گروه: مذهبی / ویژه
تاریخ: ۱۳:۰۸ :: ۱۳۹۸/۰۲/۰۱
نگاهی به علل غیبت امام زمان عج

از جمله القاب آن حضرت، حجت، قائم، خلف صالح، صاحب الزمان وبقیه الله است.

سرویس مذهبی اقتصادشمال ،دوازدهمین امام معصوم، حضرت امام زمان (عج) در نیمه شعبان سال ۲۵۵ ه. ق در شهر «سامراء» دیده به جهان گشود.(۱) او هم نام پیامبر اسلام(م ح م د) و هم کنیه آن حضرت(ابوالقاسم) است،(۲) اما معصومان از ذکر نام اصلی او نهی کرده اند.(۳)

از جمله القاب آن حضرت، حجت، قائم، خلف صالح، صاحب الزمان و(۴) بقیه الله است(۵) و مشهورترین آن ها «مهدی» می باشد.(۶)

پدر امام زمان (عج) حضرت امام حسن عسکری (ع) و مادرش، «نرجس» نام دارد(۷) که به «ریحانه»، «سوسن» و «صقیل» نیز معروف است.(۸) در فضیلت و معنویت نرجس خاتون همین بس که «حکیمه»، خواهر امام هادی (ع) که خود از بانوان عالی قدر خاندان امامت بود، او را سرور خاندان خویش و خود را خدمت گزار او می نامید.(۹)

امام زمان (عج) دو دوره غیبت داشت: ۱ – غیبت صغری، که از هنگام تولد تا پایان دوران نیابت خاصه ادامه داشت؛

۲ – غیبت کبری، که با پایان دوره نخست آغاز شد و تا هنگام ظهور و قیام آن حضرت طول خواهد کشید.(۱۰)

در این مقال برآنیم تا به علل غیبت امام زمان (عج) بپردازیم، لکن ابتدا لازم است به منجی گرایی در ادیان دیگر اشاره گردد تا اثبات شود که در ادیان دیگر نیز موعودگرایی وجود دارد.

منجی گرایی در ادیان

منجی گرایی و اعتقاد به موعود غایب، اختصاص به مسلمانان ندارد، بلکه پیروان ادیان الهی و بعضی ادیان غیر الهی نیز به ظهور مصلح عقیده دارند. بر همین اساس برخی آن را امری فطری دانسته اند، زیرا در طول تاریخ هیچ قوم و ملتی را نمی توان یافت که مصلح گرا نباشد. این خواست و باور عمومی نشان از آن دارد که موعود باوری مانند خدا باوری، فطری است.

همه پیروان ادیان الهی و برخی از پیروان ادیان غیر الهی عقیده دارند که در یک عصر بحرانی که فساد و ظلم بیداد می کند، نجات دهنده بزرگ و مصلح جهانی ظهور می کند و اوضاع آشفته جهان را اصلاح نموده، عدل را گسترش می دهد.(۱۱) البته در این که مصلح جهانی کیست، چه ویژگی هایی دارد، نام او چیست و منسوب به کدام ملت و دین است، اختلاف نظر وجود دارد.(۱۲) از این رو هر ملتی او را با لقب مخصوص و ویژگی هایی می شناسند و او را از خودشان می دانند.

شخصیت منجی در ادیان

۱ – آیین هندو و بودا

در آیین هندو، از نجات دهنده و موعودی به نام «آواتا» سخن به میان آمده و در منابع هندوها در کتاب اوپانیشاد مطرح شده است. مظهر ویشنو (مظهر دهم) در انقضای کلی یا عصر آهن، سوار بر اسب سفید ظاهر می شود، در حالی که شمشیر برهنه درخشانی به صورت ستاره دنباله دار در دست دارد. شریران را تماماً هلاک می سازد و خلقت را از نو تجدید می کند و پاکی را رجعت خواهد داد. مظهر دهم، در انقضای عالم ظهور خواهد کرد.(۱۳)

در یکی دیگر از کتاب های هندوها آمده است: گردش دنیا به پادشاه عادلی در آخرالزمان تمام شود که پیشوای ملائکه و پریان و آدمیان باشد. حق همراه اوست و آن چه در دریاها و کوه ها پنهان شده باشد، همه را به دست می آورد. از آسمان ها و زمین، آن چه باشد، خبر دهد و از او کسی بزرگ تر به دنیا نیاید.(۱۴)

