«پیرسرا» از قدیمیترین محلات رشت به هنریترین محله شهرهم معروف است و کوچه و پس کوچههایش پراست از خانههای قدیمی و آثار تاریخی اما...
سرویس فرهنگی اقتصادشمال،در این محله قدم به قدم مغازه صنایع دستی میبینی؛ از گمجگیلان و سفالهای زیبا گرفته تا حصیرهای دستباف و کفگیرهای چوبی و آثاری که کم کم در این شهر هم از یاد میروند.
ساعت حدود ۶ عصر است و محله پیرسرا پر از جنب و جوش و حس زندگی. این محله از یک طرف به سبزه میدان میرسد و از طرف دیگر به خیابان سردار جنگل. محلیها میگویند کلی خانه تاریخی در این محله هست که رها شده و کسی به فکر مرمتشان نیست. برخی از بناها را میراث فرهنگی استان گیلان شناسایی و ثبت کرده و برخی هم در روند ارث و میراث و داستانهای پیچیده خانوادگی بی صدا و آرام ویرانه شده یا دارند ویرانه میشوند.
میترا مسئول یکی از مغازههای صنایع دستی این محله میگوید: «خیلیها که اصالتاً رشتی هستند هم این محله را نمیشناسند اما ما به واسطه شغل پدرم که در همین محله بود، همیشه اینجا میآمدیم و از کنار خانههای قدیمی و زیبایش میگذشتیم. برایمان واقعاً تکان دهنده است که خیلی از این خانههای زیبا و تاریخی این طور رها شده.» محلیها میگویند بیشتر گردشگران رشت و استان گیلان علاقهای به بازدید از آثار تاریخی ندارند و اغلب برای دیدن دریا و جنگل به این منطقه میآیند و شاید همین موضوع هم سبب شده خیلی مسأله خانههای تاریخی گیلان جدی گرفته نشود و خیلیها هم نمیدانند بجز پیرسرا در استادسرا، خیابان ساغری سازان، مطهری و سردارجنگل رشت هم پر است از خانههای تاریخی که خیلیهایشان متعلق به شخصیتهای هنری و ادبی معاصرند.
از یکی از خیابانهای اصلی پیرسرا میگذرم. همراهم یکی از ساختمانهای قدیمی را که در حال تخریب است، نشان میدهد. بنایی که مثل اغلب ساختمانهای این محله تراسی رو به خیابان دارد. در چوبی خانه باز است، مقابلش گلدانهای گل چیده شده و مرد جوانی دارد به گلهایش رسیدگی میکند و همزمان جواب چند مشتری را میدهد. رامین پورآریان میگوید: این خانه متعلق به پدر مادربزرگش بوده، یعنی دقیقاً سه نسل پیش و به خانه «گیگاسریها» مشهور است و چون وارثان زیادی دارد نتوانستهاند خوب به وضعیتش رسیدگی کنند. هرچند اگر هم میخواستند مرمت و تعمیرش کنند در توانشان نبود؛ چون نه مصالح خانه این روزها پیدا میشود نه آنها بودجه کافی برای این کار دارند.
به در قدیمی و سقفهای چوبی خانه که از چوب سرخدارند اشاره میکند: «بعضی اوقات دانشجوهای رشته معماری میآیند پولی میدهند و میبرم بالا خانه را نشانشان میدهم. از در و دیوار عکس میگیرند. عکس این خانه تا کشورهای خارجی هم رفته. اما چه فایده فعلاً کسی به فکرش نیست و رو به خرابی است.» با اینکه هوا رو به تاریکی است قبول میکند بخشهایی از خانه را نشان من و همراهم بدهد. بالا رفتن از پلههای نیمه ویران کمی سخت است. حیاط خانه از آن حیاطهایی بوده که درشکه واردش میشده برای همین بزرگ و پر از اتاقهای مجزاست. هرچند امروز پر است از مصالح خانهای در حال ویرانی. زمانی خدمه خانه در اتاقهای حیاط زندگی میکردهاند. خانهگیگاسریها هم مثل اغلب خانههای تاریخی این محله متعلق به یکی از اعیان محله بوده. همراهانم از خانه «حاجیچی» هم حرف میزنند که در همان نزدیکیهاست اما میگویند خانه گیگاسریها از آن هم قدیمیتر است و عمرش به صد سال میرسد.
