یادداشت روز
گروه: اقتصادی
تاریخ: ۰:۵۴ :: ۱۳۹۸/۱۲/۱۵
بیم و امید اقتصاد ایران

اکنون اقتصاد ایران در یکی از مهم‌ترین و خاص‌ترین برهه‌های تاریخ معاصر قرار گرفته است.

سعید مسگری* دهه ۹۰ دارای ویژگی‌هایی است که سبب شده این دهه تبدیل به نقطه عطفی در اقتصاد ایران شود؛ نقطه عطفی که اگر به خوبی شناخته نشود و تدابیر لازم اندیشیده نشود، می‌تواند آغازی باشد بر افول اقتصاد ایران و اگر این تدابیر و اصلاحات به خوبی انجام شود می‌تواند شروعی باشد بر رشد پایدار و خروج از مشکلات اقتصادی.

اکنون بر همه دلسوزان اقتصاد ایران واجب است که شرایط فعلی اقتصاد کشور را به خوبی بشناسند و آن را برای دیگران نیز تفهیم کنند. کارشناسان، صاحب‌نظران، رسانه‌ها و… در این برهه حساس و تاریخی وظیفه‌ای گران دارند و باید به خوبی به شناسایی شرایط فعلی اقتصاد ایران با نگاهی تحلیلی و علمی بپردازند. این وظیفه‌ای تاریخی است که می‌تواند بر مسیر آینده کشور تاثیرات شگرفی داشته باشد.
بر همین اساس در نیمه سال تصمیم گرفته شد در سلسله یادداشت‌هایی به بررسی وضعیت شاخص‌های اصلی اقتصادی در دهه ۹۰ پرداخته شود و این کار در ۱۶ یادداشت انجام شد. اگرچه هنوز متغیرها و شاخص‌هایی برای بررسی وجود دارند اما مهم‌ترین شاخص‌ها بررسی شده‌اند و بیش از این نیازی به بررسی روندهای اقتصادی نیست. اکنون وقت جمع‌بندی و بررسی ریشه‌ها و ارائه راهکارهایی برای تغییر مسیر و استفاده بهینه از این نقطه عطف تاریخی است.
برای جمع‌بندی و اثبات این مدعا که دهه ۹۰ دهه‌ای خاص است نگاهی گذرا به برخی یافته‌های این سلسله یادداشت‌ها خواهیم انداخت. در دهه ۹۰ رشد تشکیل سرمایه به شدت کاهش یافت و این موضوع مقدمه‌ای شد بر کاهش نرخ رشد اقتصادی به طوری که نرخ رشد اقتصاد حتی از میانگین بلندمدت آن هم که با ظرفیت‌های اقتصاد ایران فاصله داشت تنزل یافت.
کاهش رشد اقتصاد در دهه ۹۰ سبب کاهش رشد درآمد سرانه شد و وضعیت رفاه رو به وخامت نهاد. کاهش رشد درآمد سرانه توام شد با وخامت دوباره توزیع درآمد که در اواخر دهه ۸۰ رو به بهبود نهاده بود. کاهش شدید رشد درآمد سرانه در کنار وخامت توزیع درآمد سبب افزایش نارضایتی در بخشی از جامعه و ایجاد مشکلات معیشتی برای آنها شد.
اما این تمام ماجرا نبود. فساد نیز در این دوره زمانی رو به وخامت نهاد و از یک‌سو شاهد تثبیت رتبه ایران بودیم و از سوی دیگر با رونمایی از فسادهای کلان قبح فساد تا اندازه‌ای از بین رفت. وضعیت تورم، بازار ارز و بازار مسکن نیز متفاوت با گذشته بود و برای اولین بار در اقتصاد ایران شاهد دو جهش بزرگ قیمتی در بازارهای اصلی و شاخص کل قیمت مصرف‌کننده در کمتر از یک دهه بودیم.اینها تنها گوشه‌ای از نتایج به‌دست‌آمده از بررسی وضعیت متغیرهای اقتصادی در دهه ۹۰ بود. چه‌بسا اگر این بررسی‌ها ادامه پیدا کند و شاخص‌ها و دیگر متغیرهای اقتصادی نیز مورد بررسی قرار گیرند یافته‌های مهم دیگری نیز حاصل شود. اما همین میزان نتایج نیز به خوبی حاکی از وضعیت خاص دهه ۹۰ و نقطه عطف بودن آن است. نقطه عطف به زبان ساده یعنی دوره‌ای که دچار شکست در روندهای اقتصادی شده و از روندهای بلندمدت فاصله گرفته‌ایم. اگر این روند ادامه پیدا کند شاهد رو به وخامت رفتن وضعیت کلی اقتصاد و معیشت مردم خواهیم بود.
اما همان‌طور که گفته شد این نقطه عطف تنها به معنای احتمال بدتر شدن شرایط نیست بلکه سناریوی دوم آن بهبود شرایط و آغاز دوره رشد و شکوفایی اقتصاد است. در واقع دو سناریو در پیش‌روی اقتصاد ایران وجود دارد؛ سناریوی اول غفلت از شرایط خطیر فعلی و ادامه روند فعلی و بدتر شدن وضعیت اقتصاد کلان است. سناریوی دوم شناخت شرایط فعلی و استفاده از فرصت به وجود آمده و آغاز اصلاحات ساختاری و نهادی برای بهبود اقتصاد ایران است.
نگارنده بر این باور است که در هیچ برهه‌ای تا به امروز اقتصاد ایران به این اندازه آماده انجام اصلاحات ساختاری و نهادی نبوده است. با وجود نکات منفی
ذکر شده در این دهه یک نکته بسیار مثبت و امیدوارکننده نیز وجود دارد و آن، مشخص شدن چالش‌های اقتصاد و ابعاد و اهمیت آنهاست. در گذشته هیچ‌گاه به این اندازه چالش‌های اقتصاد برای کارشناسان و رسانه‌ها و حتی دولتمردان مشخص نبود اما اکنون دیگر کمتر کسی در مورد وجود این چالش‌ها و اهمیت آنها تردید دارد.در گذشته بسیاری بر این باور بودند که مشکل اصلی اقتصاد ایران قیمت‌های نسبی است و با تغییر در قیمت‌های اصلی و تغییر نظام قیمت‌گذاری می‌توان مشکلات اقتصاد را تا اندازه زیادی حل کرد. به عنوان مثال با آزادسازی تعرفه‌های تجاری، آزادسازی قیمت حامل‌های انرژی و استفاده از نظام آزاد در بازار ارز و سپردن قیمت ارز به بازار و… می‌توان مشکلات اقتصادی را برطرف کرد و اقتصاد ایران را به سمت رشد حرکت داد.

