباس پسرانه می‌پوشند و پسرانی که موهای خود را صاف می‌کنند و روی صورتشان می‌ریزند: «بیشتر آنها بدون کلاس رفتن و در خانه زبان کره‌ای یاد گرفته‌اند و آنقدر مسلط هستند که به راحتی به این زبان صحبت می‌کنند. اغلب هم از طبقه اجتماعی متوسط به بالا هستند.» وی از دختری می‌گوید که هر روز به خواننده مورد علاقه‌اش ایمیل می‌زده و به او ابراز عشق می‌کرده و تمام آهنگ‌هایش را هم از حفظ بوده.
نازنین و مادرش از کلاس خصوصی زبان کره‌ای بیرون می‌آیند. فقط می‌شود از روی نمادها و کلمات کره‌ای که روی لباس و کیفش زده فهمید که او از عاشقان کره است. آنها را توی حیاط مؤسسه آموزش زبان خارجی می‌بینم. مادرش زنی جوان است و آن‌طور که خودش می‌گوید هفته‌ای سه بار با هم به کلاس خصوصی می‌آیند و قصدش این است که بزودی برای ادامه تحصیل دخترش به سئول بروند. از او می‌پرسم چرا کره جنوبی؟ می‌گوید: «هر دوتا عاشق کره هستیم و خب این همه آدم به جاهای مختلف دنیا مهاجرت می‌کنند و ما هم کره جنوبی را دوست داریم.»
انگار از سؤالم خوشش نیامده. نازنین وسط حرف می‌آید و با تعصب از علاقه‌اش به کره می‌گوید: «من مردمش را خیلی دوست دارم. با چند نفرشان توی شبکه‌های اجتماعی دوستم. باهم حرف می‌زنیم و بعضی وقت‌ها توی زبان کمکم می‌کنند. حتی یکی از آنها ایران آمد و همدیگر را دیدیم. خیلی مهربان و دوست داشتنی هستند.»

مادرش ساکت با چشمانی که تنگ شده و مشکوک به سؤال‌ و جواب‌ها گوش می‌دهد. از نازنین در مورد علاقه‌اش به موسیقی و سریال‌های کره‌ای می‌پرسم. لبخند روی لبش می‌آید و با ذوق خاصی از عشقش به خواننده‌ها و گروه‌های موسیقی کره‌ای می‌گوید: «آرزوی من است یک بار برم کنسرتشان. آنقدر به در و دیوار اتاقم عکس‌شان را زده‌ام که بعضی شب‌ها خواب می‌بینم وسط کنسرتم.»
به دفتر خانم روانشناسی در خیابان میرداماد می‌روم که به صورت تخصصی روی جوانان و نوجوانان کار می‌کند اما دوست ندارد نامی از وی در گزارش درج شود. او برای ما از تعداد بالای مراجعینی می‌گوید که برای تغییر جنسیت به مطبش می‌آیند و معتقد است رابطه معنی داری بین مراجعین تغییر جنسیت با علاقه آنها به سریال‌ها و انیمیشن‌ها و موزیک‌های کره‌ای وجود دارد: «نوجوانان خیلی زیادی با این گرایش دیده‌ام و معتقدم همبستگی مثبتی بین کسانی که اختلال هویت جنسی دارند با علاقه‌مندی آنها به سریال‌ها و فیلم‌های خارجی بخصوص کره‌ای وجود دارد. در واقع می‌توان این‌طور گفت که هر نماد یا مدلی که تفاوت زن و مرد را به حداقل می‌رساند، می‌تواند آسیب‌زا باشد.»
او برای ما از فیزیک مردان و زنان شرق آسیایی می‌گوید و اینکه سخت می‌شود فقط از روی صورت تشخیص داد که فرد مرد یا زن است و شاید یکی از دلایل این گرایش‌ها در نوجوانان نیز همین نوع فیزیک و صورت باشد: «البته نمی‌شود به راحتی گفت فقط به خاطر دیدن فیلم و سریال کره‌ای این اتفاق می‌افتد و حتماً دلایل دیگری هم وجود دارد.»
فهمیدن دلیل واقعی این همبستگی بین مردان و زنان جوانی که می‌خواهند تغییر جنسیت بدهند و تماشای فیلم‌های کره‌ای کار راحتی نیست. حتی برای روانشناسانی که در این گزارش با آنها صحبت کرده‌ام هم موضوع کمی پیچیده است. آنها معتقدند باید در این زمینه کار آزمایشگاهی و پژوهشی ویژه‌ای انجام داد. اما مصطفی زارعان روانشناس کودک و نوجوان مسأله را از زاویه دیگری بررسی می‌کند. او از پژوهشی در دانشگاه شهید بهشتی می‌گوید که بر روی محتوای قصه‌های درسی سه کشور ایران، ژاپن و آلمان انجام شده: «در این پژوهش بیشترین مفهومی که در دروس ایرانی تکرار شده، مطیع بودن است. آلمانی‌ها پشتکار و پیشرفت و ژاپنی‌ها پایبندی به ارزش‌های گروهی و پیشرفت را بیشتر مد نظر دارند. بنابراین وقتی ما در کتاب‌های درسی روی مطیع بودن تمرکز می‌کنیم و از طرف دیگر نمادهای فرهنگی مناسبی برای نسل جدید تولید نمی‌کنیم، خیلی عجیب نیست که این پدیده‌ها اتفاق بیفتد.»
زارعان از مراجعه پسری می‌گوید که از اعتماد به‌نفس پایینی برخوردار بوده و عشق بی‌حد و اندازه‌ای به رقص کره‌ای داشته: «تمام زندگی‌اش را برای یاد گرفتن زبان کره‌ای و رفتن از ایران گذاشته بود. دلش می‌خواست در کره درس بخواند و رقص یاد بگیرد.» او نیز یکی از دلایل علاقه جوانان و نوجوانان ایرانی به کره‌ای‌ها را فیزیک و شکل صورت کره‌ای‌ها می‌داند: «آنها صورت معصوم و کودکانه‌ای دارند و این معصومیت گرایش را بیشتر می‌کند.»همین چند روز پیش بود که خبری از حضور یک خواننده ترکیه‌ای در ایران بحث داغ شبکه‌های اجتماعی شده بود.
خواننده‌ای که برای افتتاح یک رستوران به تهران آمد و با هجوم طرفدارانش مواجه شد. هواداران برای گرفتن سلفی سر از پا نمی‌شناختند و این شور و اشتیاق آنها حتی برای خود آقای خواننده هم عجیب بود. طرفداران ترکیه، کره، آلمان، فرانسه یا امریکا؛ شاید هیچ یک از اینها اتفاق جدیدی نباشد و تنها الگوهاست که تغییر می‌کند. کشور بعدی کجاست، برزیل یا بلاروس؟

منبع:ایران

print

پاسخی بگذارید