تاریخ: ۱۷:۵۸ :: ۱۳۹۶/۰۸/۱۰

به خاطر دارم اوایل سال‌های دهه 70 که دولت وقت به منظور بازسازی خرابی‌های ناشی از جنگ تحمیلی روند افزایش قیمت حامل‌های انرژی را زیر عنوان سیاست تعدیل یا اصلاح قیمت‌ها آغاز کرد

غلامرضا کیامهر:و به موازات آن، روند افزایشی نرخ دلار که حتی در جریان سال‌های جنگ تحمیلی کم و بیش ثابت مانده بود، آغاز شد و دلار در یک بازه زمانی کوتاه از زیر 100 تومان به محدوده 300، 400 تومان رسید، عده‌ای از اقتصاددان‌هایی که امروز هم نرخ چهار هزار و صد تومانی را واقعی نمی‌دانند در نوشته‌ها و مصاحبه‌های خود از اینکه نرخ دلار واقعی نیست، ابراز ناخرسندی کردند و مدعی شدند همان دولتی که نرخ دلار را از 50، 60 تومان به 300، 400 تومان رسانده بود نرخ ارز را به طور تصنعی پایین نگه داشته است.

همان اقتصاددان‌ها با استدلال‌های خاص خود ادعا می‌کنند اگر نرخ دلار واقعی شود، صادرات توسعه می‌یابد و با اقتصاد و صنعت، کشور رونق خواهد گرفت. از دید اقتصاددان‌های دوآتشه پیرو مکتب نئولیبرالیسم اقتصادی که امروز هم خود و شاگردان دست‌پرورده آنها همچنان در صحنه نظریه‌پردازی‌های اقتصادی و خط‌دهی به دولت فعالانه حضور دارند، عامل سد راه توسعه اقتصادی و افزایش تولید و اشتغال در کشور، نه نامساعد بودن فضای کسب‌وکار، نه تعدد ایستگاه‌های تصمیم‌گیری در تشکیلات بزرگ دیوانسالاری دولتی، نه قوانین و مقررات مزاحم و بازدارنده، نه قانون پر‌اشکال کار و تامین اجتماعی و نه قوانین مشکل‌تراش و ضد‌انگیزه مالیاتی، هیچ‌کدام نیست بلکه فقط و فقط واقعی نبودن نرخ ارز است که اگر واقعی شود، به زعم آنها مملکت گلستان خواهد شد. اما مشکل اینجاست که این نظریه‌پردازان اقتصادی نه در سال‌های دهه 70 که نرخ دلار به 300، 400 تومان افزایش پیدا کرده بود، نه در اولین هفته‌های شروع دولت یازدهم که به قول بزرگی فنر ارز به ناگهان با رشد نرخ دلار یک‌شبه به محدوده سه هزار و 500 تومان رسید و نه امروز که نرخ دلار مرزهای چهار هزار تومان را پشت سر گذاشته و برای افزایش باز هم بیشتر بی‌قراری می‌کند، به صراحت نمی‌گویند نرخ واقعی مورد‌نظر آنها چیست و نرخ دلار چند باشد، آنها احساس رضایت می‌کنند؛ پنج هزار تومان، 10 هزار تومان، 20 هزار تومان یا بیشتر چون بالاخره وقتی کسی مدعی می‌شود نرخ دلار واقعی نیست، باید شهامت اعلام صریح نرخ موردنظر خود را داشته باشد تا اقتصاد مملکت، کارآفرینان، صادر‌کنندگان و تولید‌کنندگان تکلیف خود را با این جماعت اقتصاددان بدانند؛ اقتصاددان‌هایی که در ضمیر ناخودآگاه خود اظهار‌نظر درباره رابطه نرخ ارز با تولید و صادرات کشورهای صنعتی پیشرفته‌ای چون آمریکا، ژاپن، کره‌جنوبی، آلمان، چین و انگلیس را مبنا قرار می‌دهند که صفر تا صد صنعت و تکنولوژی تولید را در اختیار دارند، اقتصادشان آزاد و فارغ از دخالت‌های دولت است و در هر مقطعی با اندکی تعدیل یا کاهش ارزش پول ملی خود می‌توانند جریان بازی رقابت در بازار‌های صادراتی جهان را به سود خود تغییر دهند. نمونه‌هایی از این جنگ ارزی را در دهه‌های اخیر میان اقتصاد‌های ژاپن و آمریکا، چین و دیگر قدرت‌های بزرگ اقتصادی جهان شاهد بوده‌ایم. باید از این اقتصاددان‌های محترم که هیچ‌کدام‌شان حتی برای یک روز مصائب کارآفرینان و مدیران بنگاه‌های اقتصادی و صنعتگران کشور را عملا تجربه نکرده و طعم تلخ مشکلات تامین مواد اولیه، نقدینگی در گردش، ضعف بازار سرمایه، چک‌های برگشتی، فروش نرفتن محصولات، مشکلات مرتبط با نیروی انسانی، قانون کار و تامین اجتماعی و مزاحمت‌آفرینی‌های نظام مالیاتی را نچشیده‌اند، پرسید آقایان آیا کمترین شباهت ساختاری یا ماهوی میان اقتصاد ما و اقتصاد آن کشورها وجود دارد که این طور بی‌محابا برای کاهش مداوم ارزش پول ملی ما در برابر دلار و سایر ارزهای معتبر خارجی نسخه می‌نویسید؟
میان تولید‌کننده ایرانی که باید سیر تا پیاز نیازمندی‌های خط تولیدش را با دلار از خارج وارد کند و هر افزایشی در نرخ دلار قیمت تمام‌شده محصول او را افزایش و قدرت رقابتی آن را حتی در برابر بنجل‌ترین محصولات در بازار‌های صادراتی کاهش خواهد داد، چه شباهتی با تولید‌کننده آمریکایی و چینی و ژاپنی وآلمانی وجود دارد که شما دائما سنگ افزایش نرخ دلار و کاهش ارزش پول ملی را به سینه می‌زنید. مگر همین چند روز قبل وزیر جدید صنعت، معدن و تجارت در همایش روز ملی صادرات صریحا اعلام نکرد صنعتگران و تولیدکنندگان ایرانی در سه دهه گذشته هیچ محصول تازه‌ای برای صادرات تولید نکرده‌اند و آیا همین وزیر کاملا آشنا به مشکلات تجارت خارجی و صنعت کشور نگفت که درد صادرات ما با دلاردرمانی‌های مورد‌نظر شما برطرف نمی‌شود؟ مگر در تمام دهه‌های گذشته که نرخ دلار را بی‌وقفه افزایش دادیم شاهد چه دستاوردی برای تولید و صادرات بودیم که شما اقتصاددان‌های پیرو نظریه اقتصادی نئولیبرال باز رضایت نمی‌دهید و همچنان دولت را برای افزایش نرخ دلار تا رسیدن به نرخ واقعی موردنظر شما که رقم آن را همچنان در پرده ابهام نگه داشته‌اید، تشویق و تحریک می‌کنید و آدرس اشتباهی به دولت می‌دهید؟ چرا شما تکنوکرات‌های اقتصاددان هرگز به این واقعیت اشاره نمی‌کنید که کسر بودجه سنگین دولت‌ها در ادوار مختلف، علت اصلی افزایش مستمر نرخ ارز بوده و ربطی به موضوع تولید و صادرات نداشته است؟ چرا برای یک‌بار هم که شده، از پیله افزایش نرخ ارز خارج نمی‌شوید و بزرگ و پرهزینه بودن دیوانسالاری دولتی را اصلی‌ترین عامل درجا زدن اقتصاد کشور اعلام نمی‌کنید؟ چرا این همه مانع و راهبندان‌هایی که در فضای کسب‌وکار کشور وجود دارد و شوق و انگیزه سرمایه‌گذاری را از صاحبان سرمایه سلب کرده است، در منظومه تفکرات اقتصادی شما محلی از اعراب ندارد. پس اگر مصالح و منافع شما اجازه نمی‌دهد پاسخ صریح به این سوال‌ها بدهید، به خاطر منافع و مصالح اقتصادی کشور سکوت اختیار کنید. مطمئن باشید اگر انبوه موانع ساختاری موجود از پیش روی اقتصاد ما برداشته شود، بدون نیاز به افزایش نرخ دلار و به ذلت کشیدن باز هم بیشتر پول ملی، اقتصاد کشور در بستر صادرات به رشد و بالندگی خواهد رسید. نسخه‌های اقتصادی شما جز انهدام تولید ملی، افزایش شمار بیکاران، فقر و اختلاف طبقاتی سوغات دیگری برای مردم و مملکت به بار نخواهد آورد.

print

پاسخی بگذارید