نکته مهم این است که مسئله خطرناکتر از عملیات ترور و خرابکاری رژیم صهیونیستی، محاسباتی است که دشمن اعم از اسرائیل و امریکا در ذهن دارند.
روزنامه جوان نوشت: روز جمعه ۸ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۴:۳۰ محسن فخریزاده دانشمند ارشد هستهای و دفاعی و رئیس سازمان پژوهش و نوآوریهای دفاعی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در منطقه آبسرد دماوند به نحو بیسابقهای ترورشد و به شهادت رسید. طبق گزارشها و شواهد قطعی، رژیم صهیونیستی عامل این اقدام تروریستی بودهاست. به گفته دریادار شمخانی، دبیر شورای امنیت ملی، رژیم صهیونیستی ۲۰ سال بود که به دنبال ترور شهید فخریزاده بودهاست. نتانیاهو نیز در سال ۲۰۱۸ صراحتاً از شهید فخریزاده نام بردهبود. نکته مهم اینکه در این عملیات تروریستی از تجهیزات الکترونیکی شناسایی و شلیک مسلسل ساخت اسرائیل استفاده شدهاست، ضمن اینکه پس از این ترور که مقامات اسرائیلی با شادمانی از آن استقبال کردند، برخی از تحلیلگران این رژیم صراحتاً از گسترش دامنه اینگونه اقدامات در آینده نزدیک خبر دادهاند. این مسئله با توجه به همسویی کامل دولت ترامپ با رژیم صهیونیستی و اینکه کمتر از دو ماه تا پایان زمامداری دونالد ترامپ باقی مانده، به مثابه زنگ خطر و هشداری جدی برای جمهوری اسلامی ایران و مقامات اطلاعاتی و امنیتی آن محسوب میشود. رژیم صهیونیستی قبلاً یعنی از سال ۱۳۸۸ تا سال ۱۳۹۰ پنج نفر از دانشمندان هستهای ایران را در عملیاتهای مختلف تروریستی به شهادت رساندهبود.
پس از این ترور ناجوانمردانه شاهد دو نوع واکنش کلی در سطح جامعه، تحلیلگران، مسئولان و مقامات کشور بودهایم. برخی با توجه به نزدیکی و همسویی کامل ترامپ با تل آویو بر این گمان هستند که هر گونه اقدام انتقامی متقابل در این برهه زمانی با توجه به وعدههای جو بایدن و تیم وی مبنی بر بازگشت به برجام به نوعی به منزله افتادن در دام صهیونیستها و امریکا است که خواهان اقدام نسنجیدهای از جانب تهران هستند تا به این بهانه اقدامات نظامی را علیه ایران به ویژه تأسیسات هستهای آن انجام دهند و در عین حال با افزایش تنشها هر گونه چشمانداز برای بازگشت دولت بایدن به برجام را که رژیم صهیونیستی و به ویژه بنیامین نتانیاهو نخست وزیر این رژیم مخالف سرسخت آن است، از میان برود تا بدین ترتیب با افزایش فشارها علیه تهران، ایران را دچار انزوای منطقهای و بینالمللی نمایند.
در مقابل عدهای دیگر بر این باورند که هر گونه تسامح و سستی در نشان دادن واکنش سریع و مشخص ایران به این اقدام تروریستی که به اذعان سازمان ملل اقدامی غیرقانونی و بر خلاف منشور ملل متحد است، باعث جریتر شدن دشمن و تکرار اینگونه اقدامات خواهد شد. بنابراین بر اقدامات انتقامی سخت و سریع پافشاری میکنند. از دیدگاه آنها، «تیم ترامپ و صهیونیستها در حال پر کردن دست دولت بعدی امریکا هستند، چون بدنه امنیتی در امریکا جمهوریخواه و دموکرات ندارد. آنها دست از سر ایران بر نمیدارند مگر اینکه دستشان کوتاه شود.» بنابراین معتقدند که تأثیر بر سیاست دولت بایدن فقط با تولید قدرت و نه با ایستادن و تماشا کردن امکانپذیر است. این گروه معتقدند که خطرناکتر از عملیات ترور و خرابکاری، محاسباتی است که دشمن در ذهن دارد. بنابراین باید این محاسبات را بر هم ریخت. از دیدگاه آنها مسئله این است که متغیرهایی مانند احیای توازن راهبردی، ایجاد بازدارندگی، ترسیم مجدد قواعد بازی و جابهجایی خطوط قرمز و اساساً روند راهبردی باید دستخوش تغییر شود.
چند نکته در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد. نخست اینکه اصل اقدامات انتقامی و پاسخ مؤثر به اقدامات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی مسئلهای است که همگان بر آن اتفاقنظر دارند. دوم اینکه اقدامات متقابل برای اینکه تأثیر بازدارنده داشتهباشند باید متضمن رعایت چند عامل باشد. عامل اول نمایش قدرت به گونهای است که دشمن به آن پی ببرد. عامل دوم این است که دشمن توانایی ایران برای وارد آوردن ضربات متقابل را باور داشته باشد. سوم اجرایی کردن وعدههای تهدیدآمیزی است که از جانب ایران داده شدهاست. این اقدامات میتواند در سطوح مختلف و در عرصهای متفاوت رخ دهد. در یک سال اخیر وقایع ناگواری مانند ترور سردار سلیمانی بهدست امریکاییها، انفجار در تأسیسات هستهای نطنز و ترور شهید فخریزاده بهدست رژیم صهیونیستی رخ داده و ایران هر بار وعده اقدامات سخت را دادهاست. مسلماً اگر اقدامات مشخصی در این زمینه صورت نگیرد، اساساً دشمن اعم از امریکا و اسرائیل برای تهدیدات ایران ارزش چندانی قائل نشده و باید منتظر وارد آوردن ضربات دیگری از جانب آنها بود. البته همانگونه که سردار سلامی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی روز دوشنبه در مراسم تشییع پیکر شهید فخریزاده گفت، ایران خود درباره زمان و نحوه اجرای اقدامات انتقامی تصمیم خواهد گرفت.
نکته مهم این است که مسئله خطرناکتر از عملیات ترور و خرابکاری رژیم صهیونیستی، محاسباتی است که دشمن اعم از اسرائیل و امریکا در ذهن دارند. بنابراین اقدامات انتقامی ایران باید به نحوی باشد که دشمن را ناچار به محاسبه مجدد درباره هزینه و فایده اقداماتش نماید. این امر با اقدامات عادی میسر نیست. در واقع خروج از «محاسبهپذیری» و قابل پیشبینی بودن اقدامات ایران، مهمترین گام راهبردی است که باید برداشته شود و دشمن باید با ضربات مختلفی در مکانها و مواقعی مواجه شود که انتظار آن را نداشتهاست.