حالا وارد خانه شدهایم. همراهان محلیام سقفهای چوبی را نشانم میدهند و توضیح میدهند که این چوبها برای خانههای گیلان مناسب بوده و به راحتی نمیشکند و بید و سایر حشرات هم به راحتی درونشان نفوذ نمیکند. اگر هم در ملکی از چوب سرخدار استفاده نمیشده از چوب مازو که همان بلوط است یا آزدار که هر دو مقاومت زیادی در برابر رطوبت داشتهاند استفاده میکردند.
طبقه بالای ساختمان هر چند به هم ریخته اما به قدری زیباست که مسحور تماشایش میشوم. یک میز بزرگ قدیمی کناری رها شده. آشپزخانه، خوش نشین و همه اتاقهای خانه شومینه دارد با طاقچههایی زیبا. دیوارها همهگچبری شده. محو تماشا هستم که صاحبخانه هشدار میدهد جلوتر نروم چون خطرناک است؛ گوشهای از سقف پایین آمده. آنها میگویند مرمت این خانه کار یک نفر و دو نفر نیست و به گروهی از متخصصان نیاز دارد.
حمام «گلزار» یکی دیگر از بناهایی است که همه در پیرسرا دربارهاش حرف میزنند. حمامی تاریخی متعلق به دوره قاجار که فقط در قدیمی و کاشیهای زرد رنگش با نقوش و تصویری از احمدشاه باقی مانده وهمانها هم به ثبت ملی رسیده؛ بنا کاملاً ویران شده است.
یکی از محلیها میگوید: «از بچگی همیشه از این مسیر رد میشدم و تا یادم میآید این حمام همین طور رها شده بود. البته میگویند این روزها میراث فرهنگی دست رویش گذاشته.» پیرسرا را خیلیها با مغازههای خراطیاش به یاد میآورند؛ استادکارهایی که یکی بعد از دیگری از محله رفتهاند بیشتر به خاطر ورشکسته شدن. چند نفری از آن نسل قدیمی خراطها باقی مانده و همچنان مشغول کارند.
همراهانم در کوچه حکیمی محله پیرسرا خانه «نصرت رحمانی» شاعر محبوب معاصر را نشانم میدهند. خانهای که گویی فروخته شده و کسی هم اجازه بازدید از آن را ندارد. محله پیرسرا پر است از این خانهها که نمیتوانم تک تکشان را ببینم و تاریخچهشان را برایتان بگویم. میراث فرهنگی برخی از این خانهها را از وارثانش خریده و برخی هم حاضر به فروشش نیستند. گشت و گذارم در محله ادامه دارد؛ خانههایی با سقفهای سفالی و تراسهای رو به بیرون در محله فراوانند. خانههایی که هرکدام بخشی از تاریخ و فرهنگ گیلان را در خود ثبت کردهاند. سقف خیلی از خانهها جلو آمده تا از برخورد مستقیم باران و تخریب بنا جلوگیری کند.
مهدی نیکنام، مرمتگر آثار باستانی میگوید: «بیشتر خانههای گیلان برونگرا هستند؛ یعنی حیاط مرکزی ندارند و حیاط و باغ بزرگشان وسط خانه قرار گرفته و پنجرهها هم رو به بیرون هستند تا کوران هوا در خانه جریان داشته باشد. این برونگرایی روابط عمومی خوب مردم گیلان را هم نشان میدهد.» او از تراسهای «غلام گرد» یعنیتراسهایی که ۳۶۰ درجه دور خانه چرخیدهاند هم نام میبرد. تراسهایی که با برآمدگی و مورب بودنشان از بنا در برابر آفتاب و باران محافظت میکردهاند و محل انتظار غلام برای گرفتن دستور ارباب خانه بودهاند.
