یادداشت
تاریخ: ۲۰:۳۱ :: ۱۳۹۷/۱۱/۲۵
بیماری “بیگانگی از کتاب”

لازم نیست به آمارهای متفاوتی که از میانگین مطالعه در کشور منتشر می شود استناد کنیم بلکه تنها کافی است با اندکی دقت، به اطراف بنگریم.

علی اکبر قیومی ابرقویی:نگاهی گذرا و بررسی اجمالی افراد و اطرافمان با وضوح و قاطعیت نشان می دهد که متأسفانه کتاب و کتابخوانی مظلوم و مهجور است و ما در جامعه ای “بیگانه از کتاب” زندگی می کنیم.

الف) آیا اهل کتاب هستیم؟

لازم نیست به آمارهای متفاوتی که از میانگین مطالعه در کشور منتشر می شود استناد کنیم بلکه تنها کافی است با اندکی دقت، به اطراف بنگریم.

  • آیا در اتوبوس، قطار، ترمینال، مترو، صفوف انتظار و … کسی را مشغول مطالعه می بینید؟
  • چند برنامه تلویزیونی معروف می شناسید که در ساعات پربیننده به معرفی تازه های نشر بپردازد؟
  • آیا هیچگاه در مهمانی های خانوادگی حرفی از کتاب و مطالعه در میان بوده است؟
  • تصویر کدامیک از سلبریتی ها یا فوتبالیست های بزرگ کشور را با کتاب دیده اید؟
  • آیا هیچ کتابخانه بزرگ و برجسته ای را با معماری ویژه و شاخص در شهرهای اصلی و مهم ایران می شناسید؟
  • آیا تا کنون به کتابخانه ای مملو از مشتاقان مطالعه (و نه داوطبان کنکور و محصلان دانشگاهی در فصل امتحانات) مراجعه کرده اید؟
  • و …
  • ب) شواهدی تلخ از بازار کتاب:

گذشته از واقعیات مشهود و معمول فوق، حقایقی نگران کننده در بازار نشر و اقتصاد کتاب کشور وجود دارد که تأمل در آنها ما را با وضیت بغرنج کتاب و مظلومیت مضاعف این بخش بیشتر آشنا می کند. مثلاً آنکه

  • بخش قابل توجهی از رونق بازار نشر در کشور، کاذب است و به چاپ کتاب های کمک درسی و تبلیغی و … باز می گردد.
  • علی رغم بالا بودن عناوین کتاب هایی که در کشور به چاپ می رسد (و آن به دلایل و شرایط خاصی بازمی گردد) میانگین شمارگان چاپ (تیراژ) هر کتاب بسیار پایین است.
  • برخی از کتب با نام نویسندگانی دیگر به چاپ می رسد و یا شمارگان درج شده در بعضی از کتاب ها اساساً دروغ است!
  • بخش مهمی از حوزه نشر در کشور به کتاب هایی اختصاص دارد که توسط دولت چاپ شده و بیشتر به صورت مجانی منتشر می شود.
  • با سهولت چاپ در اثر فناوری های جدید و آرزوی برخی برای نویسنده شدن و یا پربار کردن “معرفی نامه” (رزومه) های شخصی حجم زیادی از بازار نشر را کتاب هایی سطحی، کم محتوا و بی ارزش پرکرده اند.
  • در برخی منابع، برای محاسبه ساعات مطالعه در کشور حتی میزان مطالعه کتب مذهبی، نظیر قرآن کریم و مفاتیح الجنان و حتی بخش هایی از ساعات مصروف در اینترنت و شبکه های مجازی نیز به حساب می آید.
  • و …

حقایقی مشهود و متأسف کننده از این دست علائم بیماری پرخطر “بیگانگی از کتاب” هستند که در جای جای کشور دیده می شود. بیماری مهلکی که اساس حیات فرهنگی و اجتماعی ما را تهدید می کند و متاسفانه چنانچه شایسته است متوجه ابعاد و اهمیت آن نیستیم.

  • ج) چرا کمتر کتاب می خوانیم؟

براستی چرا علی رغم اهمیت خطیر مسأله آموختن و سابقه فرهنگی و تمدنی ایران زمین، کتاب به عنوان رکن اصلی فرهنگ و فرزانگی در میان ما ایرانیان از جایگاهی شایسته برخوردار نیست؟

به نظر می رسد معضل “بیگانگی از کتاب” که در اینجا به عنوان یک بیماری از آن یاد می شود، ریشه هایی عمیق در عادات و باورهای فردی و رفتارهای اجتماعی ما ایرانیان داشته و به همین علت برخوردهای سطحی و شعاری و راه حل های مقطعی و کوتاه مدت در این حوزه جوابگو نخواهد بود.

