رشد خوب، رشدی است که در نتیجه مشارکت مردم، فعالیتهای آزاد بخش خصوصی و سلیقه مصرفکننده در تعیین میزان کالا حاصل شده باشد.
محمدقلی یوسفی*هرچیزی که رشد کند خوب نیست کمااینکه غدههای سرطانی نیز رشد میکنند. کیک اقتصادی در کشورهای جهان مانند یک غده سرطانی در ایران است که در تمام حوزهها ریشه میدواند و به جای رشد فعالیتهای تولیدی و اشتغالزا، به افزایش فعالیتهای سفتهبازانه و دلالی، واسطهگریهای مالی، هزینههای دولتی، فساد، بازار سیاه و نقلوانتقالات نابجای پولی دامن میزند. بنابراین باید بین رشد خوب و رشد بد اقتصادی تفاوت قائل شویم.
رشد خوب، رشدی است که در نتیجه مشارکت مردم، فعالیتهای آزاد بخش خصوصی و سلیقه مصرفکننده در تعیین میزان کالا حاصل شده باشد. رشدی که نتیجه تولید صنعتی و کشاورزی باشد، نشاندهنده کارایی و بهرهوری، توسعه فعالیتهای بخش خصوصی و همچنین تعامل سازنده با جهان است. در کشورهای پیشرفته با اقتصاد آزاد، رشد اقتصادی نتیجه فعالیت بخش خصوصی بوده بنابراین رشد حاصلشده را میتوان یک رشد خوب دانست.رشد بد نیز رشدی است که در نتیجه هزینههای دولتی، تزریق پول به جامعه، عدم کارایی و تورم و بیکاری و مشکلات مربوط به مداخلات دولت ایجاد شده باشد. این رشد در غالب موارد ناشی از واسطهگریهای مالی، دست به دست شدنهای پولی، دلالیها و فعالیتهای غیرمولد و عدم کارایی و رشد مصرف است و در نتیجه فعالیتهای مردمی ایجاد نشده است.
در کشوری همچون ایران که دولت ۸۵ درصد اقتصاد را در اختیار دارد بنابراین رشد اقتصادی رشد بدی است و از محل افزایش هزینههای دولت حاصل میشود.به این ترتیب اگر سرمایهگذاریها غلط صورت گیرد و منابع در جای نادرستی هزینه شود، بیانگر آن است که بر مسیر نادرستی گام برداشتهایم. بنابراین در بسیاری از موارد هزینههای فرهنگی، دولتی و هزینههایی که در کشور میشود به رشد اقتصادی منجر میشود اما چنین رشدی، رشد مصرفی است نه رشد تولید. یکی از موضوعاتی که حتی در محافل آکادمیک هم نادیده گرفته میشود شاخص رشد اقتصادی است و برخلاف آن چیزی که در بحثهای نظری وجود دارد، جابهجایی پول منجر به رشد اقتصادی میشود اما این رشد ضرورتا به معنای عملکرد مثبت متغیرهای اقتصادی نیست.افزایش هزینههای نظامی، فرهنگی، غیرمولد و بوروکراسی به رشد اقتصادی منجر میشوند اما این به معنای رشد تولید و افزایش اشتغال، افزایش رفاه، بالا رفتن مشارکت مردم در فعالیتهای اقتصادی، پیشرفت تکنولوژی و افزایش صادرات و تجارت نبوده است. اتکا به یک شاخص و رقم اشتباهی است که هم محافل علمی و هم سیاستمداران به چنین خطایی دچار میشوند. توجه به این نکته نیز ضروری است که تورم و رشد اقتصادی ابزارهای سیاسی دولتمردان هستند که در جهت مثبت نشان دادن کارکرد خودشان در اقتصاد به کار میرود اما شاخص سنجش عملکرد دولتها و گویای بهبود شرایط در جامعه نیز نیستند و در جهت گمراهی جامعه استفاده میشوند.
* اقتصاددان
جهان صنعت