تاریخ: ۹:۱۴ :: ۱۴۰۰/۰۸/۲۷
صرفه جویی و اجتناب از اسراف

اسراف در لغت به معنای از حد درگذشتن، زیاده از حد خرج کردن، بیهوده خرج کردن، زیاده روی و...(۱) آمده است.

تبذیر به مفهوم پراکندن و پخش کردن است و اصل آن از پاشیدن بذر گرفته شده است. به کسی که اموال خود را بیهوده پراکنده و ضایع می کند از باب کنایه، مبذّر گفته می شود.(۲)

اسراف و تبذیر به اعتبار متعلق و مصادیق، مفهوم گسترده ای پیدا می کند و شامل خروج از حد اعتدال در هر کاری و عملی می شود.

قناعت و صرفه جویی به معنای درست و به جا مصرف کردن و ضایع نکردن اموال و نعمت های خدادادی است.

در نگاه عقل و اسلام، اسراف و زیاده روی و ریخت و پاش های بی حد و حساب، یک عمل نامعقول و نامشروع است. اسراف و تبذیر از نظر اقتصادی نیز محکوم است و چنان چه در منطقه ای در سطح کلان رخ دهد باعث محرومیت مناطق دیگر خواهد شد و به نسل های آینده نیز آسیب وارد می کند.

۱ – در قرآن کریم،، اسراف و تبذیر از گناهان بزرگ شمرده شده و کفران نعمت تلقی گردیده است، چرا که خداوند متعال در برابر نعمت های فراوانی که در اختیار انسان قرار داده شکر آن ها را خواستار شده است: «لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید؛(۳) اگر شکرگزار نعمت ها باشید آن را بر شما می افزاییم و اگر کفران کنید عذابی دردناک در انتظارتان است.»

قرآن با آهنگ های مختلف، اسراف و تبذیر را در تمام موارد محکوم می کند:

گاهی با لحن عاطفی در مورد خوردنی ها و آشامیدنی ها می فرماید: «کلوا و اشربوا و لا تسرفوا انه لا یحبّ المسرفین؛(۴) بخورید و بیاشامید ولی زیاده روی نکنید، تحقیقاً خداوند متعال مسرفان را دوست نمی دارد.»

زمانی آهنگ قرآن به شکل توبیخ و سرزنش مطرح می شود: «بل انتم قوم مسرفون»؛(۵) منظور قوم لوط است که در مسائل جنسی از حد خارج شده بودند.

در برخی از آیات در توصیف بندگان خدای رحمان می فرماید: آنان هنگامی که انفاق کنند نه زیاده روی می کنند و نه سخت گیری و امساک، بلکه طریق اعتدال را می پیمایند.

در برخی از آیات لحن تهدیدآمیزی دارد و می فرماید: «و ان المسرفین هم اصحاب النار.»(۶)

گاهی اسراف در اعمال قدرت را از صفات مستکبران می شمارد: «ان فرعون لعال فی الارض و انه لمن المسرفین».(۷) علو و برتری جویی در زمین، یک نوع اسراف و زیاده روی در قدرت است.

قرآن کریم هرگونه تجاوز از حد اعتدال و عقلانیت را اسراف می داند و تنها به زیاده روی در خوردن و آشامیدن و یا انفاق و بخشش منحصر نمی کند بلکه قتل، آدم کشی، انتقام و قصاص، قضاوت و داوری، مدح و انتقاد و گذرانیدن وقت و عمر را نیز در این دایره می گنجاند.

در این کتاب آسمانی، برتری جویی و زورگویی و بالاخره ارتکاب هرگونه گناه و هنجار شکنی نیز اسراف محسوب می شود: «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله؛(۸) آنانی که بر ضد سعادت و سلامت خود زیاده روی کرده اند از رحمت خدا مأیوس نشوند، چرا که او همه گناهان را می بخشد.»

