پرسش مهم این است که این ۲۵۰ نفر ناگهان از کجای این اقتصاد آشفته ایران سر برآورده و توانستهاند صادرات کنند و آنقدر به شرایط خوشبین بودهاند یا احساس قدرت میکردهاند که به قول رییس کل بانک مرکزی حتی یک دلار هم برنگرداندهاند.
محمدصادق جنانصفت در جهان صنعت نوشت:در دو، سه ماه تازه سپری شده و پس از آنکه به هر دلیل قیمت دلار آمریکا جهش بلندی را تجربه کرد و تا سقف ۲۶ هزار تومان رسید و نیز حالا که در دامنه بین ۲۳ تا ۲۴ هزار تومان حرکت میکند، نام آقای عبدالناصر همتی و صادرکنندگانی که ارزها را برنگردانده و راه پرش بلند دلار را باز کردند درهم تنیده شدهاند. رییس کل بانک مرکزی اصرار داشت ۲۷ میلیارد دلار ارز در اختیار صادرکنندگان به چرخه بازارهای گوناگون ارز ایران برگشت داده نشده و این دلیل اصلی افزایش قیمت ارز است. سکوت بدون دلیل بخش خصوصی به مدت قابل اعتنا، این سخن و داوری رییس کل بانک مرکزی و نیز رییس دولت را متاسفانه در جامعه قابل قبول کرده بود. نگارنده از این سکوت در همین ستون روزنامه «جهانصنعت» بارها انتقاد کرده و از مدیران بخشخصوصی خواستم که پاسخ دهند. هیاترییسه اتاق بازرگانی ایران و نیز رییس اتاق با تاخیر اما اقدام به روشنگری درباره میزان ارز در اختیار بخش خصوصی صادرکننده شناختهشده کرده و با ابهامزدایی از میزان ارزهای برگشت داده نشده به جداسازی منطقی پرداختند. حالا رییس کل بانک مرکزی در تلویزیون ایران میگوید: ۲۵۰ نفری که اسامی آنها داده شده تولیدکننده نبودند و یک دلار هم ارز نیاورده بودند. اینها کسانی بودند که باید با آنها برخورد میشد.
اما بقیه بخشی تولیدکننده و برخی شرکتهایی هستند که درصدی از ارز خود را آوردهاند بنابراین تلاش میکنیم که با آنها مدارا کنیم. اکنون نیز با آنها در حال مذاکره هستیم و از هر کدام که آمادگی داشته باشند ارز خود را بیاورند، استقبال میکنیم.
پرسش مهم این است که این ۲۵۰ نفر ناگهان از کجای این اقتصاد آشفته ایران سر برآورده و توانستهاند صادرات کنند و آنقدر به شرایط خوشبین بودهاند یا احساس قدرت میکردهاند که به قول رییس کل بانک مرکزی حتی یک دلار هم برنگرداندهاند. به نظر میرسد یکی از مهمترین دلیلهای این وضعیت عجیب و پدیدارشدن ۲۵۰ نفر مرموز که میلیاردها دلار را گم کردهاند و حالا ناگزیرند در مراکز قضایی و امنیتی حاضر شوند این است که هنوز در ایران این واقعیت که نهادهای قدرت در دولت «دلار» را هنوز به عنوان کالا نمیشناسند و تصور میکنند ارز یک پدیده عجیب است که از قانون عرضه و تقاضا تبعیت نمیکند و قیمت نمیخورد، همین یک مقوله اگر خوب مفهوم و اجازه داده شود ارز نیز مثل نخود و کشمش، دوغ و ماست و آهن و چدن در بازار قیمت بخورد شاهد پدیدار شدن ناگهانی ۲۵۰ نفر مرموز نمیشویم. آیا این سخت است قبول کنیم بازرگانان دلار را به قیمت آزاد از بازار خریداری کنند و به قیمت آزاد هم بفروشند؟ وقتی این را قبول نداریم و به صادرکننده میگوییم باید دلار خود را در جایی به اسم نیما بفروشی که تفاوت معناداری با ارز در بازار آزاد دارد و به واردکنندگان میگوییم میتوانید از این محل ارز ارزانتر خریداری کنید معلوم است که وسوسه در ذهنها تلنگر میخورد تا از شکاف قیمتی در دو بازار دولتساخته و آزاد استفاده شود و تجربه نشان داده است که همیشه این وسوسه تبدیل به عمل میشود. نگاهی به گفتههای کسانی که این روزها در دادگاههای مربوط به پتروشیمی و بانک مرکزی در حال محاکمه هستند نیز همین معنا را به ذهن میآورد. آنها نیز از تفاوت قیمتهای ارز در بازارهای دولتساخته و بازار آزاد استفاده کردهاند. اینجوری میشود که بانک مرکزی مجبور میشود هر چند وقت یک بار اسم و آدرس کسانی را که ارز ۴۲۰۰ تومانی یا ارز نیمایی گرفتهاند منتشر کند و حالا زیر ضرب قرار دارد که اسامی صادرکنندگانی که ارز نیاوردهاند را به اطلاع شهروندان برسانند.
آیا شهروندان حق ندارند بدانند این ۲۵۰ نفر مرموز چه کسانی هستند و سابقه و کارنامه آنها چیست و چگونه و چه کالایی و به چه میزان صادر کرده و یک دلار هم برنگرداندهاند؟ خوب است صادرکنندگان و نهادهای مرتبط با صادرات و به ویژه اتاقهای بازرگانی برای پاکیزهسازی و صیانت از حرمت صادرات و صادرکنندگان و نیز اتهامهایی که شنیدند و حالا رییس کل بانک مرکزی با عطوفت با آنها برخورد میکند تا آخر کار بروند.