شاید بتوان موارد زیر را به عنوان برخی از دلایل اصلی عدم رونق کتابخوانی در کشور برشمرد:

  • لذت مطالعه و نشاط ناشی از کتابخوانی را احساس نمی کنیم.
  • کتاب را کالایی لوکس و تجملی می دانیم و به همین دلیل، مطالعه نیازی دسته چندم و کم اهمیت به حساب می آید و هیچ اولویتی برای پرداختن به آن وجود ندارد. اگر فرصت و امکاناتی فراهم شد، کتاب می خوانیم و چنانچه نتوانستیم مطالعه کنیم، چندان اهمیتی نداشته و چیزی را از دست نداده ایم!
  • ذهن ما ایرانیان به شدت مشغول امور رنگارنگ روزمره است. از مسائل معیشتی تا انواع تحلیل های سیاسی داخلی و بین المللی. لذت بردن از مطالعه به ذهنی آرام و نسبتاً آزاد نیازمند است و نه اذهانی آشفته و پریشان
  • به ما تلقین شده است که “درس خواندن و علم در ایران بی فایده است” و ما ایرانیان مدام این ادعای اثبات نشده را با خود تکرار می کنیم. ذهن ما اندکی سیاه بین، افسرده و منفی باف است درصورتی که مطالعه به ذهنی روشن اندیش و امیدوار نیازمند است.
  • مدرک گرایی مزمن حاکم بر کشور باعث شده است که برای گروه زیادی از جوانان، دانشجویان و دیگر اقشار، تنها مطالعه کتاب های درسی معنادار باشد. بسیار دیده می شود که دانشجویانی قوی و یا محصلانی موفق تنها و تنها در حوزه تحصیلی و کتاب های درسی مطالعه می کنند و نه کتاب های غیر درسی و معلومات عمومی و …
  • سیاست های عمومی دولت در توسعه کتابخوانی و سامان دادن به بازار نشر چندان کامیاب و موفق نبوده است.
  • د) پیامدهای بیماری بیگانگی از کتاب:

عدم انس با کتاب و کتابخوانی در کشور (که چنانچه اشاره شد به عادات و باورهای فردی و اجتماعی ما ایرانیان باز می گردد) مشکلاتی را در حوزهای عمومی و ساحت های شخصی ما ایرانیان دامن زده است که از جمله می توان به موارد زیر اشاره داشت:

  • جامعه “بیگانه از کتاب”، جامعه ای رو به پیشرفت نخواهد بود چراکه علم، اساس توسعه است و مطالعه کردن، انتظام اجتماعی و شعور و مشارکت عمومی و خرد جمعی را می افزاید.
  • جامعه “بیگانه از کتاب”، جامعه ای بی هویت و خواهد بود و به سادگی اصالت های فرهنگی و باورهای اعتقادی خود را از دست می دهد.
  • افراد “بیگانه از کتاب”، انسان هایی سطحی نگر، زودباور و اهل افراط و تفریط خواهند بود؛ چرا که از کارکردهای کتابخوانی تعمیق باورها و اصالت های فکری و شخصیتی است.
  • افراد “بیگانه از کتاب”، در تربیت فرزندان و نسل آینده چندان کامیاب نخواهند بود.
  •  افراد “بیگانه از کتاب”، بیشتر در معرض برخی از انواع بیماری ها نظیر پارکینسون و آلزایمر قرار دارند.
  •  افراد “بیگانه از کتاب”، بیشتر در معرض افسردگی و انواع استرس قرار دارند در حالی که انسان های اهل کتاب به طور معمول از نشاط و سلامت روانی بیشتری برخوردارند و لذت بیشتری از زندگی می برند.
  • و …
  • در پایان:
  • این گفتار کوتاه، تلنگری تلخ به اوضاع بی سامان بازار کتاب و وضعیت نگران کننده اقبال به کتابخوانی در جامعه ایرانی بود که از آن به عنوان بیماری “بیگانگی از کتاب” یاد کردیم.ترویج کتاب و تشویق به مطالعه، راهبردی مؤثر خواهد بود که با گذشت زمان آثار پربار خود را در حوزه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سلامت روان و حتی در ابعاد اقتصادی جامعه نشان خواهد داد.باید امیدوارم بود تا دولت، بیش از گذشته به این بخش بپردازد و مهمتر از دولت، نخبگان، کارآفرینان اجتماعی و نهادهای مردمی هستند که باید با عزم و اراده به این حوزه حساس و راهبردی ورود کنند. ان شاء الله
print

پاسخی بگذارید