واژه مشابه دیگری را که قرآن در این زمینه به کار برده لغت «تبذیر» است که یک مقدار از اسراف بالاتر است. قرآن می فرماید: «و آت ذی القربی حقّه و المسکین و ابن السبیل و لا تُبذّر تبذیراً؛(۹) حق خویشاوند و مسکین و در راه مانده را عطا کن، ولی بیش از حد ریخت و پاش نکن، چرا که اسراف کاران با شیطان برادرند.»(۱۰)

فرق اسراف و تبذیر

از مجموع آیات و احادیث و مفاهیم لغوی به دست می آید که «اسراف» به معنای خارج شدن از حد اعتدال در مصرف و انفاق است، بی آن که چیزی را ضایع کرده باشند؛ مانند خریدن ماشین گران قیمت یا منزل هزار متری که بیش از نیاز یک خانواده می باشد. اما «تبذیر» به معنای ریخت و پاش کردن است؛ مثلاً غذای ده نفر را برای پنج نفر مهیا ساختن و برای هر عضوی از خانواده یک ماشین خریدن.

نگارنده به مرحوم آیهالله فاضل لنکرانی(ره) عرض کردم: منزل شما کوچک است و مناسب نیست. بهتر است منزل مرحوم آقازاده را خریداری کنید. ایشان فرمودند: همین منزل کافی است و چنین کاری با توجه به وضع رقّت بار طلاب یک نوع اسراف است.

قرآن، اسراف در قتل و آدم کشی را نیز ناروا می داند و می فرماید: «کسی که مظلوم کشته شود برای ولی او سلطه ای قرار دادیم تا قصاص کند. ولی او نباید بیش از حق خود مطالبه کند و در قتل، اسراف و زیاده روی نماید.»(۱۱)

البته این آیه ممکن است از یک حقیقت کلی و قانون اجتماعی پرده بردارد که اگر در بحران های اجتماعی و کودتاهای نظامی و غیره، برای ایجاد آرامش، برخورد قهرآمیز لازم باشد باید به کم ترین نفرات بسنده کرد تا آرامش جامعه به هم نریزد: «فلا یسرف فی القتل انه کان منصورا».(۱۲)

یاری خدا به حاکمان اسلامی در صورتی است که در قتل و آدم کشی و دستگیری، اسراف و زیاده روی نکنند. البته در حکومت های مشروع جز در ضرورت ها و مواردی که دشمنان پیش دستی کنند و دفاع از جان و کیان ملت واجب باشد ظاهراً مجوّزی برای قتل و انتقام وجود ندارد.

اطعام در سوگواری ها

برخی گمان می کنند هزینه ای که نیکوکاران در سوگواری ها و بزرگداشت مراسم دینی هم چون موالید ائمه اطهار(ع) و اعیاد مذهبی انجام می دهند یک نوع اسراف و افراط در انفاق است، اما چنین نیست و این گونه مراسم در نهایت سادگی انجام می گیرد. به خصوص صاحبان مجالس مقیدند به شکلی ساده و به دور از تشریفات از میهمانان پذیرایی کنند. مضافاً این که انگیزه این نوع دعوت ها در راستای ترویج اسلام و فرهنگ اهل بیت(ع) و زدودن شبهات مخالفان دین صورت می گیرد و باعث احیای دین و سنّت های الهی می شود.

هم چنین میهمانی هایی که در ماه مبارک رمضان یا در طول سال به عنوان ولیمه عقد و عروسی یا زیارت مکه و اعتاب مقدسه معمول است نه تنها اسراف نیست بلکه باعث پیوند محبت ها و کسب اجر عظیم و زاد و توشه ای برای سفر آخرت و مایه ازدیاد رزق و روزی است. رسول اکرم (ص) فرمود: هر میهمانی که بر خانواده ای وارد می شود رزق و روزی خود را به همراه خویش از آسمان می آورد. پس هنگامی که غذا می خورد خداوند متعال به برکت نزول میهمان، گناهان تمام اعضای صاحب خانه را می بخشد.(۱۳)

اسراف در عروسی ها

متأسفانه در بعضی از جشن های عقد و عروسی اسراف و تبذیر فراوانی صورت می گیرد و بعضی خانواده ها برای رقابت با دیگران بسیار ریخت و پاش می کنند. انواع و اقسام غذاها، دسرها و میوه ها در چنین میهمانی هایی تهیه و متأسفانه بعضی از آن ها نیز به توصیه بهداشت دور ریخته می شود. در صورتی که می شود بقایای غذای افراد سالم را به نیت.

اسراف در عمر، و اتلاف وقت

یکی از سرمایه های بزرگ انسان، سلامت و جوانی است که باید به جا مصرف گردد. در حدیث آمده است که در قیامت آدم ها را متوقف می کنند و در اولین عقبه آن از سه چیز سؤال می شود: اموالت را از چه راهی به دست آوردی و در چه راهی صرف کردی؟ نعمت جوانی را چگونه به پیری رساندی؟ از عمر گران مایه خود در چه کارهایی استفاده کردی؟(۱۴) بعضی از افراد بخش زیادی از عمرشان را با تماشای فیلم ها و برنامه های سرگرم کننده و بی فایده تباه می کنند و برخی با تماشای مسابقات ورزشی و جمعی هم در طریق گناه و آلودگی دقایق زندگی را بر باد می دهند. ولی اشخاص هوش مند و متعهدی نیز هستند که در راه عبادت و خدمت به خلق، مطالعه و تحقیق، علم آموزی و انجام تکالیف فردی و اجتماعی از فرصت عمر بهره می برند.

گوهر عمر بدین خیرگی از دست مده

آخر این عمر گران مایه بهایی دارد

زیاده روی در ستایش و انتقاد

در مدح و ستایش از افراد و شخصیت های سیاسی و علمی نیز نباید از حد مشروع و معقول تجاوز کرد و راه افراط و تفریط را پیش گرفت. قرآن می فرماید: «لا تحسبن الذین یفرحون بما اتوا و یحبون ان یحمدوا بما لم یفعلوا؛(۱۵) کسانی که از کارهای زشت خود شادمانند و دوست دارند به کارهایی که انجام نداده اند ستایش شوند، فکر نکنند این امور باعث نجات آن ها از دوزخ است.»

مقداد می گوید: «امرنا رسول الله (ص) ان نحثوا فی وجوه المداحین، التراب؛(۱۶) پیامبر دستور داد خاک به صورت ستایش گران بپاشیم.»

به قدری این موضوع نهادینه شده بود که وقتی کسی از عثمان (خلیفه سوم) تعریف کرد، مقداد یک مشت خاک برداشت و به صورت او پاشید.(۱۷)

روایات بسیاری از رسول خدا (ص) رسیده است که شخصی در محضر رسول خدا (ص) از برادر دینی خود تعریف کرد. پیامبر (ص) فرمود: با این تعریف، گردن رفیقت را قطع کردی. سپس فرمودند: اگر ناگزیر از مدح و ثنای شخصی هستید بگویید: من فلانی را دوست دارم ولی او را تزکیه نمی کنم.(۱۸)

حضرت علی (ع) فرمود: «من مدحک فقد ذبحک؛(۱۹) کسی که تو را ستایش و تعریف کند گویا تو را ذبح کرده است». هم چنین فرمود: «اکبر الحمق الاغراق فی المدح و الذمّ؛(۲۰) بزرگ ترین حماقت، مبالغه و افراط در ستایش دیگران است.»

و نیز فرمود: بدترین حالات زمام داران در پیش گاه بندگان صالح این است که گمان برند آنان مداحی را دوست می دارند و امور کشور را بر اساس تکبر و خودپسندی اداره می کنند.(۲۱) ائمه اطهار (علیهم السلام) از ستایش، سخت گریزان بودند، حتی امام علی(ع) ثناگویی به زمام داران را از آفات ریاست در دین می داند.(۲۲)

بعضی از عناصری که به دلیل احساس حقارت یا مفتون قدرت شدن یا طمع در مال و منال و یا اسراف در ارادت، به مداحی و دست بوسی مظاهر قدرت و ثروت و علم و اخلاق بسنده نکرده و پای مراد خود را می بوسند و برخی دیگر از افراد که در مذمت و بدگویی شخصیت های محترم آن چنان افراط کرده که برای خشنودی مخلوق، عرشیان را به گمان خود به فرش می زنند و فرشیان را به عرش می رسانند، این افراط و تفریطها زاده جهل و حماقت است.