به یکی دیگر از خانههای قدیمی پیرسرا سر میزنم. درست زمانی که صاحبخانه کارگرانی برای مرمت خانهاش آورده. بیحوصله و کلافه جوابم را میدهد. دلگیر است از اینکه میراث فرهنگی برای مرمت خانهاش قدمی برنمیدارد و پیدا کردن مصالح و مرمت خانه واقعاً کار سختی است. مرد میگوید خودش ۷۰ سال در این خانه زندگی کرده؛ حاضر میشود حیاط خانهاش را با آن درخت انجیر زیبایش نشانمان دهد. حیاطی زیبا و پر ازاتاقهایی که زمانی اقامتگاه خدمه خانه بوده. چراغ اتاقها خاموش است و سالهاست کسی از آنها استفاده نمیکند. چند اتاق طبقه بالا محل زندگی مرد و خانواده اوست.
مهدی نیکنام برایم توضیح میدهد که هفتاد تا هشتاد درصد خانههای رشت متعلق به دوره پهلوی و قاجار هستند که معمولاً با سقفهای شیروانی و سفالی بنا میشدهاند تا از نفوذ رطوبت و بارندگی به داخل بنا جلوگیری کنند. این سقفها در دوره پهلوی و قاجار بیشتر بوده و این سالها تبدیل به سقفهای کرکرهای شده. او با اشاره به خانههای قدیمی و تاریخی رشت میگوید: «سازمان میراث فرهنگی که مسئولیت آن از نامش پیداست خیلی تلاش میکند این خانهها را خریداری و مرمت کند اما بودجهاش به اندازهای نیست که بتواند از پس همه خانهها بربیاید و خیلی اوقات تلاشهایشان نتیجه نمیدهد. خیلی از مالکان هم علاقهای به فروش ملکشان ندارند و فقط به جنبههای تجاری و مالیاش فکر میکنند؛ اینکه خانه را بفروشند یا در زمینش خانهای جدید و چند مغازه بسازند. حمام «گلزار» از آن دست بناهایی است که امسال قرار است مرمت شود و الان هم کاشیهایش در دست مرمت است.»
او میگوید: «گردشگران شمال برای سفر به این منطقه دل مشغولیهای دیگری دارند و معمولاً برای دیدن جنگل، کوه و دریا برنامهریزی میکنند و تقریباً کسی در سفر به گیلان وقتش را برای بازدید آثار تاریخی نمیگذارد. برای همین مرمت و بازسازی این بناها ردیف بودجه مناسبی ندارد. در حالی که محلات قدیمی رشت مثل همین پیرسرا یا ساغریسازان جاذبههای گردشگری زیادی دارند.» به گفته او، بیشتر خانههایی که در این محلات قدیمی باقی مانده خانههای اربابی، هنرمندان، کلانتران شهر، شهرداران و پزشکان بوده؛ چراکه افراد عادی برای احداث چنین بناهاییوسع کافی نداشتهاند.
البته این را هم باید گفت که این روزها خیلی از بناهای قدیمی شهر زندهسازی شده؛ یعنی کاربری نزدیک به کاربری قبل یافتهاند. مثلاً اگر کاروانسرا بوده تبدیل به هتل شده یا به عنوان یک مرکز فرهنگی مورد استفاده قرار گرفته مثل خانه فرهنگ گیلان. خانه هوشنگ ابتهاج، خانه ابریشمی، خانه رحمت سمیعی، خانه اشکوری، خانه آوانسیان، خانه سردار جنگل و خانه بزرگانی دیگر که از جمله بناهای تاریخی و معروف رشت هستند. امسال و در آستانه سال نو، اگر به گیلان سفر کردید، بد نیست در کنار طبیعت زیبا و دریا و جنگلش، سری هم به این بناهای تاریخی بزنید و در محلههای هنری رشت قدم بزنید. مطمئن باشد چهره دیگری از گیلان زیبا را خواهید دید.
ایسنا