شهریارانى که کارهاى گران از دستشان برآمده است، آنانى بودهاند که راستکردارى را به چیزى نشمردهاند و با نیرنگ، آدمیان را به بازى گرفتهاند و سرانجام بر آنان که راستى پیشه کردهاند، چیره گشتهاند
مهسا جزینی . هفته گذشته مصادف بود با سیامین سالگرد فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی. درباره دلایل فروپاشی به تفصیل در همه این سالها صحبت شده اما میخائیل گورباچف بعدها به نکته جالبی دراینباره اشاره کرد. او فاش کرد که حادثه نیروگاه چرنوبیل، شاید بیشتر از روند اصلاحات سیاسی و اقتصادی به فروپاشی شوروی کمک کرده بود. گورباچف اگرچه توضیح نداده که بهطور مشخص کدام جنبه از این حادثه نقش مؤثرتری داشته است، تبعات انسانی ماجرا، بیمبالاتی مسئولان یا پنهانکاری؟ اما «نیکلاس .جی. کالی» در کتابی با موضوع دیپلماسی عمومی توضیح میدهد که تصمیم مسکو برای پنهانکردن ماجرا -صرفنظر از خطراتی که سلامتی مردم را تهدید میکرد- صدمات زیادی به اعتبار کرملین وارد کرد. این احتمالا همان صدمهای است که گورباچف از آن بهعنوان دلیلی مهم در فروپاشی یاد کرده است. یک دانشجوی ایرانی که آن زمان ساکن شهری در ۷۰۰ کیلومتری چرنوبیل بوده میگوید که ما تازه دو ماه بعد از حادثه در جریان ماجرا قرار گرفتیم. گفته میشد که خبر اولیه را هم مردم شوروی ابتدا از رسانههای خارجی شنیدند. خط اصلی داستان مینیسریال «چرنوبیل» هم که اخیرا ساخته شده بر همین پنهانکاری تکیه دارد. جملهای کلیدی در مسیر سریال بارها تکرار میشود: «بهای دروغ چقدر است؟»
طرفه آنکه نتیجه تصمیم کرملیننشینان برخلاف توصیه ماکیاولی از کار درآمد که گفته بود: «شهریارانى که کارهاى گران از دستشان برآمده است، آنانى بودهاند که راستکردارى را به چیزى نشمردهاند و با نیرنگ، آدمیان را به بازى گرفتهاند و سرانجام بر آنان که راستى پیشه کردهاند، چیره گشتهاند» یا «ریاکاری نهتنها برای حکومت شهریاری واجب است، بلکه میتوان تا هر زمان که لازم باشد بهآسانی به آن ادامه داد». ماجرا این است که در عصر پساماکیاولیسم این «چیرگی» ناشی از «ریاکاری» که قرار بود به «آسانی» سیاست را سامان دهد، کمی بیش از حد معمول «مشکل» شده است. عمل به آموزههای ماکیاولی برای شهریاران مدرن بیشتر خسارتبار بوده تا نجاتبخش! آموزههای جدید سیاست میگوید که میان پنهانکاری و مردمسالاری که ضروریترین عنصر آن پاسخگویی است، تناقض وجود دارد. پنهانکاری شکلی از قاعده سیستمی است که مردم را از داشتن آنچه منطقا منفعت عمـومی است، محروم میکند. با این تعریف نباید تعجب کرد که چرا حکومت سوسیالیستی شوروی، انفجار چرنوبیل و ابعاد آن را از مردم پنهان نگه داشته بود؛ غافل از اینکه نمیتواند برای همیشه به این پنهانکاری ادامه دهد. هانا آرنت در مقاله «دروغ در سیاست» (Lying in Politic) که تنها چند ماه پس از افشای دروغگویی مسئولان آمریکا در جنگ ویتنام، یعنی نوامبر ۱۹۷۱ منتشر کرد، بر برجستهکردن نیت مسئولان و دستاندرکاران وقت برای ترتیبدادن یک دروغ سازمانیافته تمرکز کرد. آرنت سعی داشت توضیح دهد چرا نمیتوان حقیقت را برای همیشه کتمان کرد. به پاسخهایی که آن زمان آرنت به این سؤال میدهد، امروز ما میتوانیم چند عامل فنی را هم اضافه کنیم. مهمترین آن فناوریای است که اجازه ثبت و ضبط راحت، سریع و بَعد انتشار گسترده و در لحظه همهچیز را به همه ما داده است.