حضرت علی(ع) می فرماید: «لا تری الجاهل الا مفرطا او مفرّطا؛(۲۳) آدم جاهل را در زندگی یا تندرو و یا کندرو می بینی.»

آدم احمق همواره گرفتار افراط و تفریط است. امام صادق (ع) به یکی از اصحاب خود به نام علی بن مزید که دست او را بوسید فرمود: می دانی دست بوسی درست نیست، تنها دست پیغمبر و یا وصی او بوسیده می شود و بس.(۲۴)

شاید به همین دلیل است که بعضی از مراجع تقلید از جمله آیه الله سیستانی (دامت برکاته) از بوسیدن دستشان دریغ می دارند و بعضی دیگر مانند امام راحل (ره) اجازه مداحی و ستایش نمی دادند و در راه انجام وظیفه از هیچ گونه ملامت و سرزنشی باکی نداشتند.

ضرورت قناعت در دولت

یکی از مصادیق مهم قناعت، نهادینه کردن الگوی مصرف در ساختار نظام است؛ بدین معنا که مسئولان نظام بیش تر از دیگران باید به الگوی مصرف بها دهند، اما متأسفانه بخش قابل توجهی از اسراف و تبذیرها مربوط به بخشی از کارگزاران دولت است. برای عینیت بخشیدن به این مهم، دولت مردان و نمایندگان مجلس باید سفرهای خارجی و داخلی خود را به حداقل برسانند و از بردن همراهان غیر ضروری خودداری کنند، چرا که این گونه مسافرت ها نیز یک نوع اسراف و تبذیر می باشد. حتی اموال بیت المال را بدون مجوز قانونی نیز نباید به نهادهای خاصی عطا کرد. صادرات و واردات نیز باید در حد معقول و معتدل صورت گیرد. ما اگر گندم و برنج و حبوبات را بیش از حد از خارج وارد کنیم کمر کشاورزان خود را شکسته ایم و بی شک واردات و صادرات بی رویه، خیانت به ملت محسوب می شود.

پی نوشت ها:

۱) فرهنگ عمید، ماده اسراف.

۲) المفردات لالفاظ القرآن، ماده بذر.

۳) ابراهیم (۱۴) آیه ۷٫

۴) اعراف (۷) آیه ۳۱٫

۵) همان، آیه ۸۱٫

۶) غافر (۴۰) آیه ۴۳٫

۷) یونس (۱۰ ) آیه ۸۳٫

۸) زمر (۳۹) آیه ۵۳٫

۹) اسراء (۱۷) آیه ۲۶٫

۱۰) همان، آیه ۲۷٫

۱۱) همان، آیه ۳۳٫

۱۲) همان.

۱۳) وسائل الشیعه، ج ۲۴، ص ۳۱۷٫

۱۴) کافی، ج ۲، ص ۱۳۵ و تاریخ یعقوبی، ص ۵۴٫

۱۵) آل عمران (۳) آیه ۱۸۸٫

۱۶) میزان الحکمه، ج ۹، ص ۸۱٫

۱۷) همان.

۱۸) همان، ج ۹، ص ۸۲٫

۱۹) همان، ص ۸۳٫

۲۰) همان، ص ۸۵٫

۲۱) همان و نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶٫

۲۲) همان، ص ۲۱۶٫

۲۳) نهج البلاغه، حکمت ۷۰٫

۲۴) میزان الحکمه، ج ۸، ص ۳۳؛ وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۵۶۶ و بحارالانوار، ج ۷۶، ص ۳۹٫

print

پاسخی بگذارید