در آیین بودایی که یکی از شاخه های کشین هندویی است، مسئله انتظار مطرح شده و شخصیت مورد انتظار، بودای پنجم می باشد.(۱۵)

۲ – آیین زرتشت

در آیین زرتشت، سه منجی به نام های هوشیذر، هوشیذرما و سوشیانس (نجات دهنده مرگ) از نسل زرتشت مطرح است. گویند: آنان یکی پس از دیگری جهان را پر از عدل خواهند کرد. از جمله مهم ترین آنان، آخرین ایشان است که او را سوشیانس پیروزگر می خوانند(۱۶) که پس از ظهور، دین را به جهان رواج خواهد داد، فقر و تنگ دستی را ریشه کن می کند و مردم جهان را هم فکر، هم گفتار و هم کردار می گرداند.(۱۷)

از آن جایی که در ایران قبل از اسلام، دین زرتشت حاکم بود، بعضی مردم نیز به همان مصلح و موعود عقیده داشتند که در دین زرتشت به آن تصریح شده بود.

۳ – آیین یهود

در آیین یهود نیز از شخص موعود سخن گفته شده است، لکن در این که موعود کیست، اختلاف وجود دارد و چون به حضرت مسیح ایمان نیاوردند، به باور آنان موعودشان هنوز ظهور نکرده است. با این حساب، انتظار در یهودیت کیفیت ویژه می یابد، ولی آن چه یهودیان بر آن اتفاق دارند، خروج شخصی در آخر زمان است که کوکب فروز می باشد و روی زمین را به نور رب کریم روشن می گرداند… یهودیان به انتظار او زمان می گذرانند.(۱۸)

۴ – آیین مسیحیت

مسیحیان نیز در انتظار مصلح جهانی هستند و باور دارند که او حضرت عیسی مسیح (ع) است که از آسمان نزول می کند و جهان را پر از عدل می نماید.(۱۹) در انجیل مرقس آمده است: «پس بیدار باشید، زیرا نمی دانید در چه وقت صاحب خانه می آید، در شام، یا نیمه شب، یا بانگ خروس، یا صبح! مبادا ناگهان آمده، شما را خفته یابد!»(۲۰)

۵ – آیین اسلام

ما شیعیان عقیده داریم که مصلح جهانی، امام زمان (عج) است که در آیات(۲۱) و روایات(۲۲) به آن اشاره شده است.

امام زمان (عج)، همان مهدی است که جهان را پر از عدل و داد می کند، همان گونه که پر از ظلم شده است.(۲۳) اعتقاد به مهدویت، از معارف قطعی تمامی مذاهب اسلامی است.

ابن ابی الحدید، از عالمان اهل سنّت می گوید: «میان همه فرقه های مسلمان اتفاق قطعی است که عمر دنیا به پایان نمی رسد، مگر پس از ظهور مهدی (عج).»(۲۴)

شاید بتوان گفت: مصلح تمام ادیان الهی، مهدی موعود است، اما پیروان آن ها در تطبیق و تعیین مصداق به خطا رفته اند. نکته مهمی در این جا وجود دارد و آن این که علاوه بر موعودگرایی، غیبت موقّت برخی از شخصیت ها در امت های پیشین نیز سابقه داشته است:(۲۵) موسی بن عمران (ع) چهل روز از امت خود غایب شد و در میقات به سر برد؛(۲۶) حضرت عیسی (ع) به مشیت الهی از دیدگاه امت خویش پنهان گردید و دشمنان قادر به کشتن او نشدند؛(۲۷) حضرت یونس (ع) نیز مدتی از قوم خود غایب گشت.(۲۸)

علل غیبت امام زمان (عج)

برای غیبت حضرت مهدی (عج) علل متعددی بیان شده است که به برخی از آن ها اشاره می شود. البته بیان این مطلب ضروری است که برخی بین علل غیبت و شرایط ظهور، خلط کرده اند؛ بدین معنا که تصور نموده اند برخی از مسائل از عوامل غیبت هستند و حال آن که از شرایط ظهور می باشند.

