یادداشت
تاریخ: ۱:۱۲ :: ۱۳۹۷/۰۹/۰۷
ساکنان زیر خط فقر

روزگار پرآشوب و خطرناک و بالاتر از آن وحشتناکی را می‌گذرانیم. به هر سوی کره خاکی که نگاه می‌کنیم، در محاصره انواع و اقسام خبرها‌ و رویدادهای بد و نگران‌کننده هستیم. از خشونت و جنگ گرفته تا مرگ و ویرانی، دست از سرمان برنمی‌دارند.

مسعود سلیمی – در تصویر ناشفاف از جهان، هنگامی که به جبر جغرافیایی می‌رسیم، در‌می‌یابیم که خاورمیانه‌ بخش عمده‌ای از این کلیشه را به خود اختصاص می‌دهد، به عبارتی در حال حاضر بیش از هر جایی از کره خاکی ساکنان این منطقه در خطر بالقوه و بالفعل تنش و بحران‌های کنونی قرار دارند و به طور طبیعی کشور ما هم از این تعریف، از این واقعیت نه تنها به دور نیست، بلکه به اشکال مختلف درگیر آن است.
بدون تردید آنچه امروز در خاورمیانه می‌گذرد فقط محصول عملکرد کشورهای منطقه نیست بلکه به خودی خود متغیری از منحنی سیاست‌های خارج از منطقه نیز به حساب می‌آید، به این معنا که در جهان بدون مرز و با وجود اینکه بسیاری تلاش می‌کنند‌ آن را محصور کنند، اما شرایط به گونه‌ای است که هیچ منطقه‌ و کشوری نمی‌تواند بدون تاثیرپذیری از رویدادهای جهانی از هر نوع و شکلی که باشد، به زندگی خود ادامه دهد که باز کشور ما هم از این اصل به دور نیست و نمی‌تواند باشد، ولی شرایط کنونی ایران‌ در عین حال که متاثر از اوضاع خارجی و مرتبط با رقابت‌های آشکار و پنهان قدرت‌های بزرگ منطقه‌ای است، با مسائل و مشکلات ریشه‌دار داخلی نیز در هم آمیخته است.آنچه امروز در کشور می‌گذرد، اگر حرف و شعار مبتنی بر اتحاد و همبستگی را کنار بگذاریم، متاسفانه در عمل با انواع رقابت و منافع گروهی و فردی رابطه مستقیم دارد.

به عبارت بهتر‌ اگر قرار باشد‌ خسارت سیاست‌ها‌ و توسعه‌طلبی‌های قدرت‌های خارجی را در یک کفه ترازو بگذاریم، در کفه دیگر بی‌تردید‌ تسویه‌حساب‌های داخلی و منافع پنهان و آشکار بسیاری‌ قرار می‌گیرد. امروز که کشور به هر دلیلی موجه و غیرموجه با تحریم، کارشکنی یا بازی‌های سیاسی قدرت‌های خارج و داخل منطقه با مشکلات اقتصادی و به تبع آن نارضایتی و نگرانی مردم از بابت تامین معیشت خود، دست به گریبان است می‌بینیم که جناح‌های سیاسی و رقبای دیروز و امروز به جای چاره‌اندیشی به جان هم افتاده‌اند.

واقعیت اینکه گرانی و به تبع آن کاهش وحشتناک قدرت خرید مردم و افزایش طبقه ملقب به «ساکنان زیر خط فقر» کار را به جایی رسانده که جایی حتی برای گوش دادن به شعار و وعده و خط و نشان کشیدن باقی نگذاشته است.گزارش آماری نهادهای رسمی کشور‌ به خودی خود شرایط امروز اکثریت مردم کشور را بیان می‌کند. جایی که در‌آمد، کفاف زندگی را نمی‌دهد، چه کار باید کرد؟ آیا کسی که درآمدش روز‌به‌روز آب می‌رود، اگر به مسوولان، به دولت، به کسانی که طبق شرع، حرف و قانون که وظیفه اداره امور را دارند، نگوید، یا بگوید و حرفش را گوش نکنند یا اصلا گوش بکنند و کاری نکنند، چه باید بکند.

باز هم واقعیت این است که در کنار همه مسائل داخلی و خارجی سیاست‌ورزی و سیاستمداری و دعواها و تسویه‌حساب‌های داخلی و خارجی، اوضاع معیشت مردم غیر از درصدی خاص، بد است، خراب است، گرانی می‌خواهد سفره مردم را برچیند و در اینجاست که باید از شعار به عمل رسید، چراکه آمارهای داخلی از شرایط زندگی مردم هم دست رد به سینه ‌شعار‌ و وعده زده‌اند.

سفره مردم واقعیتی است که برای شناخت آن نیاز به رمل و اسطرلاب ندارد، کافی است مسوولان‌ سری به کوچه و خیابان و بازار و سوپرمارکت و بقالی بزنند تا دریابند شکایت، اعتراض و ناامیدی مردم نسبت به شرایط معیشتی و فردایی که در راه است، اصلا ربطی به معاند بودن ندارد.
massoudmehr@yahoo.fr

print

پاسخی بگذارید