تاریخ: ۱۵:۵۱ :: ۱۴۰۱/۰۹/۲۶
چه کسانی دشمن جمهوری اسلامی هستند؟

افلاطون در «جمهوری» خطوطی را می نگارد که می‌توان آن را با آرزو و‌ توهم دشمنان اسلام و ایران، دشمنان ولایت فقیه و رهبر حکیم انقلاب و دشمنان جمهوری و مردم مطابقت داد.

به گزارش گروه دیگر رسانه‌های اقتصاد گستر شمال ، افلاطون در «جمهوری» خطوطی را می نگارد که می‌توان آن را با آرزو و‌ توهم دشمنان اسلام و ایران، دشمنان ولایت فقیه و رهبر حکیم انقلاب و دشمنان جمهوری و مردم مطابقت داد. به ویژه که او ناخدا را مثال یا تمثیلی برای وضع فیلسوف یا حکیم و شوریدن خردستیزان علیه او می داند.

با توجه به عقلانیت ستیزی و بی آرمانی و بی بنیادی یا بی فلسفه بودنِ آشوب های اخیر، این فقره از جمهوری افلاطون درس آموزتر می شود:

«…میانِ ملاحان آشوبی برپاست زیرا هر یک در این گمان است که رهبریِ کشتی باید با او باشد ولی هیچ یک از آنان ناخدایی نیاموخته است و نمی تواند بگوید که استادش کِه بوده و چه مدت در نزد او تعلیم گرفته است. حتی همه بر این عقیده اند که فنّ ناخدایی آموختنی نیست و آماده اند که هر که جز این ادعا کند پاره پاره اش کنند. هر دم بر سر صاحب کشتی هجوم می آورند و از او می خواهند که سکان کشتی را به دست آنان بسپارد.  اگر کسی در صدد برآید که صاحب کشتی را با دلیل و برهان از این کار بازدارد او را می کُشند یا به دریا می اندازند. پس از آنکه  صاحب کشتی را با دارویی خواب آور رام کردند یا به نحوی دیگر از پای درآوردند و اختیار کشتی را بدست گرفتند بار کشتی را تاراج می کنند و به مِی گساری می نشینند و در حال باده خواری و عیش و نوش، چنانکه شیوهٔ این گونه مردان است،  به پیش می رانند. کسی را که در رام کردن صاحب کشتی یا مقهور ساختنِ او چالاک بوده و در راه مسلط شدن بر کشتی به آنان یاری کرده باشد ناخدایی استاد و دریانوردی ماهر می شمارند و محترمش می دارند. ولی کسانی را که از معرکه برکنار مانده و مهارتی در این کار نشان نداده باشند سرزنش می کنند و عاطل و بیکاره می خوانند، و غافلند از اینکه ناخدای واقعی کسی است که خصوصیات فصول مختلف و آسمان و ستارگان و بادها و به طور کلی همهٔ عواملی را که با فنّ دریانوردی ارتباط دارد بشناسد تا بتواند کشتی را چنانکه شایسته است هدایت کند، و نمی توانند باور کنند که ممکن است کسی در عین حال که فنّ دریانوردی را کسب می کند و به مقام ناخدایی می رسد وقت کافی برای آموختن آن چیزها هم داشته باشد. با چنین وضعی که در کشتی حکمفرماست عجیب نخواهد بود اگر این ملاحان ناخدای حقیقی را ابله و یاوه گو پندارند و عاطل و بیکاره شمارند…» افلاطون، جمهوری، ۴۸۹-۴۸۸، ترجمه محمد حسن لطفی

باید گفت آنها که می خواهند خامنه ای نباشد، مثال همان افراد شورشی کشتی و می گساران هستند که بی نظمی و آزادی بی قید را بر پیروزی و پیشرفت و مقصد ترجیح می دهند. ترجیح می دهند در یک کشتی بی مبدأ و بی مقصد باشند؛ مقصود و آرمانی نداشته باشند، لنگر گاهی نداشته باشند؛ حتی لنگر هم نداشته باشند بلکه آزادانه در کشتی شادخواری کنند.

دیدیم که هدف بخش بزرگ ترِ کسانی که ناآرامی های از شهریور به این سو را رقم زدند، گویی همان بودن در خیابان و متلاطم کردن خود در اثر می گساری خبری و متلاطم کردن خیابان به منزله شادخواری و نمایش و لذت بود. هدف همان هرگونه بودن در کشتی اما بی مقصد کردن آن بود و نمی دانند کشتی بی مقصد، دیگر کشتی نیست بلکه یک شی شناور و سرگردان و در دست باد و سرنگونه است. این کشتی بی باید و بی ارزش است و باد هم کمکی به او نمی کند. بادبان تنها با ناخدای نیک است که باد و کشتی را همساز می کند. چنین است که ایران بی ولایت فقیه و بدون جمهوری اسلامی، سرنگون است اما تمام نقشه های دشمن برای شکستن سکان کشتی(ولایت فقیه) و شکست سکان دار(ولی فقیه) شکست خورده و هرگز روز پیروزی نمی بیند.

منبع: الف

print

پاسخی بگذارید