الف) خواست خداوند

غیبت ولی عصر (عج) یکی از رازهای الهی بوده و ممکن است ما نتوانیم از کنه آن آگاه شویم. در برخی روایات آمده که حکمت آن پس از ظهور روشن می گردد و ما علت آن را نمی دانیم. امام صادق (ع) فرمود: «صاحب الامر غیبتی دارد که تخلف ناپذیر است و اجازه نداریم علت آن را بیان کنیم. حکمت غیبت او همان حکمتی است که در غیبت حجت های پیشین وجود داشته و پس از ظهور، روشن خواهد شد؛ چنان که حکمت کارهای خضر از شکستن کشتی و کشتن پسربچه و برپا داشتن دیوار شکسته، وقتی برای موسی روشن شد که آن دو خواستند از هم جدا شوند،(۲۹) و غیبت سرّی از اسرار الهی است.»(۳۰)

بی تردید غیبت امام زمان (عج) مبتنی بر مصلحت است اما این که این مصلحت چیست ما نمی دانیم. شاید مصلحت آن باشد که با ظهور امام زمان (عج) دین خدا در جهان حاکمیت پیدا کند؛ چنان که در آیات متعددی از حاکمیت دین بر زمین سخن به میان آمده است: «اوست خدایی که رسول خود را با دین حق به هدایت خلق فرستاد تا بر همه ادیان عالم، تسلّط و برتری دهد، گر چه مشرکان کراهت داشته باشند.»(۳۱)

شاید مصلحت آن باشد که زمین لحظه ای از وجود حجّت خالی نباشد، چرا که در این صورت فیض الهی قطع می شود و نظام هستی به هم می خورد. کلینی به سند صحیح از ابی حمزه نقل می کند که از امام صادق (ع) سؤال کردم: آیا زمین بدون امام باقی می ماند؟ حضرت فرمود: «لو بقیت الارض بغیر امام لساخت؛(۳۲) اگر زمین بدون امام باقی بماند دگرگون خواهد شد.»

در زیارت جامعه کبیره آمده است: خدا به وسیله شما آغاز کرد و به شما ختم می کند و به خاطر شما باران را فرو می فرستد و به وسیله شما آسمان را نگاه داشته است.

احتمال دیگر آن است که شاید مصلحت الهی بر این بوده که امام زمان (عج) موفق به تشکیل حکومت مطلوب و جامعه آرمانی شود – که همه انبیا در صدد تشکیل آن بودند ولی عملاً توفیق نیافتند – جامعه ای که امروزه از آن به مدینه فاضله و آرمان شهر… یاد می شود. این همان جامعه ای است که همه انسان ها در انتظار آن هستند و در سایه آن، عدالت، صلح، رفاه و امنیت و تمدن…، تامین می شود.

شهید مطهری درباره برخی از مؤلّفه های آن می نویسد: جامعه ایده آل و آرمان قیام و انقلاب مهدی (عج) یک فلسفه بزرگ اجتماعی – اسلامی است، این آرمان بزرگ، گذشته از این که الهام بخش ایده و راه گشای به سوی آینده است، آینه بسیار مناسبی است برای شناخت آرمان های اسلامی. این نوید (جامعه ایده آل) ارکان و عناصر مختلفی دارد:

۱ – خوش بینی به آینده بشریت؛

۲ – پیروزی نهایی صلاح و تقوا و صلح و عدالت و آزادی و صداقت بر زور و استکبار و ظلم و اختناق و (دجّال گری و فریب)؛

۳ – حکومت جهانی واحد؛

۴ – عمران تمام زمین در حدی که نقطه خراب و آباد نشده باقی نماند؛

۵ – بلوغ بشریت به خردمندی کامل و پیروی از فکر و ایدئولوژی و آزادی از اسارت شرایط طبیعی و اجتماعی و غرایز حیوانی؛

۶ – حداکثر بهره گیری از مواهب زمین؛

۷ – برقراری مساوات کامل میان انسان ها در امر ثروت؛

۸ – منتفی شدن کامل مفاسد اخلاقی از قبیل: زنا، ربا، شرب خمر، خیانت، دزدی، آدم کشی و غیره و خالی شدن روان ها از عقده ها و کینه ها؛

۹ – منتفی شدن جنگ و برقراری صلح و صفا و محبت و تعاون؛

۱۰ – سازگاری انسان و طبیعت.(۳۳)

ب) آزمایش مردم

چنان که می دانیم یکی از سنّت های ثابت الهی، آزمایش بندگان و انتخاب صالحان و گزینش پاکان است.

