یادداشت روز
تاریخ: ۲:۴۳ :: ۱۴۰۱/۰۱/۲۷
با نان مردم بازی نکنید

با"نان"مردم بازی نکنید دود این آتش اول از همه به چشم خودتان می رود.

مسعودمجاوری:خدا پدرتان را بیامرزد،آدمی متحیر می شود ازاین همه خلاقیت تان برای رتق و فتق امور.آنقدر بداهه پردازی در امور ملت دارید که اگر با همین فرمان جلو برویم به توصیه آن بزرگوار بایدعمل کنیم(اسمش را نمی آورم چون همه میشناسیدش) و مثل یمنی ها لنگ بپوشیم.
من نمی دانم اگر”ماهاتیر محمد”هم همین کارها را در مالزی می کرد آیا می توانست کشورش را به باشگاه ممالک پیشرفته ببرد یا نه؟هرچه هست اندازه مدیران وطنی خودمان کاربلد نبود.این را با اطمینان خاطرمیگویم.
جانم برایتان بگوید که لابد خبر حذف ارز ترجیحی یا همان۴۲۰۰تومانی سابق راشنیدید.تا اینجای کار ظاهرا اشکالی نیست زیرا قرار است رانتی که قبلا در دست عده ای میچرخید،حالا بصورت کاملا”هدفمند”به دست مصرف کننده نهایی برسد و گره کار ملک و ملت را باز کند.بسیار خوب.
فرض کنیدشما کارخانه سوسیس کالباس داشتید و با ارز۴۲۰۰تومانی گوشت منجمد از برزیل وارد میکردی وبه قیمت کیلویی دو دلار و پس از تبدیلش به سوسیس کالباس نسبتامرغوب و باخلوص۵۰درصد؛قیمت تمام شده هرکیلو محصولت حدودا کیلویی۱۲تا۱۵هزار تومان می شدوحالا باید محصول نهایی را حداکثر کیلویی۲۵تا۳۰هزار تومان دست مشتری برسانی در حالیکه قیمت کف بازار سوسیس کالباس بین ۹۰تا۱۴۰هزار تومان و درمواردی بسیار بیشترازاینها ست. دولت فخیمه هم چون به فکر من و شمای ملت است و می خواهد جلوی سودهای نامشروع یک مشت بی وجدان ظالم را بگیرد دستور حذف ارز۴۲۰۰تومانی را از سبد مصرفی مردم داده است وبرای اینکه تیرو ترکش حذف ارز ترجیحی ته مانده خرده نان سفره مردم را با خودش نبرد می خواهد در قالب یارانه و بصورت نقدی مابه التفاوت این قیمت را به حساب سرپرست خانوار واریز کند.مثلااگر با حذف ارز ترجیهی قیمت مرغ از کیلویی۳۰هزار تومان به۸۰هزارتومان رسیدبا فرض مصرف۲کیلو مرغ در خانوار،ماهانه دوتا۵۰هزار تومان مابه التفاوت قیمت۳۰تومنی دیروز و۸۰تومنی امروز رابه خود مردم بدهد و خیرش را ببیند.
حالا خودتان حساب کنید که اگر این اتفاق در عرصه دارو ودرمان بیفتد چه می شود(گفته اند ارز دارو را حذف نمیکنیم،الله اعلم).
اطلاع دقیقی از نحوه محاسبه یارانه حاملهای انرژی ندارم اما از فیشهای آب و برق و گاز بر می آید که”واقعی سازی”هزینه انرژی خانوار را جلوتر وبصورت پلکانی اجرا کرده اند.
نمیدانم اگر قرار بود معادلات اقتصادی را به این صورت حل کرد اساسا چرا ما اینهمه سال با مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم کردیم چرا اجازه دادید” شاخص فلاکت”یا همان تلفیق تورم و بیکاری توامان به حوالی۵۰درصد برسد؟اگر حل مسائل اینقدر ساده بودچرا آمار حاشیه نشینی و “بدمسکنی” به مرز بحران رسیده است؟
آقایان؛اقتصاد مثل دومینو است واگر یکجایش را دستکاری کنید ده جای دیگرش پایین و بالامی شود اقتصاد شوخی ندارد.
لابه لای خبرها دیدم که قیمت هرکیلو آرد نان فانتزی را به چند صد هزار تومان رسانده اید و ازاین به بعد هر قرص نان فانتزی را باید به چند برابر قیمت یکماه پیش بخریم.اینطور پیش برودنان فانتزی هم ازسبد مصرفی ما به “سبدحسرتی”پر می کشد و فقط کسانی که سوار “لکسوس”می شوند توان خریدنان فانتزی را دارند. البته گرانی نان فانتزی بد فکری هم نیست و می توانید”تاب آوری مردم”را اندازه گیری کنید آیا برای بیکاری ناشی ازآن هم فکری کرده اید؟نکند شما هم مثل آن مدیر با”تدبیر”که اتفاقا به او رای داده بودم،غافلگیر شوید و در فردای اعلام قیمتها از آنچه رخ داده باخبر شوید؟!
بزرگواران؛بازی کردن با نان مردم هنر نیست.حالا وقت مناسبی برای آزمودن تاب و توان مردم نیست اگر فقط به آمارهای حاشیه نشینی و فلاکت توجه می کردید این راه را نمی رفتید.
عزیزان؛اگر آمار مصرف انرژی بالاست بخاطر ارزان بودن انرژی-بقول شماها-نیست کما اینکه با توجه به درآمد مردم ،انرژی هم ارزان نیست.شما که “مقررات ملی ساختمان”را نوشتید واجرا نکردید، وسیله گرمایشی و سرماشی پرمصرف دست خانواده دادید، حالا تاوان مصرف بالارا پای فیش آب و برق مامی نویسید؟این همه سازمان عریض و طویل نظارتی وقضایی دارید آنوقت نمی توانیدبا کد رهگیری مشخص کنید روغن وارداتی از مالزی و یا گندم وارداتی از آرژانتین در کدام کانتینر موجود است و به کدام انبارمنتقل شده است؟!

با حساب و کتاب ریخت و پاش شرکتهای دولتی کاری ندارم که گاه و بیگاه خبر نجومی بگیرانش گوش فلک را کر می کند و هیچکس در پی ریخت و پاشهاو سوء هزینه کردشان هم نیست که اگرفقط همینها را درست مدیریت و نظارت کنید کار ملک و ملت به قاعده می شود.جای اینکه فشار اداره امور را سمت مردم بگیرید با جدی کردن نظارتها،حجم دولت را کوچک کنید تا نیازی نباشد هزینه اداره کشور را از سفره مردم کم کنید.با”نان”مردم بازی نکنید دود این آتش اول از همه به چشم خودتان می رود.
می دانم گوش شنوایی نیست من وظیفه داشتم بگویم، حالا خوددانید…

print

برچسب ها:

پاسخی بگذارید