اگرچه قیمت‌های نسبی بسیار مهم هستند و قیمت‌گذاری دستوری ریشه بسیاری از مشکلات است اما این موضوع علت‌العلل مشکلات اقتصاد ایران نیست و هیچ‌گاه تنها با چنین اصلاحاتی به سمت رشد و توسعه حرکت نخواهیم کرد.اکنون بسیاری به این باور رسیده‌اند که مشکلات اقتصاد ایران ساختاری و نهادی است و برای رشد و توسعه کشور و خروج از مشکلات فعلی چاره‌ای جز تن دادن به اصلاحات گسترده در اقتصاد نداریم. اگرچه این اصلاحات زمانبر و پرهزینه هستند اما تنها راه پیش‌روی اقتصاد ایران هستند و دیگر وقت آزمون و خطا و تکرار سیاست‌های مرسوم قبلی نیست.مشکلات نظام بانکی همچون حجم بالای معوقات، نظام کارمزد معیوب، کاهش قدرت تسهیلات‌دهی بانک‌ها و مشکلات ترازنامه‌ای، چالش‌های نظام بودجه‌ریزی، چالش‌های نظام بازنشستگی و مشکلات عدیده برخی از صندوق‌های بازنشستگی، مشکلات نظام مالیاتی و پایین بودن سهم مالیات‌ها از درآمدهای دولت، فساد اقتصادی و… مواردی هستند که رابطه اندکی با قیمت‌های نسبی و نظام قیمت‌گذاری دارند و ناشی از مشکلات ساختاری هستند. اصلاح این مشکلات و چالش‌ها نیازمند اصلاحات ساختاری و نهادی است.
بنابراین اکنون دیگر بر کسی پوشیده نیست که اقتصاد ایران دچار چالش‌های مهم و عمیقی است که نیازمند اصلاحات گسترده است. این باور و شناخت اولین گام برای انجام اصلاحات است و از همین باب است که بر این باوریم دهه ۹۰ می‌تواند سرآغازی بر اصلاحات ساختاری در اقتصاد و تغییر روند اقتصاد شود.اما سوالی که در اینجا وجود دارد این است که ریشه این مشکلات و چالش‌های اقتصادی کجاست و چگونه دهه ۹۰ تبدیل به دهه‌ای خاص در اقتصاد ایران شد تا وقتی که ریشه مشکلات مشخص نباشد نمی‌توان برای برطرف شدن آنها و آغاز اصلاحات ساختاری برنامه‌ریزی و اقدام کرد. از همین رو در یادداشت‌های پایانی از سلسله یادداشت‌های بررسی دهه ۹۰ به بررسی ریشه‌های شکل‌گیری دهه خاص اقتصاد ایران خواهیم پرداخت و ریشه‌های مشکلات اقتصادی را تا اندازه‌ای بررسی خواهیم کرد. امید است این بررسی، مقدمه‌ای باشد بر آغاز برنامه‌ریزی برای اصلاحات ساختاری و نهادی در اقتصاد ایران.
* تحلیلگر اقتصادی

print

برچسب ها:

پاسخی بگذارید