فهم و تحلیل انتخابات آمریکا مشابه سایر مسائل گرفتار دو قطبی موجود در کشورمان شده است.
ابتکارنوشت:اساساً این قطبیزاسیون معرفتی، اجازه تفاهم ملّی و در نتیجه توافق ملّی را در هر مسئلهای از ما سلب کرده است. ما در خمرههای قطبهای خود، رنگ واقعیت را دیگرگون میکنیم. دامنه این قطبیزاسیون آنقدر گسترده است که هیچ مرجعی نتوانسته دامن خود را از این قطب بندی مصون بدارد. شاید دلیل اینکه حتی مراکز پژوهشی ما هم نمیتوانند در نقش عقل منفصل کارآیی لازم را داشته باشند، همین باشد. صحنه حتماً توسط قطبهایی اداره میشود و این به خودی خود ایراد نیست اما غیبت ناظران و عقول منفصل از صحنه که بتوانند فرای قطبها صحنه را فهم کنند، میتواند دردسر ساز باشد. چیزی که اکنون به آن دچاریم!
برگردیم به انتخابات آمریکا و قطبیزاسیونِ فهمِ آن در ایران! در قفای قطببندیها، عدهای با این تصور و این بیم که پیروزی بایدن شانس اصلاحطلبان را در اتتخابات۱۴۰۰ بالا میبرد، تلاش میکنند با تصویرسازی افراط گونه از بایدن یک تهدید بسازند. این عده با عباراتی مانند دست چدنی و کلیشههایی چون «سگ زرد برادر شغال است»، تلاش میکنند تاثیر مثبت روانی کوتاه مدت این پیروزی را بر فضای داخلی خنثی سازند. حتی خبرهای نگران کنندهای از سامان دادن دلالان توسط جریانی خاص برای جلوگیری از کاهش نرخ ارز با انگیزه فشار به دولت به گوش میرسد که امیدوارم درست نباشد.
در طرف دیگر اما گروهی دیگر چنان از تفاوتهای بایدن و ترامپ میگویند و انتظارات را آنچنان بالا میبرند که گویا بایدن بزرگ شده شهرری است و همچون یک سرباز ایرانی که درون آمریکا نفوذ کرده، در مقابل سیاستهای چهل ساله آمریکا علیه جمهوری اسلامی خواهد ایستاد.
این در حالی است که بایدن مانند اسلاف خویش هم میتواند تهدید باشد و هم فرصت. طبیعتاً اگر تمام مسائل کشور را به رویکرد دولت بعدی آمریکا گره زدیم، کشور را در معرض تهدید قرار دادهایم. اما از این جهت که بایدن روشهای رادیکال ترامپ را نخواهد داشت و روابطش با ریاض و ابوظبی به صمیمیت ترامپ نیست، میتواند فرصت بازی بیشتری به ما بدهد. به نظر میآید بدترین موقعیت برای ما این است که کانون دشمنی یک کشور قرار بگیریم. چیزی که منتقدان ترامپ به او میگفتند این بود که او تمام رقیبان آمریکا را رها کرده و تمرکزش را بر ایران گذاشته بود. حتی همین اکنون که در حال و هوای انتقال قدرت است به سران منطقه قول داده در فرصت اندک باقی مانده با ایران تسویه حساب کند و هر هفته ایران را به یک چالش بکشد. این حساسیت بی امان و بی عنان نسبت به ایران، هرچند منافع آمریکا را تامین نمیکند اما به ضرر ما نیز تمام میشود. این بسیار واضح است.
قطعاً تضاد ما و آمریکا با جابجایی های اینچنینی رفع نمیشود اما نزاع در این سطح با آمریکا قطعاً به ضرر طرفین تمام میشود. اگر رفتن ترامپ کمک کند به کاهش سطح نزاع، حتماً باید به چشم فرصت به آن نگاه کرد اما نه با توهم حل مشکل تاریخی ما با آمریکا.
برجام یک متن تاریخی و بشری است. حتماً واجد نقایصی است. چونان هر متن دیگری که نمی توانست فاقد ایراد باشد. لذا برجام نه مقدس است و نه ننگ نامه. اما با همه دستاوردهایش، و نقدهای احتمالی وارد بر آن، باید گفت محصول یک اعتماد بنفس و ابتکار عمل از سوی ما بود. گره هسته ای بعد از دوازده سال، با همین ابتکار عمل باز شد. ما نیاز داریم با اعتماد به نفسی که برجام را آفرید، در میدان جدید باز هم ابتکار عمل به خرج دهیم و بازی ساز بشویم. اگر کنار بایستیم رقیبان ما در منطقه ابتکار عمل را در دست خواهند گرفت. لذا لازم است تغییرات در آمریکا را با خوانشی غیر ایدئولوژیک و خارج از میدان قطبیشده موجود، تبدیل به یک فرصت در ایران کرد.