صحنه زندگی همواره صحنه آزمایش است تا بندگان در پرتو ایمان و صبر و تسلیم برابر اوامر خداوند، تربیت یافته و به کمال برسند و استعدادهای نهفته آنان شکوفا گردد.

غیبت حضرت مهدی (عج) زمینه آزمایش مردم است. آن گروهی که ایمان استواری ندارند، باطنشان ظاهر می شود و دست خوش شک و تردید می گردند، اما کسانی که ایمان در اعماق قلبشان ریشه دوانده است، به سبب انتظار ظهور آن حضرت و ایستادگی در برابر شداید، پخته تر و شایسته تر می گردند و به درجات بلندی از اجر و پاداش الهی نایل می گردند.

امام موسی بن جعفر (ع) فرمود: هنگامی که پنجمین فرزندم غایب شد، مواظب دین خود باشید، مبادا کسی شما را از دین خارج کند. او ناگزیر غیبتی خواهد داشت، به طوری که گروهی از مؤمنان از عقیده خویش بر می گردند. خداوند به وسیله غیبت، بندگان خویش را آزمایش می کند…. (۳۴)

از سخنان پیشوایان اسلام بر می آید که آزمایش به وسیله غیبت حضرت مهدی، از سخت ترین آزمایش های الهی است.(۳۵) این سختی از دو جهت است:

۱ – از جهت اصل غیبت، که چون بسیار طولانی می شود بسیاری از مردم دچار شک و تردید می گردند. برخی در اصل تولد و برخی دیگر در دوام عمر آن حضرت شک می کنند و جز افراد آزموده و مخلص و برخوردار از شناخت عمیق، کسی بر ایمان و عقیده به امامت آن حضرت باقی نمی ماند. پیامبر اسلام(ص) ضمن حدیث مفصّلی می فرماید: مهدی از دیده شیعیان و پیروانش غایب می شود و جز کسانی که خداوند دل های آنان را جهت ایمان، شایسته قرار داده، در اعتقاد به امامت او استوار نمی مانند.(۳۶)

۲ – از نظر سختی ها و فشارها و پیش آمدهای ناگوار که در دوران غیبت رخ می دهد و مردم را دگرگون می سازد، به طوری که حفظ ایمان و استقامت در دین، کاری سخت و دشوار می گردد و ایمان مردم در معرض مخاطرات شدید قرار می گیرد.(۳۷)

ج) حفظ جان امام

یکی از علل مهم غیبت امام زمان (عج) را می توان حفظ جان آن حضرت دانست؛ بدین معنا که اگر امام غایب نمی شد او را نیز مانند دیگر امامان به شهادت می رساندند. حتی اگر پیش از موعد مناسب نیز ظاهر شود باز جان او به خطر می افتد. و لذا خداوند به وسیله غیبت، امام دوازدهم را از قتل حفظ کرده است. مگر دیگر امامان با ما و در میان ما نبودند پس چرا آنان را به شهادت رساندند؟ متأسفانه این مردم بودند که جایگاه امامان را نشناخته و قدر آنان را ندانستند. همین ناآگاهان و بی خبران بودند که امام علی (ع) را از صحنه سیاست کنار زدند و حق او را غصب کرده و سرانجام او را به شهادت رساندند.

مهم تر از همه این که جان امام زمان (عج) از سوی حکومت ها نیز تهدید می شد. بنابراین اگر از همان بدو تولد نام امام را مخفی نمی نمودند و در هنگام تولد، منزل امام عسکری (ع) تحت نظر و محاصره دشمن بود بعید نبود که امام (عج) را در همان کودکی از بین می بردند.

در زمان غیبت صغری امکان دیدن حضرت مهدی (عج) برای نوّاب خاص و برخی از شیعیان وجود داشت، اما به دلیل مشکلات سیاسی، هر یک از نواب اربعه در زمان خود موظف بودند از بردن نام حضرت و افشای محل او در سطح عمومی خودداری ورزند، زیرا در غیر این صورت، جان امام از سوی حکومت وقت به خطر می افتاد. این پنهان کاری، دقیقاً بر اساس دستور و راهنمایی خود امام صورت می گرفت.

