بخشی از کارشناسان و اقتصاددانان نیز همواره معطوف به مطالعات اقتصادی و در حال تلاش علمی در دانشگاه بوده‌اند. طبیعی است که این افراد اشراف کافی به ملاحظات اقتصاد ایران در عرصه عمل و اجرا نداشته باشند.
بنابراین در نیمه دوم سال اگر ترامپ پیروز انتخابات آمریکا نباشد و جو بایدن به وعده انتخاباتی خود عمل کند می‌توان انتظار کاهش مشکلات اقتصادی کشور را داشت.
رکود کرونایی می‌تواند درس‌های مهمی برای کسب‌وکارهای خرد و حتی خانواده‌ها داشته باشد.
این تجربه تاریخی گرانقدر به ما می‌آموزد که برای اصلاحات ساختاری در اقتصاد ایران نباید در پی ایجاد سازمان و نهادی جدید بود.
جنبه دیگر ضعف در نهادسازی این است که بسیاری از نهادهایی که در ایران در سده اخیر متولد شده‌اند از کارایی لازم برخوردار نبوده‌اند و نتوانسته‌اند به اهداف تشکیل خود دست یابند.
دهه ۹۰ با وجود همه دشواری‌ها و سختی‌ها، نقاط روشن و امیدبخشی نیز به همراه داشت.
اقتصاد ایران اکنون دارای ابرچالش‌هایی است که در طول سالیان متمادی شکل گرفته‌اند.
اکنون اقتصاد ایران در یکی از مهم‌ترین و خاص‌ترین برهه‌های تاریخ معاصر قرار گرفته است.
اقتصاد ایران اکنون به نقطه‌ای رسیده که نیازمند اصلاحات ساختاری گسترده و فراگیر است،این اصلاحات پرهزینه و نیازمند مشارکت و همراهی مردم است.ارتقای سرمایه اجتماعی در جامعه برای جلب مشارکت عمومی ضروریست.
اکنون وقت آن است که از اتفاقات بازار ارز در دهه ۹۰ درس و یک بار برای همیشه تصمیم به مدیریت صحیح بازار و سیاستگذاری درست و علمی در آن بگیریم.