چنان که روزی ابتدا بدون این که سؤالی از حضرت در این باره شده باشد، توقیعی به این مضمون خطاب به محمد بن عثمان (سفیر دوم) صادر شد: کسانی که از اسم (من) می پرسند، باید بدانند اگر سکوت کنند بهشت، و اگر حرفی بزنند جهنم در انتظار آنان است، چه اینان اگر بر اسم واقف شوند، آن را فاش می سازند و اگر از مکان آگاه شوند، آن را نشان می دهند.(۳۸)

اگر مسئله غیبت امام مهدی (عج) مطرح نبود «معتمد» عباسی که به خون آن حضرت تشنه بود، مانند پدران بزرگوار آن حضرت، وی را نیز شهید می کرد و زمین از حجت خالی می ماند. از این رو است که گفته اند: «غیبته منا»؛ یعنی غیبت امام زمان (عج) از ناحیه مردم می باشد. اگر مردم لیاقت امام را داشتند آن حضرت مانند امامان دیگر با ما و در میان ما بود. امام پنجم (ع) فرمود: «انّ للقائم غیبه قبل ان یقوم، قال: قلت: و لم، قال: یخاف؛ برای قائم ما (امام مهدی) قبل از آن که به پاخیزد غیبتی است. راوی پرسید: برای چه؟ حضرت فرمود: به دلیل این که ترس از کشته شدن او وجود دارد.»(۳۹)

زراره، یکی از یاران امام صادق (ع) از آن حضرت نقل می کند که فرمود: امام منتظر، پیش از قیام خویش مدتی از چشم ها غایب خواهد شد. عرض کردم: چرا؟ فرمود: بر جان خویش بیمناک است.(۴۰)

ممکن است گفته شود که خداوند می توانست بدون غیبت، امام (عج) را حفظ کند، در جواب باید گفت: با این که قدرت خدا محدود نیست لیکن کارها را بر طبق اسباب و از مجرای عادی انجام می دهد. این یکی از سنّت های الهی است که در امور فردی و زندگی براساس اسباب و مجاری عادی عمل می شود. بنا نیست برای حفظ وجود مقدس انبیا و ائمه و ترویج دین، از روش عمومی اسباب و علل دست بر دارد و بر خلاف جریان عادی، عمل کند وگرنه دنیا، دار تکلیف و اختیار و امتحان نخواهد شد. اگر قرار بود(۴۱) خداوند بر اساس مجرای عادی عمل نکند باید امامان را حفظ می کرد تا به شهادت نرسند.

د) آزادی از بیعت طاغوت های زمان

در برخی از روایات اسلامی آمده است که علت و حکمت غیبت امام مهدی (عج) این است که آن حضرت بدین وسیله از یوغ بیعت با طاغوت های زمان آزاد می شود و تعهد و بیعت با هیچ حاکمی را بر عهده ندارد، تا بتواند در زمان قیام خود، آزادانه تلاش کند. امامان دیگر بر اساس تقیه حکومت ها را به رسمیت می شناختند، ولی امام مهدی (عج) مأمور به تقیه نیست و به همین دلیل با حکومت ها و طاغوت های زمان بیعت نمی کند.

امام حسن مجتبی (ع) در این باره فرمود:

هر کدام از ما امامان در زمان خود، بیعت حاکمان و طاغوت های زمان را از روی تقیه بر عهده گرفته ایم، مگر امام مهدی (عج) که عیسی بن مریم به امامت آن حضرت نماز می گزارد. خداوند ولادت او را مخفی نگه داشت و برای او غیبتی در نظر گرفت، تا زمانی که قیام می کند بیعت حاکمی بر گردنش نباشد.(۴۲)

حسن بن فضّال می گوید: امام رضا (ع) فرمود: گویی شیعیانم را می بینم که هنگام مرگ سومین فرزندم (امام حسن عسکری) در جست و جوی امام خود، همه جا را می گردند اما او را نمی یابند. عرض کردم: چرا غایب می شود؟

فرمود: برای این که وقتی با شمشیر(۴۳) قیام می کند، بیعت کسی در گردن وی نباشد.(۴۴)

البته غیبت امام بدان معنا نیست که آن بزرگوار در برابر سرنوشت مردم و جامعه، بی تفاوت است و نقشی در هدایت مردم ندارد، زیرا غیبت در مقابل ظهور است نه حضور. امام زمان (عج) در میان مردم آشکار است، لکن او را نمی بینند.

امام (عج) در دوران غیبت در میان مردم حاضرند و آنان از ثمرات وجودی ایشان بهره مند و منتفع هستند و در قالب های مختلف به هدایت مردم می پردازد.

پی نوشت ها:

۱) شیخ مفید، الارشاد، ص ۳۴۶؛ کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۵۱۴؛ طوسی، الغیبه، ص ۱۴۱٫

۲) شیخ مفید، همان، ص ۳۴۶؛ ابن صبّاغ، الفصول المهمه، ص ۳۱۰٫

۳) شیخ صدوق، کمال الدین، ص ۶۴۸؛ کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۲، ۳۹۳٫

۴) مسعودی، اثبات الوصیه، ص ۴۱۸٫

۵) مسعودی، همان، ص ۲۴۸٫

۶) ابن صبّاغ، الفصول المهمه، ص ۳۱۰٫

۷) شیخ مفید، الارشاد، ص ۳۴۶؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ص ۴۳۲٫

۸) شیخ صدوق، کمال الدین، ص ۴۳۲٫

۹) فتّال نیشابوری، روضه الواعظین، ص ۲۸۳٫

۱۰) شیخ مفید، الارشاد، ص ۳۴۶٫

۱۱) ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص ۷۶٫

۱۲) فریده گل محمدی آرمان، رسالت جهانی حضرت مهدی (عج)، ص ۹۸ به بعد.

۱۳) کتاب اوپانیشاد، ص ۷۳۷٫

۱۴) معارف اسلامی در جهان معاصر، ص ۲۴۵٫

۱۵) ادیان و مهدویت، ص ۱۹٫

۱۶) فریده گل محمدی آرمان، رسالت جهانی حضرت مهدی (عج)، ص ۱۰۴ و ۱۰۳٫

۱۷) جاماسب نامه، ص ۱۲۱، به نقل از فریده گل محمدی، رسالت جهانی حضرت مهدی (عج)، ص ۹۹٫

۱۸) ادیان و مهدویت، ص ۱۹٫

۱۹) فریده گل محمدی آرمان، رسالت جهانی حضرت مهدی (عج)، ص ۱۰۶٫

۲۰) همان، ص ۱۰۹٫

۲۱) انجیل مرقس، با اقتباس از: رسالت جهانی حضرت مهدی (عج)، ص ۱۰۹٫

۲۲) قصص (۲۸) آیه ۵٫

۲۳) بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۶۷ به بعد.

۲۴) المهدی الموعود، ج ۲، ص ۷۲٫

۲۵) ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص ۷۷ – ۷۶٫

۲۶) نساء (۶) آیه ۱۵۸٫

۲۷) اعراف (۷) آیه ۱۴۲٫

۲۸) صافات (۳۷) آیه ۱۴۰٫

۲۹) بحار الانوار، ج ۲۸، ص ۷۰٫

۳۰) همان، ج ۵۱، ص ۱۱۹، ح ۱۹٫

۳۱) صف (۶۱) آیه ۹٫

۳۲) بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۲۸٫

۳۳) مرتضی مطهری، قیام و انقلاب حضرت مهدی، ص ۶۰ – ۵۹٫

۳۴) شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص ۲۰۴٫

۳۵) همان، ص ۲۰۷ – ۲۰۳؛ آیهالله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، باب ۴۷، ص ۳۱۴ و ۳۱۵٫

۳۶) آیهالله صافی گلپایگانی، همان، فصل ۱، باب ۸، ص ۱۰۱، ح ۴٫

۳۷) همان، نوید امن و امان،، ص ۱۷۷ و ۱۷۸٫

۳۸) معجم احادیث الامام المهدی (عج)، ج ۳، ص ۴۲۱ و بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۰۱٫

۳۹) بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۲۱٫

۴۰) کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۳۳۷٫

۴۱) ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص ۱۴۹٫

۴۲) بحار الانوار،، ج ۵۱، ص ۱۳۲٫

۴۳) شمشیر در روایات، کنایه از قدرت است، نه به معنای جنگ و خون ریزی.

۴۴) همان، ص ۳۵۰٫

منبع:حوزه

print

پاسخی بگذارید